به نظر اشترنبرگ عشق مثل یک مثلث است و بهترین عشق به مثلث متساوی الاضلاع شباهت دارد. عشق سه عنصر دارد : صمیمیت هوس و تعهد . عشق زمانی بهترین حالت را خواهد داشت که هر یک از سه عنصر را تقریبا به طور یکسان شامل شود .
دستور العمل:
در جای خالی هر یک از جملات مقیاس زیر ابتدا اسم کسی را که دوست دارید یا شیفته او هستید بنویسید . بعد مشخص کنید که تا چه اندازه با هر یک از جملات موافق هستید . برای این کار از مقیاس 9 درجه ای که در آن عدد 1به معنای اصلا. عدد 5به معنای به طور متوسط. 9به معنای به طور کامل استفاده کنید . از بقیه اعداد بین 1و 9 بر اساس سطح موافقت خود با جملات کمک بگیرید .
1 . به شدت در فکر راحتی .......... هستم .
2. با .........روابط بسیار گرمی دارم .
3 . در مواقع دشوار میتوانم روی ......... حساب کنم .
4 . ........... میتواند در مواقع دشوار روی من حساب کند .
5. آماده ام هر چه دارم با ............. قسمت کنم .
6 . ............ خیلی مرا از نظر عاطفی حمایت میکند .
7 . ............. را از نظر عاطفی خیلی حمایت می کنم .
8 . با ........... خیلی خوب ارطباط بر قرار می کنم .
9 . در زندگی خود خیلی به ........... بدهکار هستم .
10 . خیلی خودم را به ............... نزدیک احساس می کنم .
11 . با ............ روابط بسیار خوشایندی دارم .
12 . به نظر خودم ............را خیلی خوب درک می کنم .
13 . ........... مرا خیلی خوب درک می کند .
14 . فکر می کنم که می توانم به ......... افتخار کنم .
15 . برخی اسرار خودم را در اختیار ........ می گذارم .
16 . هیچ چیزی مرا به اندازه دیدن ............ بر نمی انگیزد .
17 . تعجب می کنم که در طول روز نیز خواب ......... را می بینم .
18 . رابطه من با ......خیلی روانتیک است .
19 .شخصا ........ را خیلی جذاب می دانم .
20 .به نظر من ............ یک فرد ایده ال است .
21. اصلا نمی توانم فکر کنم که فرد دیگری مثل ...... بتواند مرا اینقدر خوشحال کند .
22. تر جیح می دهم با ...... باشم نه با هر کس دیگری .
23 .هیچ چیزی مهمتر از رابطه من با ......... نیست.
24. مخصوصا دوست دارم با ........... رابطه فیزیکی داشته باشم .
25 .در رابطه من با ......... تقریبا سحر و جادو وجود دارد .
26 .واقعا ......... را می پرستم .
27 .نمی توانم بدون ........... زندگی کنم .
28 .رابطه من با ............. خیلی هوس انگیز است .
29 . وقتی فیلمهای عاشقانه نگاه می کنم و وقتی رمانهای عشقی می خوانم به یاد ........... می افتم .
30 . در مورد .......... همیشه خیال پردازی می کنم .
31. متقاعد شده ام که ............. را دوست دارم .
32 .تلاش من این است که رابطه ام را با .......... حفظ کنم .
33 به علت تعهدی که نسبت به ......... دارم اجازه نمی دهم کسی بین ما دخالت کند .
34 .معتقدم که رابطه من با ........... همیشه ثابت خواهد ماند .
35 . هیچ چیزی نمی تواند در تعهد من نسبت به ........... خلل وارد کند .
36 . عشق من نسبت به ............ تا آخر عمر م باقی خواهد ماند .
37. همیشه نسبت به ........ احساس مسئولیت خواهم کرد .
38 . تعهد من نسبت به ........... بسیار سفت و سخت است .
39 . نمی توانم تصور کنم که بین من و .......... فاصله بیفتد .
40 .در مورد عشق خود نسبت به ............ تردید ندارم .
41 . رابطه خودم را با .......... دائمی می دانم .
42 . رابطه خودم را با .............. یک تصمیم گیری عاقلانه می دانم .
43 . خودم را نسبت به ........... مسئول می دانم .
44 . تصمیم دارم به رابطه خود با ........... ادامه دهم .
45 . حتی زمانی که ........... رفتار نا مناسب دارد سعی می کنم رابطه خود را با او حفظ کنم .
نمره گذاری :
15 جمله اول صمیمیت. 15 جمله بعدی هوس. و 15 جمله آخر ی تعهد را منعکس می کنند .اعدادی را که در جلو هر گروه 15 جمله ای گذاشتید جمع کنید تا سطح شما در سه عنصر عشق معلوم شود .
برای تفسیر نتایج خود می توانید به درجه بندی زیر نگاه کنید .
مقایسه نتایج خود با نتایج دیگران ( هنجار ها )
|
با ارزیابی شدت نسبی سه عنصر عشق می توانید از تفسیر های زیر کمک بگیرید تا بدانید که معشوق خود را چقدر دوست دارید .
--------------------------------------------------------------------------
فقدان عشق: در این نوع رابطه هیچ یک از عناصر عشق و جود ندارد.این رابطه را در زندگی روزانه با مردم عادی داریم . اگر احساستان درباره معشوقتان از این نوع باشد می توان گفت رابطه تان در معرض خطر است .
همدلی: این احساس زمانی دست می دهد که هوس و تعهد به مقدار کم حضور داشته باشند . اما صمیمیت در حد بالایی باشد . این احساس رامعمولا در مورد دوستان صمیمی داریم .
وسوسه یا شور و شوق :از ویژگی های روابطی است که در آنها هوس شدید است اما صمیمیت و تعهد در سطح ضعیفی قرار دارند.
عشق خالی :زمانی احساس می شود که تعهد قوی باشد اما هوس و صمیمیت در سطح پایینی قرار گیرند .
عشق رمانتیک :هوس و صمیمیت شدید است اما به اندازه کافی زندگی مشترک یا تجربه مشترک ندارند تا متقابلا احساس تعهد کنند .
عشق عاطفی : صمیمیت و تعهد شدید است اما هوس ضعیف .
عشق ساده لوحانه :هوس و تعهد بالاست اما صمیمیت ضعیف است .در زوجهایی دیده می شود که یک عنصر مشترک قوی دارند و به همین دلیل تصمیممی گیرند ازدواج کنند حتی اگر یکدیگر را نشناسند . آنها پس از آنکه نسبت به هم متعهد می شوند احساس صمیمیت می کنند . گاهی هم احساس می کنند همدیگر را دوست ندارند .
عشق آرمانی :این عشق کامل سه عنصر را به طور سخاوتمندانه در خود دارد .همانطور که اشترنبرگ می گوید : رسیدن به این مرحله خیلی آسانتر از نگهداشتن آن است . "ایا می توانید عشق آرمانی داشته باشید شما و همسرتان ؟!
موضوع خیلی جالبیه. از وقتی بچه بودم درباره احتمال انجام این کار فکر میکردم و همیشه خواب برای من مرموز بوده. شاید چون تنها چیزی بوده که در دسترسم بود و من نمیتونستم اون را درک کنم. مثلا میشنیدم که فلانی روح فلانی را تو خواب دیده و باور میکردم چون من به دین اسلام ایمان دارم و باورم نسبت به این مسائل بسیار زیاده ولی نمیتونستم مسئله را به کناری بگذارم و همیشه ذهن من مشغول بود. در این چند سال در این باره اطلاعات کافی و آگاهی کاملا خوبی بدست آوردم.
الان میتونم بگم که این کار امکان پذیره. ولی جالب اینه که شخصی که ما به خواب اون وارد میشیم خواب را از یاد میبره و البته هیچوقت به دید ما به اون آگاه نیست. ولی در صورتی که محتویات خواب را برای اون بازگو کنیم میتونید چهره متعجب و مات شخص را ببینید که بهتون میگه تو از کجا میدونی! خوب البته که میدونم چون من وارد خواب تو شدم. انجام این کار نسبتا ساده است. فقط کمی تمرین نیاز داره. اول از همه باید این را یادآوری کنم. وقتی شما خواب میبینید مثل این نیست که شما داخل یه دنیای خاص خودتون شده باشید. نه اینطور نیست.
