وضعیت این گونه می باشد.سکوت....... جوابهای سربالا......پریشان خاطری........ در این شرایط میخواهید موی سر خود را بکنید. واقعا دیگر فکری به ذهن تان نمیرسد که چه بکنید. عذر خواهی از همسر یا نامزدتان ممکن است مشکل به نظر برسد بخصوص زمانی که بر سر مسئله یا موضوعی با هم چندین بار مخالفت مرده باشید و ممکن است در خود توان گفتن متاسفم را نبینید. هر چند هر کاری را که فکر میکردید به او میفهماند از کرده خود پشیمان هستید را انجام داده اید.این مطالب چندین روش جهت عذر خواهی مطرح شده است این به روش ها حل و فصل نمودن اختلافات و عبرت گرفتن از تجارب خواهد انجامید
1- انتقاد را با گشاده رویی بپذیرید
در مجادلهای که هر دوی شما تصور میکنید حق با شماست و مشکل مربوط به طرف مقابل میباشد به ویژه اگر قبلا نیز مکررا بر سر موضوع فعلی بحث کرده اید, لطفا انتقاد همسر خود را با روی باز و به راحتی گوش کنید.
2- آنتراک دهید
در اوج بحث فشار خونتان بالا می رود و تپش قلبتان بالا می رود و ممکن است چیز هایی بگویید که لزوما بیان آنها منظوری ندارید . همیشه به مکانی خلوت نیاز دارید که در آن از هم جدا شده آرام گرفته و افکار خود را جمع کنید.
3- گذشته را یاد آوری نکنید
به چیزی که اکنون در حال روی دادن است توجه کنید . اتش آور معرکه شدن راهی به جایی نخواهد برد و با فراموش کردن گذشته زودتر به توافق می رسید.
4- به او بگویید که دشمن اش نیستید
اگر به آرامی در مورد موضوعی بحث می کنید و همسرتان به یکباره صدایش را بالا برده و از کوره در می رود کافی است به طرفش رفته و او را نوازش کنید دست خو را به آرامی در دستش قرار دهید تا بفهمد که این مجادله بی اهمیت است
5- محیط دور برتان را درست کنید
محیط اطراف تاثیر مستقیمی روی احساسات ما دارد. عصبانیت یک دستش قرار دهید تا بفهمد که این مجادله بی اهمیت است.احساس خشن است اما با مراقبت همراه با توجه محبت آمیز همیشه می توان آن را کنترل کرد.
6- مشکل ترین کلمه را به زبان بیاورید
یک عذر خواهی واقعی می تواند یکی از دشوارترین پیشنهاداتی باشد که ما ارائه می دهیم! بر خلاف تصور عموم همه افراد قادر به زبان آوردن این کلمه بوده و تا به حال هیچ کس بعد از گفتن آن غش نکرده است.
7- جمله ای دلپذیر به او بگویید
گاهی اوقات فراموش کردن حرفهای آزار دهنده کسی که دوستش دارید مشکل به نظر می رسد اما اگر چیزی قابل تعریف را باآن بیاموزید روبه رو شدن با مسائل بسیار آسان تر خواهد شد.
8- بگویید که دوستش دارید.
هنگامی که می خواهید به حالت اشتی و صلح برگردید به دوستتان بگویید که دوستش داردی. اطمینان دادن در مورد این موضوع که احساس شما نسبت به همسرتان هیچ گاه و تحت هیچ شرایطی تغییر نخواهد کرد,بسیار خوب است.
9- برای عصر برنامه ریزی کنید
بعد از اینکه در خانه اوضاع آرام شد برای آزاد شدن فکرتان از مجادله برای انجام فعالیت تفریحی آماده شوید اگر همسر یا نامزدتان قبلا برای رزرو بلیط سینما یا هر چیزی اقدام می کرد این بار شما پیش قدم شوید و این کار را انجام دهید.
10- ببخشید و فراموش کنید
عذر خواهی تنها به این معناست که بگویید متاسفید بلکه باید آن اتفاق را برای همیشه فراموش کنید. در حقیقت فراموشی باعث می گردد که مسئله مورد نظر راه بازگشت و سرایت دوباره به رابطه تان را نداشته باشد. 1. بر سکوت متمرکز شوید، هنگامی که سکوت فرا رسید ، در آن زندگی کنید. بکوشید به هرجا که می روید ، پیک آرامش باشید. مردمان سخت کوش ، هرگز به کار بیهوده و آنچه سرگرمی است نمی پردازند. با این همه بدانید، زمانی که به کار سرگرم کننده روی می آورید ، زمانی است که تباه نمی شود.
2. همیشه تمایل بر این است که در دگرگونی های زندگی ، بر رویدادی آزار دهنده متمرکز شویم. از استرس های خویش هراس مکنید و گاه تغییرات را بپذیرید.