خواب شما میتونه خواب دیگران هم باشه. پس خیلی از اشخاصی که در خواب میبینیم میتونن افراده دیگری باشن که آگاه یا ناآگاه به خواب شما وارد شدن. و درواقع این یه اصطلاحه. میشه گفت با شما در بعد دیگری تماس پیدا کردند. پیشنیاز این کار آگاه شدن در خواب یا برونفکنی کالبد اختریه. که البته هر دو اینها برای انجام این کار فرقی ندارند. بعد از اینکه به یکی از دو حالتی که گفتم رسیدید طرف مقابل را تجسم کنید و تصمیم بگیرید که پیش شخص مورد نظر برید. البته این کار را در موقعی که مطمئن هستید شخص خواب هست انجام بدید. بعد از اینکه این کار را کردید خودتون را پیش شخص مورد نظرتون پیدا میکنید.
در صورتی که شما با دوستتون میخواهید این کار را انجام بدید میتونید قرار بذارید که حرفهایی را به هم بزنید و بعداز بیداری به میزان صحت آنها پی ببرید. کار بسیار جالبتری که میشه انجام داد آگاه کردن طرف مقابل هست. خوب شما در زمینه آگاهی در خواب فعالیت دارید (و یا برونفکنی کالبداختری) ولی دوستتون تازه شروع به تمرین کرده و شما میخواهید این روش را برای دوستتون بکار ببرید تا اون بتونه آگاه بشه. به اون میگید که وقتی اون خوابید به خوابش وارد میشید و اونو از اینکه داره خواب میبینه آگاه میکنید.
شما وارد خوابش میشید و خواب بودنش را بهش میگید و اینکه داره خواب میبینه و اون بلافاصله آگاه میشه یا نه دست به آزمایش میزنه مثلا شما به اون میگید ارتفاع بگیر و اون بعد از انجام این کار متقاعد میشه که خواب و باینصورت آگاه میشه. در صورتی که اینکار دو نفر توافقا اینکار را یعنی وارد شدن در خواب یکدیگر انجام میدهند بهتره که همزمان بیدار بشوند تا بتونند خوابشون را بسرعت بیاد بیارند.
درصورتی که هر دو بعد از دیدن هم در خواب به خوابشون ادامه بدهند به احتمال زیاد جریان دیدن همدیگر را فراموش میکنند. حتی اکثر مواقع یکنفر هم میتونه به دیگری یادآوری کنه و این درصورتیکه یکنفر بلافاصله از خواب بیدار شده باشه ولی شخص دوم به خوابیدن ادامه بده ممکنه و شخص اغلب بعد از شنیدن جزئیات اون خواب همه چیز به یادش میاد.
وقتی این کار را انجام بدید به جزئیات خیلی جالبی میرسید. مثلا لباس شخص مقابل را میبینید(حتما میپرسید کی رسیده لباس بپوشه؟ منم نمیدونم). کارهای خیلی جالبی میشه انجام داد. برای مثال شما میتونید خیلی از پدیده ها را آزماش کنید. در خوابتون پدیده جالبی انجام بدید و ببینید آیا دوستتون هم میتونه این پدیده را ببینه. مثلا یک گوی انرژی درست کنید( به نوشته های قبلی مراجعه کنید).
ا یک دریچه زمان باز کنید (؟؟؟؟) و درصورتی که دوست شما توانست دریچه را مشاهده کنه با هم واردش بشید. حتما به حالتهای خیلی جالبی برخورد خواهید کرد. فراموش نکنید که برای انجام این کار به تمرین نیاز دارید و درصورتیکه در بار اول موفق نشدید باز هم تلاش کنیدبا به کار بردن روشها و برنامهریزیهای خاصی در زندگی روزمره و در فضای آموزشی کودکان، میتوان قدرت تفکر و هوش آنها را پرورش داد.
الفبای موسیقی، الفبای هوش:
شاید شنیدن سر و صدای ناهنجار کودکتان در حالی که مشغول تمرین نوازندگی و آموختن موسیقی است، اصلا لذتبخش نباشد. اما باید بدانید که این سرگرمی لذتبخش کودکان، یکی از مواردی است که نیمکره راست مغز آنها را پرورش میدهد. بنابر تحقیقات دانشمندان دانشگاه تورنتو، برنامهریزی دورههای آموزش موسیقی برای کودکان منجر به افزایش ضریب هوشی و تواناییهای علمی آینده آنها خواهد شد. هرچه سالهای آموزش موسیقی آنها بیشتر باشد، میزان این تاثیر و افزایش هوش در آنها بیشتر خواهد بود. مطالعات انجام شده نشان میدهد آموختن موسیقی در دوران کودکی باعث کسب نمرههای بهتر در دوران دبیرستان و ضریب هوشی بالاتر در دوران بزرگسالی میشود، پس اجازه دهید موسیقیدان درونی کودکتان خودش را نشان دهد.
شیر مادر، عصاره هوش:
شیر مادر اولین غذای مغز کودک است. شیر مادر از 2جهت برای کودک مفید است: یکی این که از خطر احتمالی ابتلای کودک به بیماری جلوگیری میکند و دیگر این که به تنهایی یک غذای کامل برای نوزاد است تغذیه نوزاد از سینه مادر، کودک را هم سالمتر و هم باهوشتر میکند. مطالعات نشان داده است کودکانی که در دوران نوزادی 9 ماه شیر مادرشان را خوردهاند، بسیار باهوشترند.
خوب بخور تا با هوش شوی:
خوردن صبحانه باعث تقویت حافظه، تمرکز و قدرت یادگیری میشود. کودکانی که صبحانه نمیخورند، معمولا زودتر خسته شده و کمطاقتتر و زودرنجتر هستند همچنین از سرعت عمل کمتری برخوردارند. قند، چربیهای اشباع و دیگر خوراکیهای بیفایده را از برنامه غذایی کودکان حذف کنید و به جای آن، مواد مغذی و مفیدی که به رشد ذهنی آنها کمک میکند، جایگزین کنید.
سالهای اولیه دوران کودکی بویژه 2 سال اول بسیار اهمیت دارد و لازم است تمام مواد لازم را در رژیم غذایی کودک قرار دهید. تحقیقات نشان میدهد میزان مقاومت در برابر بیماریها در کودکانی که تغذیه سالمی ندارند بسیار کم است. بنابراین تغذیه نادرست باعث میشود کودکان از مدرسه و همسالان خود عقب بمانند و دچار افت تحصیلی شوند. پس اگر میخواهید کودکتان در مدرسه نمره بهتری بگیرد، به تغذیه او هم توجه کنید.
دوستی که هوش هدیه میدهد:
کتاب یکی از روشهای مفید قدیمی است که امتحانش را پس داده اما بعضی مواقع در مقابل روشهای تکنولوژیک امروزی برای تقویت هوش، دستکم گرفته میشود. در حالی که کتاب قابل دسترسترین، کمهزینهترین و در عین حال موفقیتآمیزترین روش برای آموزش و رشد ذهنی کودکان در تمام سنین است. برای کودکانتان از سنین پایینتر کتاب خواندن را شروع کنید. آنها را برای عضویت در کتابخانه ثبتنام کنید و کتابخانه منزلتان را پر از کتاب کنید.
کلمات در درست کردن ، یا خراب کردن قدرت زیادی دارند. زمانی که ما از کلمات استفاده می کنیم،به سادگی می توانیم به وسیله ی انتخاب کلمات حساسات را تغییر دهیم. در زندگی ارتباط با دیگران یکی از هدف ها و خواسته های بزرگ ما است. به وسیله ی کلمات مثبت و قدرتمند می توانید در ارتباط با یگران مفید واقع شوید.
من تکنیک هایی را در این جا توضیح می دهم که در آن با استفاده از کلمات قدرتمند و خنده دار تاثیر ارتباط خود را با دیگران افزایش دهید.
چند بار در روز از شما سؤال " آن چگونه پیشرفت؟" پرسیده می شود، و در پاسخ چند بار می گویید "خوب". یک راه آسان در این تبادل نظرات، استفاده از کلمات ساده است. استفاده از کلمات ساده در این وضعیت به تجربه نیاز دارد.
بنابراین زمانی که یک شخص از شما می پرسید " آن چگونه پیشرفت؟ " شما باید به او چه بگویید؟ شما می خواهید که از پیش یک فکری برای آن آماده کنید تا در برخورد با آن نمایش خوبی داشته باشید. اگر جوابتان قوی باشد احساس عجیبی به شما می دهد. شما واقعا می خواهید جوابتان شبیه یک چیستان باشد، چون آن ها هرگز این نوع جواب را نشنیده اند، این اتفاق بسیار جالب است.
برای مثال من یک لیست از 101 کلمه قدرتمند درست کرده ام که در پاسخ سؤال " چه کار می کنید؟ " به کار می رود. این لیست یک لیست کامل که شامل تمام جزئیات باشد نیست اما برای شروع خوب است. کلمات را قبل از گفتن از این لیست انتخاب کنید. من احساس خود را بیان می کنم (یا انجام می دهم ) ... ( و یک کلمه از آن لیست انتخاب می کنم). شما زمانی که مطمئن هستید با شور و ذوق صحبت می کنید. برای مثال زمانی که شما بیان می کنید احساس عجیبی دارید. این عبارت را با صدای بلند بیان کنید و تاثیر آن را بر احساسات خود ببینید.
شما در پاسخ هایتان می توانید از کلمات یا ترکیبی از کلمات استفاده کنید. برای مثال کلمه ی "مخصوص" را بیشتر مردم ( وخودتان) در پاسخ ها ممکن است مفهوم آن را به اشتباه برداشت کنید. با این حال اگر شما از ترکیبی از این کلمات قدرتمندانه استفاده می کنید باید از انواع ساده ی آن استفاده کید تا منظورتان را به خوبی به طرف مقابل برسانید. برای مثال کلمه ی "خارق العاده " درپاسخ کلمه ای واضح است. اگر شما می گویید " من احساس خارق العاده ای دارم " منظورتان کاملا واضح است.
در بین کلمات زیر جستجو کنید و آن ها را برای هر موقعیت بسنجید.
101 کلمه ی قدرتمند
1- خارق العاده
2- شگفت انگیز
3- افسانه ای
4- با شکوه
5- خوب
6- بزرگ
7- بهترین
8- بهتر نسبت به همیشه
9- باور نکردنی
10- غیر قابل قبول
11- ترسناک
12- جالب
13- شگفت آور
14- حیرت آور
15- درخشان
16- عالی
17- هول ناک
18- ممتاز
19- قابل توجه
20- استثنایی
21- محسوس
22- غیر عادی
23- متحیر کننده
24- ترس آور
25- بسیار بزرگ
26- تابان
27- گیج کننده
28- بیرون از این دنیا
29- هنگفت
30- با جلال
31- مجلل
32- درجه عالی
33- جدی
34- بی همتا
35- غیر قابل لمس
36- شکست ناپذیر
37- بهترین نسبت به همیشه
38- عقب افتاده
39- بزرگ ترین
40- درجه یک
41- نخستین درجه
42- شاد
43- لذت بخش
44- سر سپرده
45- گیرا
46- بی کران
47- نا مشخص
48- بسیار
49- رو بالا ترین نقطه ی جهان
50- حیرت انگیز
51- با فکر پوف کرده
52- با فکر وحشت زده
53- مهیج
54- ترس امید بخش
55- تماشایی
56- درخشنده
57- بی نهایت
58- مخصوصا
59- خاص
60- متناوب
61- با وقار
62- بی مانند
63- بی نظیر
64- اعلی
65- بی شکست
66- تسلط نا پذیر
67- مستبدانه
68- سعادتمند
69- سربلند
70- جذبه ای
71- فرخنده
72- خوشحال
73- سیر در عرش
74- محفوظ
75- الهام شده
76- گرانبها
77- آن طرف ایمان
78- غیر قابل ادراک
79- بهت زده
80- غیر قابل تعمق
81- سر در گم
82- افروزنده
83- متحیر
84- طاقت فرسا
85- ولخرج
86- بشاش
87- پر تلالو
88- مشتاقانه
89- بنیانی
90- سخت باور کردنی
91- آن طرف برابر کردن
92- بی مانند
93- تمام و کمال
94- تکمیل
95- ایده آل
96- بی عیب
97- کامل
98- نهایی
99- فنا پذیر
100- مصمم
101- علاقه مند
در حالی که در جستجو بین این 101 کلمه هستید بعضی از آن ها عجیب به نظر می رسند ؛ شاید این کلمات به تنهایی قدرتمند نباشند. اما ترکیب آن ها با کلمات دیگر بسیار جالب می شود و در آن خلاقیت به کار رفته است. هر روزی را که شروع می کنید به وسیله ی آن ها دیگران را از چگونگی وضع خود آگاه کنید. اگر شما بتوانید لبخند بزنید و آن ها را بروز دهید مسیر درست را رفته اید. به زودی شما احساس خواهید کرد خیلی ساده و قدرتمند به راه خود ادامه می دهید.به یاد داشته باشید که کلمات قدرتمند تر از آن اند که مردم فکر می کنند. استفاده از کلمات قدرتمند شما را نسبت به دیگران برتر می کند چون بیشتر مردم خود را به تعداد کمی از واژگان محدود می کنند. اگر برای این تکنیک تلاش کنید برای شما فضای جدیدی در زندگی ایجاد می شود.از حالا استفاده از کلمات قدرتمندانه را شروع کنیدهمیشه وقتی که میخواهیم با یک فرد جدید یا دوستی که از طریق اینترنت با وی آشنا شدهایم برای اولین بار قرار ملاقات حضوری بگذاریم، بیشتر از اوقات دیگر به سر و وضع خود میرسیم. این قضیه در مراسم پیش از ازدواج و جلسۀ اول خواستگاری بیشتر مشهود است. همچنین در مورد استادان و معلمانی که برای اولین در کلاسها حاضر میشوند و تمام تلاششان در این است که با همان برخورد اول نظر دانشجویان و دانشآموزان را به خود جلب نمایند.
برخورد اول در برقراری دوستیها و ارتباطات بسیار موثر بوده و نقش اساسی در پایداری ارتباط دارد. بسیاری از ما این قضیه را زیاد مهم تلقی نکرده و گاهی اوقات در همان برخورد اول تاثیر منفی بر روی مخاطب خود گذاشته و باعث میشویم که وی برای آخرین بار با ما ملاقات حضوری داشته باشد.
چه کنیم تا برخورد اول باعث برقراری پیوند مستحکم ارتباط شود؟
راههای زیادی وجود دارد که هر کسی بر اساس تجربیات خودش آنها را در نظر دارد اما چند راه اساسی هست که برای همه موثر واقع شده و تابحال امتحان خود را پس داده است. از آن جمله میتوان به موارد زیر اشاره نمود :
۱ - وقت مخاطب را محترم شمردن و دقیقا سر وقت در محل قرار حاضر شدن
۲ - رعایت نظافت شخصی و مرتب بودن سر و وضع
۳ - داشتن وضع ظاهری آراسته و مرتب و منظم (بسته به سلیقۀ هر فرد : اسپرت یا کلاسیک)
۴ - صحبت کردن اصولی و بدون من من کردن و همچنین رعایت اصل “من شنوندۀ خوبی هستم”
۵ - دست دادن در حد استاندارد، رعایت فاصلۀ مناسب، عدم روبوسی در هر شرایطی (وجود آنفلوآنزا، عدم وجود آنفلوآنزا)
۶ - کنار گذاشتن تعارفات غیرمعقول
۷ - دعوت از مخاطب جهت صرف یک نوشیدنی یا نهار و شام (با هزینۀ خودمان)
۸ - عدم توجه به اشتباهات لپی فرد مقابل
۹ - شوخی نکردن زیاد اما شوخ طبع بودن به اندازه
۱۰ - جدی نبودن زیاد اما کمی محکم بودن
همچنین باید همیشه با خود گمان کنیم که مخاطب ما فردی محترم، با ادب، با شخصیت و دارای سجایای اخلاقی است. یعنی این پیش برداشت را از شخصیت مخاطب خود داشته باشیم زیرا خودبخود باعث سوق دادن رفتار ما به سمت احترام به فرد مقابل میشود.