3. زیباترین ظرف میوه خوری را پر از میوه کنید ، خوردن میوه استرس را کاهش می دهد. با خوردن میوه بیشتر، احساس آرامش می کنید.
4. هر کاری را ده دقیقه زودتر آغاز کنید، این کار به ویژه در سفر، شما را از استرس دیر رسیدن دور می کند. در این راه ده دقیقه آرام در اختیار شماست. ده دقیقه پیش از آن که دل مشغولی بعدی فرا رسد.
5. بدترین تشویش ها با آینده پیوند دارد ، تشویش به مشکلی که هنوز فرا نرسیده است. به اینک و حال بیندیشید و از استرس دوری جویید.
6. در برخورد با مردمان و رویدادها تمرین کنید تا بهترین را ببینید. با این کار از بدبینی ، دور و مثبت گرا می شوید. مثبت گرایی و خوش بینی به آرامش می انجامد.
7. در اتاق خود آیینه ای بزرگ و زیبا بیاویزید، به هنگام ملال روبروی آن بایستید، به خود نگاه کنید و لبخند بزنید. حاصل این کار آرامش است.
8. برتر بودن را به دیگران وانهید و از پیامد آن شگفت زده شوید. از آن چه هستید خشنود باشید. گاه این کار، تن آرامی شما را بیشتر می کند.
9. دریغ بردن بر گذشته نابخردانه است. گذشته فقط در خاطر شما است. توجه بدین واقعیت شما را آرام می کند.
10. آرامش را از کودکان بیاموزید. ببینید آنها چگونه از هر لحظه خویش لذت می برند. همچون کودکان باشید و به آرامش دست یابید.
11. به اندیشه های آرام بخش روی آورید؛ صحنه های آرام بخش را تصور کنید ، نوایی آرام بخش را به خاطر بیاورید و ببینید چگونه دگرگون می شوید.
12. بی نظمی های فیزیکی تنش آفرین است، آشفتگی زدایی راهی است به آرامش.
13. پرنده ای زیبا یا حیوانی کوچک را در خانه نگه دارید. بدو مهر بورزید و از این راه ، دست یاری برای راهیابی به آرامش بیابید.
14. احساس ناخوشایند به دیگران، شما را آزار می دهد نه دیگران را. به خاطر آرامش خویش بخشنده باشید.
15. گاهی با خویش خلوت کنید. در را ببندید و به نیازها و مسئولیت های خویش بیندیشید؛ هر روز دست کم زمانی را صرف این کار کنید.
کنار آمدن با اسم بد خیلی سخت است. شاید شما را هم اسمی که والدینتان رویتان گذاشته اند یا اسم فامیلتان رنج می دهد. اسم شما تنها چیزی است که در تمام لحظات زندگی همراهتان است، پس باید آن را قبول کنید. به همین خاطر در این مقاله تصمیم گرفته ایم راهکارهایی به شما معرفی کنیم که کنار آمدن با این اسم آزاردهنده را برایتان راحت تر کند.
1. نگاهی به اینترنت یا کتاب های اسم بیندازید که درمورد تاریخچه و معنا و مفهوم اسم ها مطلب دارند. اگر اسمتان را آنجا پیدا کردید، کمی از نگرانیتان درمورد اسمتان از بین می رود.
2. افراد معروف و مشهوری هم نام خودتان پیدا کنید. وقتی فرد موفقی را هم نام خودتان پیدا می کنید، اسمتان کمتر برایتان آزاردهنده خواهد بود.
3. شیئی را با نام خودتان پیدا کنید. البته پیدا کردن شیئی که اسم شما روی آن باشد کار سختی است به همین خاطر بد نیست که خودتان اینکار را بکنید.
4. شوخی های مسخره درمورد اسمتان را نادیده بگیرید. به جای اینکه از این شوخی ها عصبانی و ناراحت شوید، باید خوشحال باشید که اسمتان یک اسم خاص و تک است.
5. از والدینتان یا هر کس دیگری که اسم شما را انتخاب کرده سوال کنید. اینکار باعث می شود دید و شناخت بهتری درمورد اسمتان پیدا کنید.
6. اگر خیلی برایتان آزاردهنده است، به طور قانونی اسمتان را عوض کنید. البته این اعصبتان را بیشتر خرد می کند چون مجبور می شوید همه جا اسمتان را عوض کنید و این را به همه اطلاع دهید.
7. می توانید از اسم مستعار استفاده کنید یا از حروف اول بعنوان اختصار استفاده کنید (مثلاً MJ). به این روش اسم اصلیتان در شناسنامه باقی می ماند اما دیگران شما را به اسمی صدا می کنند که اذیت نشوید.