نکتۀ مهم : زبان اعضای بدن
در اینکه بدن ما خودبخود با مخاطب صحبت میکند شکی نیست اما چه کنیم تا بدنمان حرفهای خوبی به مخاطب بزند؟ (!)
حرکات زیاد دست، متقاطع کردن پاها، تکان دادن زیاد سر چه به معنی موافقت و چه مخالفت، بازی کردن با انگشتان، بازی کردن با اعضا و جوارح دیگر بدن، بازی با لباسها از جمله دکمهها و یقه، حرکات زیاد صندلی، صندلی را تا نیمه بلند کردن، لم دادن زیاد، صاف نشستن شدید، به یک نقطه خیره شدن، سیگار کشیدن، بینی را با دستمال گرفتن و بسیاری موارد دیگر، همه و همه تاثیرات منفی و در نتیجه برداشت منفی مخاطب را بدنبال خواهد داشت.
همچنین داشتن یک لبخند ملیح بر لبها میتواند تا ۷ برابر بیشتر از حالت معمولی باعث جذب مخاطب شود. بلند شدن و ایستادن کامل در مقابل مخاطب نیز یکی دیگر از زبان اعضای بدن است (البته در ایران و برخی کشورهای آسیایی).
ناخنها و دندانها با مخاطب حرف میزنند
ناخنهای زیبا، اصلاح شده، تمیز و سوهان شده (برای خانمها) و دورگیری شده (برای آقایان) تاثیر بسیار ژرفی در دیدار اول دارد. شخصی که دارای ناخنهای بلند یا کثیف و چه بسا هر دو باشد، در همان لحظۀ اول باعث چندش مخاطب خود شده و وی را از خود طرد مینماید. تمیز کردن زیر ناخنها در حین صحبت، بازی با آنها و … نیز باعث برداشت منفی مخاطب میشود. ناخنهای پا نیز بسیار تاثیرگذار است. با خود تصور کنید فردی با صندل یا دمپایی و ناخنهایی با کمی سیاهی در زیر آنها و بخصوص کمی بلند. واقعا چندش آور است. ضمنا ناخنهای لاک خورده با رنگهای عجیب و غریب نیز به نظر من عامل جذب مخاطب نخواهد بود. در مورد دندانها، به همان اندازه که ناخنها مهم هستند، دوبرابر آن دندانها تاثیرگذارند. نیاز به توضیح اضافی نیست اما دندانهایی سفید را در مقابل دندانهایی زرد با قطعاتی غذا مقایسه کنید.
قرار در اتومبیل است؟ اتومبیل بخشی از لباس ماست!
نظافت ظاهری اتومبیل بسیار مهم است. اگر قرارمان در داخل اتومبیل شخصی است و یا اینکه میخواهیم در اتومبیل با هم صحبت کرده و با مخاطب خود در داخل شهر گشتی بزنیم، الزامی است که اتومبیل خود را و بخصوص داشبورد و صندلیهای انرا کاملا تمیز کرده و از خوشبوکننده استفاده کنیم. در صورتیکه در زیر پاها آشغال یا پوست میوه ریخته است، آنها را جمع کنیم (با توجه به اینکه ما هرگز آشغالها را از اتومبیل خود بیرون نمیریزیم) و نیز در صورتیکه اتومبیل سیستم تهویۀ مطبوع دارد، آنرا در دمای متعادل تنظیم نموده و شیشهها را ترجیحا بالا دهیم تا صحبتهای مخاطب خود را بهتر بشنویم و او نیز همچنین.
خوشبو باشیم، اما زننده نباشیم
برخی از افراد خیال میکنند که خوشبو بودن یعنی خالی کردن یک شیشه عطر بر روی لباس که این امر خود باعث نوعی برداشت نامناسب مخاطب از ما میشود. استفاده از عطر و ادکلن بسیار خوب است اما به اندازه. برای مثال یک لحظه فشردن دکمۀ فشاری عطر بیک برای ۲ ساعت کافی است. همچنین استفاده از مام (در صورتیکه تعریقمان زیاد است) خوب است. ضمنا دقت شود که خانمها اکثرا به بوهای گرم علاقمند بوده و آقایان به بوهای سرد.
کلمات تکراری = خستگی مخاطب
گفتن کلماتی تکراری (تکه کلام) به صورت اتوماتیک وار اشتباه است از جمله “به قول معروف - مثلا - فهمیدی؟ - متوجهی؟ - نگا کن - بروبابا - چیه - چی شده؟ و … ” که این کلمات علاوه بر بیاحترامی گاه به گاه به مخاطب، وی را خسته میکند.
هرکه هستیم باشیم، برخورد اول مهم است
این مهم نیست که ما چه کاره هستیم یا وضع مالی ما چطور است و یا اینکه خانۀ ما کجاست و خانوادۀ ما کیستند. مهم فقط برخورد اول است که میتواند یک فرد با موقعیت اجتماعی معمولی را بسیار بالاتر از آنچه که هست جلوه دهد.
_____
پانوشت :
یک ضرب المثل به زبان انگلیسی میگوید : You never get a second chance to make a first impression به این معنا که “شما هرگز شانس دیدار اول را برای دومین بار بدست نخواهید آورد”.
ارائۀ اخبار جدید به مخاطب خوب است اما ارائۀ راه حل برای مشکلات مخاطب تا قبل از پرسیدن نظر ما کار درستی نیست.
از بوسیدن و در برخی موارد لمس کردن کودک دیگران جلوگیری اکید شود.
از نظر دادن در مورد جزئیات ظاهر مخاطب جلوگیری شود.
سلام و احوالپرسی گرم بسیار مفید است.
______
پانوشت ۲ :
مراقب باشیم گول برخورد اولیها را نخوریم.
منبع: پورعلی.نتآزمونی جالب که هم شخصیت شما را میگوید هم بیماری شما را پیشبینی میکند!
آزمونی برای تعیین تیپ شخصیت شما
انواع و اقسام پرسشنامههای شخصیتی معتبر وجود دارند که میتوانند تهوتوی شخصیت شما را بریزند روی کاغذ و شما را در شناخت بهتر خودتان یاری دهند. اما جالبی پرسشنامه زیر به این است که علاوه بر رو کردن برخی ویژگیهای شخصیتی شما، میتواند پیشبینی کند که آیا شما مستعد بیماریهای قلبی هستید یا نه! چرا؟ اول تست را بزنید؛ تا بعد!
کافی است در مقابل هر یک از 25 عبارتی که در زیر میخوانید، موافقت یا مخالفت خودتان را با «بله/خیر» مشخص کنید. تا جایی که میتوانید، از «نمیدانم» اجتناب کنید. ناسلامتی شما میخواهید شخصیت خودتان را بشناسید!
1. آیا در مکالمات روزمرهی خود روی برخی کلمات تاکید میکنید؟
بلی خیر نمیدانم
2. آیا سریع غذا میخورید و سریع حرف میزنید؟
بلی خیر نمیدانم
3. به نظر شما باید به کودکان آموزش داد تا همیشه بهترین باشند؟
بلی خیر نمیدانم
4. آیا وقتی کسی کند و آهسته کار می کند، بیحوصلگی نشان میدهید؟
بلی خیر نمیدانم
5. آیا وقتی دیگران حرف میزنند، آنها را وادار به تند حرف زدن میکنید؟
بلی خیر نمیدانم
6.آیا وقتی احساس میکنید محدود شدهاید یا باید در رستوران، منتظر خالیشدن میز باشید، از فرط عصبانیت دیوانه میشوید؟
بلی خیر نمیدانم
7. آیا وقتی کسی برای شما حرف میزند، همچنان افکار شخصی خودتان را دنبال میکنید؟
بلی خیر نمیدانم
8. آیا سعی میکنید در حال اصلاح صورت یا آرایش، صبحانه هم بخورید؟
بلی خیر نمیدانم
9. آیا اتفاق میافتد که در تعطیلات نوروزی یا تابستانی کار کنید؟
بلی خیر نمیدانم
10. آیا همیشه مباحث مربوط به موضوعات مورد علاقهی خودتان را دنبال میکنید؟
بلی خیر نمیدانم
11. آیا اگر وقتگذرانی کنید، خودتان را گنهکار میدانید؟
بلی خیر نمیدانم
12. آیا آن قدر مشغول کار هستید که متوجه اطراف خودتان یا مثلا متوجه تغییر دکوراسیون خانه نمیشوید؟
بلی خیر نمیدانم
13. آیا با مادیات بیشتر از مسایل اجتماعی درگیر هستید؟
بلی خیر نمیدانم
14. آیا سعی میکنید فعالیتهای خود را در کمترین زمان برنامهریزی کنید؟
بلی خیر نمیدانم
15. آیا همیشه بهموقع سر قرار حاضر میشوید؟
بلی خیر نمیدانم
16. آیا اتفاق افتاده است که برای بیان نظر خودتان مشت گره کنید یا مشت بزنید؟
بلی خیر نمیدانم
17. آیا موفقیتهای خود را به توانایی سریع کار کردنتان نسبت میدهید؟
بلی خیر نمیدانم
18. آیا احساس میکنید کارها باید همین حالا و خیلی سریع انجام گیرد؟
بلی خیر نمیدانم
19. آیا برای انجامدادن کارهای خود، همیشه سعی میکنید ابزارهایی را به کار ببرید که بیشترین بازده را دارند؟
بلی خیر نمیدانم
20. آیا هنگام بازی، آنچه برایتان بیش از هر چیز دیگری اهمیت دارد، این است که برنده بازی باشید؟
بلی خیر نمیدانم
21. آیا معمولا حرف دیگران را قطع میکنید؟
بلی خیر نمیدانم
22. آیا وقتی دیگران تاخیر میکنند، عصبانی میشوید؟
بلی خیر نمیدانم
23. آیا پس از غذا خوردن بلافاصله از سر میز یا از سر سفره بلند میشوید؟
بلی خیر نمیدانم
24. آیا همیشه احساس میکنید عجله دارید؟
بلی خیر نمیدانم
25. آیا از عملکرد فعلی خود ناراضی هستید؟
بلی خیر نمیدانم
تفسیر آزمون
حالا با توجه به جدول ذیل نوع شخصیت خود را پیدا کنید.
تعداد بله=بیشتر از 20 تیپ شخصیتی=A
ویژگیهای اخلاقی=خیلی مبارزهجو، رقابتطلب، بیحوصله، پرخاشگر، خصومتجو، تحمل ندارید دیگری کار شما را انجام دهد، حاضر به مشاوره نیستید
مستعد بیماری قلبی و عروقی
تعداد بله=کمتر از 5 تیپ شخصیتی=B
آرام، آسانگیر، کیفیت زندگی برای شما مهمتر از کمیت آن است
در معرض بیماری قلبی نیستید
تعداد بله= 20-13 متمایل به تیپ A
تعداد بله= 13-5 متمایل به تیپ B
این را هم درگوشی از ما داشته باشید که اگر شما مثل آدمهای تیپ A فکر میکنید اما مثل افراد تیپ B رفتار میکنید، روانشناسان به شما میگویند تیپC. یعنی اینکه شما دوست دارید مثل تیپ A رفتار کنید اما حرص میخورید و به قول معروف، میریزید توی خودتان. شما مستعد بیماری سرطانید. پس بهتر است شما هم سری به یک روانشناس بزنید1- روزانه 10 تا 30 دقیقه به قدم زدن بپردازید، و در این حین لبخند بزنید. این برترین داروی ضد افسردگی ست.
2- حداقل 10 دقیقه در روز با خود خلوت کنید
3- با استفاده از ویدئو برنامه های تلویزیونی آخر شب و مورد علاقه تان را ضبط کنید، و خواب بیشتری کنید.
4- صبحها که از خواب بیدار می شوید این جمله را کامل و تکرار کنید: « امروز قصد دارم….»
5- با سه E زندگی کنید؛ Energy (انرژی)، Enthusiasm (شوق)، Empathy (فهم و همدلی با دیگران)، و همینطور با سه F یعنی Faith (ایمان)، Family (خانواده) و Friends (دوستان).
6- امسال بیشتز از سال پیش به تماشای فیلمهای عمومی (مناسب برای تمام سنین)، بازی با دوستان و خواندن کتاب بپردازید.
7- زمانی را به مراقبه و نیایش اختصاص دهید. اینها سوخت روزانه برای انجام زندگی پر مشغله مان را فراهم می کنند.
8- با افراد بالای 70 و زیر 6 سال اوقات بیشتری صرف کنید.
9- وقت بیداری بیشتر رویا ببینید.
10- از غذاهایی که از گیاهان و درختان بار می آیند بیشتر مصرف کنید، و ازآنها که در کارخانه ها تولید می شوند کمتر.
11- مقداری چای سبز و مقادیر بسیار فراوان تری آب بنوشید. ایدا اریزا (نوعی زغال اخته آبی رنگ)، غذاهای دریائی، گل کلم، بادام و گردو و خشکبار مصرف کنید.
12- تلاش کنید هر روز حداقل سه نفر را به لبخند وادارید.
13- از خانه گرفته تا داخل ماشین و روی میز کار همه را مرتب و تمیز کنید، بگذارید انرژی تازه ای وارد زندگیتان شود.
14- انرژی پرارزشتان را بر سر شایعه سازی، هیولاهای انرژی خوار، مسائل مربوط به گذشته، افکار منفی و یا آنچه بدان کنترل ندارید هدر ندهید. در عوض انرژیتان را صرف همین لحظه مثبت اکنون کنید.
15- این را فهم کنید که زندگی یک مدرسه است و شما اینجائید تا بیاموزید، تا همه امتحانهایتان را بگذرانید. مشکلات تنها بخشی از این دوره آموزشی اند که درست مثل کلاس درس جبر می آیند و می روند، منتها درسهائی که از این کلاس فراگرفته می شود عمری با شما باقی خواهد ماند.
16- صبحانه تان را چون یک شاه، ناهارتان را چون یک شاهزاده و شام تان را چون بچه دانشگاهی ای بخورید که کارت اعتباریش ته کشیده باشد.
17- بیشتر لبخند بزنید و بیشتر بخندید. این هیولاهای انرژی خوار را ازتان دور نگه خواهد داشت.
18- زندگی چندان عادلانه به نظر نمی رسد، با این حال زیباست.
19- زندگی کوتاه تر از آنیست که وقتمان را صرف تنفر از دیگران کنیم.
20- خودتان را خیلی جدی نگیرید، دیگران هم اینکار را در مورد شما نمی کنند.
21- مجبور نیستید همه بحث ها و منازعات را به نفع خود تمام کنید. با مخالفتها موافقت کنید.
22- با گذشته تان از در سازش در آئید، آنوقت دیگر اکنونتان را خراب نخواهید کرد.
23- زندگی تان را با زندگی دیگران مقایسه نکنید. شما از موضوع و هدف این سفر آنها هیچ نمی دانید.
24- از شمع هایتان استفاده کنید، خوشگل ترین ملافه تان را کنار نگذارید، برای روز مبادا و یا روزی خاص نگه شان ندارید، امروز همان روز بخصوص است.
25- جز شما کس دیگری مسئول خوشبختی تان نیست.
26- همه باصطلاح بدبختیها را با این جمله قالب دهید: «آیا تا پنج سال آینده، هیچ اهمیتی خواهند داشت؟»
27- همه را به خاطر هر چیز و همه چیز ببخشید.
28- افکار مردم در مورد شما، هیچ ربطی به شما ندارند.
29- زمان ، حلال همه مشکلات است. به همه چیز زمان دهید، زمان.
30- یک موقعیت هر چقدر خوب یا بد، بالاخره تغییر می کند.
31- زمان بیماری، این شغل نیست که به دردتان می رسد،خانواده ودوستانتان هستند. با آنها با مهربانی در تماس باشید.
32- از شر هر آنچه سودمند، زیبا و شادی بخش نیست، خلاص شوید.
33- حسادت هدر دادن وقت است. شما الان به همه آنچه نیاز دارید رسیده اید.
34- بهترینها هنوز در راه اند. کمی صبر کنید…
35- هر حسی که می خواهید داشته باشید، بلند شوید، شیک کنید و بزنید بیرون.
36- کار درست را انجام دهید!
37- اغلب با خانواده در تماس باشید.
38- شبها قبل از خواب این جمله را کامل و تکرار کنید: «به خاطر… ممنونم.» «امروز به … دست یافتم.»
39- یادتان باشد، برکتهای زندگی آنقدر هست که استرس و نگرانی را بدان راهی نباشد.
40- از سفر لذت ببر. یادت باشد که این دیزنی ورلد Disney World نیست و تو هم در پی یک گشت و گذار کوتاه نیستی. بهترین استفاده را از آن کنید و از سفرتان لذت ببرید1. لبخند جذابتان می کند.
همه ما به سمت افرادیکه لبخند می زنند کشیده می شویم. لبخند یک کشش و جذبه فوری ایجاد می کند. دوست داریم نسبت به آنها شناخت پیدا کنیم.
2. لبخند حال و هوایتان را تغییر می دهد.
دفعه بعدی که احساس بی حوصلگی و ناراحتی کردید، لبخند بزنید. لبخند به بدن حقه می زند.
3. لبخند مسری است.
لبخند زدن برایتان شادی می آورد. با لبخند زدن فضای محیط را هم شادتر می کنید و اطرافیان را مانند آهن ربا به سمت خود می کشید.
4. لبخند زدن استرس را از بین می برد.
وقتی استرس دارید، لبخند بزنید. با اینکار استرستان کمتر می شود و می توانید برای بهبود اوضاع وارد عمل شوید.
5. لبخند زدن سیستم ایمنی بدن را تقویت می کند.
به این دلیل عملکرد ایمنی بدن تقویت می شود که شما احساس آرامش بیشتری دارید. با لبخند زدن از ابتلا به آنفولانزا و سرماخوردگی جلوگیری کنید.
6. لبخند زدن فشارخونتان را پایین می آورد.
وقتی لبخند می زنید، فشارخونتان به طرز قابل توجهی پایین می آید. لبخند بزنید و خودتان امتحان کنید.
7. لبخند زدن اندورفین، سروتونین و مسکن های طبیعی بدن را آزاد می کند.
تحقیقات نشان داده است که لبخند زدن با تولید این سه ماده در بدن باعث بهبود روحیه می شود. می توان گفت لبخند زدن یک داروی مسکن طبیعی است.
8. لبخند زدن چهره تان را جوانتر نشان می دهد.
عضلاتی که برای لبخند زدن استفاده می شوند صورت را بالا می کشند. پس نیازی به کشیدن پوست صورتتان ندارید، سعی کنید همیشه لبخند بزنید.
9. لبخند زدن باعث می شود موفق به نظر برسید.
به نظر می رسد که افرادیکه لبخند می زنند اعتماد به نفس بالاتری دارند و در کارشان بیشتر پیشرفت می کنند.
10. لبخند زدن کمک می کند مثبت اندیش باشید.
لبخند بزنید. حالا سعی کنید بدون از بین رفتن آن لبخند به یک مسئله منفی فکر کنید. خیلی سخت است. وقتی لبخند می زنیم بدن ما به بقیه بدن پیغام می فرستد که "زندگی خوب پیش می رود". پس با لبخند زدن از افسردگی، استرس و نگرانی دور بمانید.
پس....همیشه لبخند بزنید.با انجام این تست خود را بهتر بشناسید
اگر مایلید اطلاعات بیشتری در مورد شخصیت خودتان و خصوصیاتی که باعث میشوند دیگران، شما را بیشتر دوست داشته باشند، پیدا کنید، به تست زیر با کمال صداقت پاسخ دهید.
۱- فرض کنید شما مشخصهی صورت کسی میباشید، کدام قسمت از صورت او هستید؟
الف - چین وچروک ب - لکه ج - خال زیبایی د - ککومک ت - لبخند
۲- دوست دارید چه نوع پرندهای باشید؟
الف - شباهنگ ب - جغد ج - عقاب د - فلامینگو ت - پنگوئن
۳- کدامیک از آلات موسیقی را دوست دارید؟
الف - پیانو ب - ویلون ج - سازدهنی د - گیتار ت - دف
۴- کدامیک از برنامههای تلویزیونی برای شما جالبتراست؟
الف – اخبار و برنامههای مستند ب - فیلمهای درام و زندگینامه ج - هیجانی و پلیسی د – عشقی و ماجرایی ت – کمدی و کارتون
۵- کدامیک از بازیهای شهربازی را بیشتر دوست دارید؟
الف - هیچکدام ب - قطار یا قایق ج - نمایش و اجرای کمدی د – چرخوفلک و وسایلی که سریع میچرخند ت - ترنهای هوایی سریعالسیر
۶- آیا شما به اشتباهات خوتان میخندید؟
الف - هرگز ب - بهندرت ج - برخی مواقع د - بهطور معمول ت – همیشه
۷- اگر دوست شما سربهسرتان گذاشت، چه عکسالعملی نشان میدهید؟
الف - عصبانی میشوید ب - ناراحت میشوید ج – برایتان جالب است د – تلافی میکنید ت - چندین برابر تلافی میکنید
۸- اولین چیزی که صبح موقع بیدارشدن به فکرتان خطور میکند، چیست؟
الف – کار و یا تحصیل ب – مشکلات زندگی ج - صبحانه د - روزی که در پیش دارید ت – کاری که تا شب انجام خواهید داد
۹- در زندگیتان چه شعاری دارید؟
الف - وقت طلاست ب - سحرخیز باش تا کامروا باشی ج – آنچه برای خود میپسندی، برای دیگران هم بپسند د – زندگیکن و به دیگران هم اجازهی زندگیکردن بده ت - بیخیال باش ” هرچه بادا باد “
۱۰- آیا به همهی حیوانات علاقهمندید؟
الف - هرگز ب – تعداد کمی از حیوانات ج - برخی از حیوانات د - بیشتر حیوانات ت - تمام حیوانات
۱۱- شما لبخند میزنید؟
الف - هرگز ب - بهندرت ج - گاهیوقتها د - اغلب ت – آنقدر زیاد که برخی فکر میکنند دیوانه هستم
۱۲- نظر دیگران راجعبه شما اغلب کدام مورد است؟
الف - بیرحم ب - سرد و بیاحساس ج – زیبا د - دوستداشتنی ت - خوشگذران
۱۳- شما احساس عشق و قدردانی خود را نشان میدهید؟
الف - هرگز ب - بهندرت ج - گاهی د - اغلب ت - حداکثر تا جایی که امکان دارد
۱۴- شما اعتقاد دارید که برای شاداببودن، باید ساعتهایی از روز را فقط صرف خودتان کنید؟
الف - هرگز ب - به احتمال زیاد نه ج - گاهی د - بله ت - البته، تا جایی که امکان دارد
۱۵- آیا زندگی شما با برنامهریزی پیش میرود؟
الف - حتی در تعطیلات هم برنامهریزی میکنم ب - همیشه برنامهریزی میکنم ج - بستگی به روز هفته دارد د - درصورت امکان اجازه میدهم که خودش پیشآید ت – همیشه بدون برنامهریزی روزها را طیمیکنم
نتیجهگیری آزمون:
حال امتیازات خود را جمع کنید.
گزینهی «الف»۱ امتیار
گزینهی «ب» ۲ امتیاز
گزینهی «ج» ۳ امتیاز
گزینهی «د» ۴ امتیاز
گزینهی «ت» ۵ امتیاز
اگر امتیاز شما بین ۱ تا ۲۰ باشد:
بدینمعنی است که شما «سوسن سفید» هستید. مردم شما را بهخاطر پشتکارتان، از جانودل مایه گذاشتنتان و موفقیتهایتان، تقدیرمیکنند. اهداف مشخصی دارید و فکرتان بر کارتان متمرکز است. احساستان را بهسختی ابراز میکنید. یکی از مهمترین نگرانیهای شما این است که چگونه در برابر افراد مختلف ظاهرشوید. اندیشههایتان کمی متمایل به بدبینی است. اعتمادبهنفس دارید ولی در باطن، گاهی به خود اعتماد ندارید. قادرهستید که هدفی تعیین کنید و به آن برسید. گاهیوقتها دنیا را با دیدی باریکبین مینگرید. احساس میکنید که وقت کمی برای رسیدن به آرزوهایتان دارید.
مواظب باشید جدی بودنتان، شما را از دنیای اطراف دورنکند. خونسرد باشید و از زندگیتان لذت ببرید. کارهایی انجام دهید که از آنها لذت میبرید. با انجام این دستورات، قوهی خلاقیتتان شکوفا میشود. سعیکنید بیشتر بخندید و با دیگران در تماس باشید.
اگر امتیاز شما بین ۲۱ تا ۵۴ باشد:
بدینمعنی است که شما یک گل «رز» هستید. کمی تیغ دارید اما زیباییهای بسیاری دارید. حس شوخطبعی دارید از شنیدن لطیفه لذتمیبرید. مردم دوست دارند دوروبر شما باشند. خونگرم هستید. دوستان صمیمی بسیاری دارید. زندگی را با دید واقعبینانه مینگرید. آگاه هستید که زندگی از خوبیها و بدیها تشکیل شده است. قادرید شانس خودتان را با توجه به سرمایههایی که دارید، امتحان کنید. سختکوش هستید و به اهدافتان پایبندید. دوست دارید خودتان باشید و این مسأله به شما اعتمادبهنفس میدهد. مشکلترین مسأله در زندگیتان یکنواخت بودن مسائل است. یکنواختی در هر مسألهای شما را آزار میدهد و باعث کسل شدن روحیهتان میشود.
به شما پیشنهاد میگردد که افق دیدتان را وسیعتر کنید. مسائل جدیدی را تجربه و کشف کنید. آنگاه متعجب خواهید شد که چه نتایج زیبایی بهدست آوردهاید و مهمتر از همه اینکه فراموش نکنید که در همهچیز دنبال زیبایی بگردید بهخصوص در خودتان.
اگر امتیاز شما بین ۵۵ تا ۷۵ باشد:
بدینمعنی است که شما یک گل «آفتابگردان» هستید در بستری از گلهای رز. یک ویژگی بارز در شما وجود دارد که باعث گرمادهی به دیگران و جلوهگری شما میشود. در وقت لازم، جدی هستید اما دوستانتان شما را بهعنوان یک شخص شوخطبع میشناسند. از گفتن لطیفه لذت میبرید. مایلاید که با افراد جدید و جالبی در زندگیتان آشنا شوید. با افرادی که هیچوقت نمیخندند، راحت نیستید. دید مثبتی به زندگی دارید. در همهچیز بهدنبال خوبیها هستید. بیدی نیستید که با هر بادی بلرزید. گرم، دوستداشتنی و اجتماعی هستید و هرکدام از این صفات، میتواند دلیلی برای خوببودن شما باشد. انرژی نامحدودی دارید ولی انگیزهتان کم است. برای شما مشکل است که فقط بر روی یک کار متمرکز شوید.
به شما پیشنهاد میگردد که اجازه دهید مردم روی جدی شما را هم ببینند همانطور که چهرهی شاد شما را میبینند. در اینصورت میخواهند که همیشه با شما باشند. به احساسات دیگران احترام بگذارید. از اینشاخه به آنشاخه نپرید و کاری را که دوست دارید، انتخاب کنید و تا پایان، آن را انجام دهید
همه ی ما کم و زیاد از افراد مختلف و به بهانه های گوناگون، صدمه های روحی دیدهایم؛ اعتمادها از بین رفته و قلبهایی شکسته شده است. این صدمات برای مدت کوتاه بسیار معمولی هستند اما همین دردها گاهی اوقات ماندنی میشوند و ما با یادآوری و آن صدمات این دردها را دوباره زنده کرده و با آنها دست و پنجه نرم میکنیم.
این مسئله نه تنها باعث ناراحتی ما شده بلکه میتواند روابط ما را بیش از پیش خدشهدار کرده و باعث برآشفتگی و بی میلی در رویارویی با مردم شود. ما گاها در دایرۀ خشم و عصبانیت گرفتار میشویم و زیباییهای زندگی را از یاد میبریم. ما باید بخشیدن را بیاموزیم و آنرا در زندگی خود جاری سازیم. بعضی اوقات بخشیدن یک فرد چنان میتواند فضای ذهنی ما را باز کند که هیچ عمل دیگری به آن نمیرسد. مثلا ما ۴ سال پیش از یکی از دوستان خود صدمهای روحی خوردهایم که تا امروز آنرا در ذهن خود میپرورانیم. اما باید بدانیم که با بخشیدن آن فرد علاوه بر اینکه فضای ذهنی خود را باز کرده بلکه فردی دیگر را خوشحال نمودهایم.
چرا باید دیگران را بخشید ؟
بخشش میتواند مسیر زندگی افراد را عوض کند. البته نه بخششی که به معنای فراموش کردن و پاک کردن گذشته است، بلکه بخشیدن به معنای واقعی و از اعماق قلب و ته دل. البته باید دقت کنیم که ما نباید سعی در عوض کردن رفتار فرد مقابل داشته باشیم چراکه کنترل رفتار افراد دست ما نیست اما کنترل خشم و عصبانیت خودمان در دست خودمان است. در اینجا دلایلی برای بخشیدن افراد ذکر میگردد :
۱ - نبخشیدن افراد مانند حمل کردن تودهای از بار منفی است که همین امر موجب اختلالاتی در ذهن و متعاقب آن در جسم انسان میشود. چراکه هر تصوری در درون، انعکاسی به بیرون دارد.
۲ - گذشتهای خوب و عاری از تقصیر و گناه دیگران باعث شادابی و سرحالی میشود و باعث میشود که با هر نگاه به گذشته، فقط خاطرات خوش و خوب جلوه کند و با بخشیدن خاطرات بد و منفی خودبخود پاک میشوند.
۳ - بینش افراد نسبت به ما و شخصیت ما بهتر شده و ما را به عنوان فردی با گذشت و مورد اعتماد قبول میکنند همچنین با بخشیدن، فرد مورد نظر را برای همیشه مدیون خود کردهایم. (البته اگر خطای وی به عمد بوده باشد)
۴ - شاید این شرایط برای خود ما هم پیش آید و ما نیز روزی نیازمند بخشیده شدن از جانب دیگران شویم. پس قانون کارما را به یاد آوریم و بومرنگ خود را به سمت بخشش افراد پرتاب کنیم تا با بخشیده شدن از جانب دیگران به سمتمان بازگردد.چگونه ببخشیم ؟
بخشیدن آسان نیست اما ما میتوانیم در عرض یک روز و یا حتی در چند ثانیه یک نفر را ببخشیم. ابتدا باید با خود عهد ببندیم که میخواهیم تغییر کنیم و میخواهیم فضای ذهنی خود را باز کنیم و نیز باید بدانیم که مزمن شدن این دردها باعث آسیب جدی به روح و روان انسان میشود.
یکی از راههای ساده برای بخشیدن افراد این است که خودمان را جای فرد گنهکار بگذاریم. ببینیم چرا او دست به چنین کاری زده است و از خود بپرسیم “کدام رفتار من باعث شده تا او چنین کند؟” و همیشه همه را خوب بدانیم. بدانیم که هیچ کس از ابتدا خطاکار نبوده و هیچ کس قصد آزار و اذیت دیگری را ندارد.
راه دیگر برای بخشیدن افراد این است که بدانیم که گذشته دیگر برنمیگردد و اتفاقی که افتاده دوباره از نو طراحی نمیشود. پس چرا خود را ناراحت کرده و غدهای را در ذهن خود بوجود آوریم و با نبخشیدن افراد آن غده را روز بروز بزرگتر کنیم؟ با خود تصور کنیم که نبخشیدنها مانند سنگهایی هستند که سر راه پیشرفت ما قرار دارند. ما با بخشیدن آرامش را برای خود به ارمغان آورده و در واقع لطفی به خودمان میکنیم. (این قضیه جدی است)
همچنین ما باید دلسوز همنوع خود باشیم. هر کسی در مواقع عصبانیت و یا حتی در حالت عادی و از روی بیفکری دست به اقداماتی میزند که شاید از نظر بسیاری از افراد درست نباشد و عامل ناراحتی آنان شود. پس این مسئله را دلیل بر بی فکری فرد و یا لحظۀ عصبانیت وی در نظر بگیریم.
پورعلی.نتهیچ چیز بیشتر از این خوشبختی و شادی من را تباه نمی کند که وقتی خودم را با کسی مقایسه می کنم. اما چرا اینکار را می کنم؟ اینکار باعث می شود دیگر از آنچه هستم و آنچه دارم نتوانم لذت ببرم. همیشه کسی وجود دارد که شغلی بهتر، پول بیشتر، ماشین زیباتر، یا صورت جذاب تری داشته باشد. خیلی ها هم هستند که همه اینها را با هم دارند. شما هم عادت کرده اید مدام خودتان را با دیگران مقایسه کنید؟
البته ما همیشه ظاهر کار را می بینیم. تصورت ما همیشه براساس ظاهر بیرونی شکل می گیرد. اینجور مقایسه فقط باعث ناراحتی ما می شود.
من خودم تو موقعیت های خیلی زیادی اینکار اشتباه را انجام می دهم. مثلاً در کار با خودم فکر می کنم که چقدر همکارم باهوش است و غبطه می خورم که چرا من نمی توانم مثل او باشم؟ گاهی اوقات همکارانی را می بینم که پول بیشتری در می آورند و باز همان حسرت و غبطه. اینگونه فکرها فقط احساس ناراحتی، ناامنی و افسردگی در من باقی می گذارند.
راه های مختلفی وجود دارد که مقایسه کردن خودمان با دیگران باعث آسیب رساندن به ما می شوند و اگر ادامه پیدا کنند، آنوقت یک خلاء عمیق عاطفی در ما ایجاد می شود. در زیر به بعضی از احساساتی که موقع مقایسه کردن خودم با دیگران به من دست می داد اشاره می کنم. ببینید شاید شما هم درگیر چنین احساساتی می شوید.
1. دزدیدن حس شادی. از همان ثانیه اول حس رضایت و خرسندی از من گرفته می شود. شانس لذت بردن از آنچه که دارم و آنچه که تابه حال به دست آورده ام از من دزدیده می شود. در قلبم حس حسادت رشد می کند و دوست دارم چیزی را داشته باشم که آن فرد دارد. کم کم مرغ همسایه برایم غاز می شود. واقعاً احمقانه است که چرا باید به خودم اجازه بدهم همچنین احساسی در من ایجاد شود و خوشحالیم از بین برود.
2. ایجاد حس بی کفایتی. وقتی خودم را با کسانی که موفق تر از من هستند مقایسه می کنم، همچکدام از تلاش هایم خودم دیگر به چشم نمی آیند. البته واقعیت این است که من هیچ درک عمیقی نسبت به موقعیت آنها ندارم. نمی دانم که چطور به چنین موقعیتی رسیده اند و فکر میکنم چون باهوش تر و عاقل تر از من بوده اند، موفق تر از من شده اند.
3. ایجاد حس ناامنی. مقایسه کردن خودم با این وضعیت، حس اعتماد به نفس من را خراب می کند. همه چیز خودم دیگر برایم زیر سوال می رود. نگران این می شوم که دیگران چه فکری درمورد من می کنند. گاهی فکر می کنم که دیگران از من سوء استفاده می کنند.
اگر اجازه بدهم این احساسات نارضایتی، بی کفایتی و ناامنی همه من را فرا می گیرند. گودال عمیقی می شوند که همه انگیزه و لذت من را در خود دفن می کند. البته، راه هایی برای دوری از این دام وجود دارد.
طی سالها سعی کرده ام به خودم آموزش دهم که دیگر خودم را با کسی مقایسه نکنم. متوجه شده ام که این نوع فکر کردن به ضرر من است و باید از آن دوری کنم. در زیر به بعضی از راه هایی اشاره می کنم که به شما کمک می کند از دام مقایسه کردن خود با دیگران دور بمانید.
1. در نطفه خفه اش کنید.
اولین کاری که می کنم این است که کنترل افکارم را در دست می گیرم. وقتی متوجه می شوم که دارم خودم را با کسی مقایسه می کنم، بالافاصله از آن دست می کشم. فکرم را به همه چیزهایی که باید به خاطرشان قدردان باشم معطوف می کنم. در ذهنم به خود متذکر می شوم که خانواده خیلی خوبی دارم، شغل خوبی دارم و زندگیم عالی است. لیستی از همه چیزهایی که باید برایشان قدردان باشم تهیه کرده ام. این لیست خیلی خوب به من کمک می کند تا فکرم را عوض کنم.
2. همه چیز آنطور که به نظر می رسد نیست.
به خودم یادآور می شوم که من فقط دارم به ظاهر زندگی آن فرد نگاه می کنم. خیلی وقت ها به تجربه فهمیده ام که همیشه همه چیز آنطور که در ظاهر به نظر می رسد نیست. آنهایی که اط نظر مالی خیلی موفق به نظر می رسند خیلی وقت ها روابط بسیار اسفناکی دارند. آنهایی که آزادی خیلی وسیعی دارند، معمولاً خیلی تنها هستند. خیلی مهم است که از رو جلد یک کتاب درمورد آن قضاوت نکنیم.
3. آنچه که اهمیت دارد ظاهر نیست.
به خودم یادآور می شوم که ارزش من به عوامل ظاهری مثل اینکه چقدر پول دارم، چه ماشینی سوار می شوم، و کجا زندگی می کنم نیست. افتادن در چنین دامی خیلی راحت است. جامعه ما چنین طرز تفکری را ایجاد می کند. ما معمولاً آدم ها را برحسب این چیزها می سنجیم. اما ارزش واقعی آدم باید از این باشد که می دانیم دیگران را دوست داریم، انتخابات عاقلانه ای می گیریم، و از این قبیل. همه ما خصوصیاتی داریم که باید تحسین شود، همه ما آدم های خاص و به طریق خودمان ارزشمندیم.
دست از مقایسه کردن خودتان با دیگران بردارید و زندگی کنید.
برای داشتن یکز ندگی کامل و شاد باید استعدادها و توانایی های خودمان را پرورش دهیم. باید پیدا کنیم که به چه چیزی علاقه داریم و نقاط قوتمان را در همان راستا تقویت کنیم. نباید سعی کنیم مثل دیگران باشیم و باید قدر آنچه که داریم بدانیم و به خاطر آن سپاسگذار باشیم. این ممکن نیست مگر اینکه کنترل افکارتان را به دست گیرید، قدرشناس بودن را تمرین کنید و ارزش واقعی خودتان را کشف کنید.
شما برای اجتناب از مقایسه کردن خودتان با دیگران چه می کنید؟
منبع: مردمان.نت