8. فکر کنید که بعد از ازدواج اسمتان چه خواهد بود. خیلی از خانم ها بعد از ازدواج اسم فامیل همسرشان را می گیرند یا از اسم مستعار استفاده می کنند.
9. وقتی می خواهی اسم جدیدی برای خود انتخاب کنید این را به همه بگویید.
· صبور باشید و درک کنید که زمان می برد همه به اسم جدید شما عادت کنند.
· وقتی اشتباهاً اسم قبلیتان را صدا می کنند، تصحیحشان کنید تا بدانند که در تغییر نامتان کاملاً جدی هستید.
· اجازه ندهید کسی در صدا کردن اسم جدیدتان بی ملاحظگی کند. خیلی ها ممکن است کماکان اسم قدیمتان را صدا کنند و بهانه بیاورند که اسم جدیدتان را فراموش می کنند. این افراد در برابر تغییر لجوج و مقاوم هستند. باید برایشان توضیح دهید که در تغییر اسم خود جدی هستید و خوشحال می شوید که به انتخاب جدید شما احترام بگذارند.
· خیلی ها در روز تولدشان تغییر نامشان را اعلام می کنند که تاثیر بیشتری داشته باشد.
نکات
· معنای اسمتان را پیدا کنید. شاید ارتباطی با خودتان داشته باشد.
· اگر نگه داشتن اسمتان سنت خانوادگی است پس حداقل کمی احساسی است.
هشدارها
· تعجب نکنید که والدینتان ازاینکه از اسمتان خوشتان نمی آید ناراحت شوند اما آنها باید درک کنند که اسم شماست و این شمایید که باید همه عمرتان با آن زندگی کنید.زندگی در بهترین حالت خود، آشفته و پرهرج و مرج است. همه ما همیشه در عجله هستیم، چند کار را به طور همزمان انجام می دهیم و سعی می کنیم برای همه آدم ها همه کار بکنیم و ندرتاً وقت کافی برای خودمان می گذاریم. همه ما در جستجوی آرامشیم اما معمولاً آنچه که لازمه دستیابی به آن است را انجام نمی دهیم و دنبال راه هایی برای به دست آوردن آرامش می رویم که فقط هرج و مرج زندگیمان را بیشتر می کنند. در این مقاله راه های ساده ای برای ایجاد آرامش در زندگی به شما پیشنهاد می کنیم.
1) بدانید که کنترل هیچ چیز در دنیا به جز خودتان در دست کسی نیست. خودتان تنها چیزی هستید که کنترل کامل روی آن دارید. وقتی این مسئله را درک کنید، و براساس آن دیدگاه و عملکردهایتان را تغییر دهید، زندگیتان بیش از پیش آرام خواهد شد. وقتی سعی می کنید آدم های دیگر یا موقعیت هایی که فرای کنترل شماست را کنترل کنید، فقط زمانتان را هدر می دهید و بر آشفتگی زندگیتان اضافه می کنید.
2) برخی روابطتان را قطع کنید و روابط جدید ایجاد کنید. این کار چندان ساده نیست اما اگر زندگی آرامی می خواهید، باید اینکار را انجام دهید. در زندگی اکثر ما یکی دو نفر هستند—یا شاید هم بیشتر—که تاثیر چندانی روی زندگیمان ندارند. البته این به معنی پیدا کردن دوستانی که هیچ کاری برایتان نکرده اند نیست.
موضوع این نیست که این افراد چه کاری برای شما انجام داده اند. مسئله این است که از نظر احساسی چه کمکی به شما کرده اند و چقدر سطح انرژیتان را بالا برده اند. منظور ما دوستانی است که مشکلات بیشماری در زندگیشان دارند و هربار که شما را می بینند فقط درمورد آن مشکلات منفی بافی می کنند.
قطع رابطه با افراد کار سختی است. در برخی موارد نمی توانید آنها را کاملاً از زندگیتان خارج کنید اما می توانید میزان رابطه تان را محدود کنید که کنترل آن کاملاً در دست خودتان است. می توانید این افراد را با دیگرانی جایگزین کنید که به رابطه و زندگیتان ارزش میدهند و مطمئن باشید که خودتان هم تعجب می کنید سطح انرژیتان، آرامش خاطرتان، خوشبختیتان و زندگیتان به طور کل بعد از این جابجایی چه تغییر شگرفی می کند.
3) درهم و برهمی زندگیتان را کمتر کنید. این به آن معنی نیست که همه وسایلتان را بیرون بریزید. نه، منظورمان این است که کمدها، طبقه ها و اثاثیه منزل و محل کارتان را مرتب کنید. در این مرتب کردن خودتان را از شر هر چیزی که به دردتان نمی خورد، لازم ندارید، استفاده نمی کنید و می توانید به راحتی بدون آن زندگی کنید خلاص کنید. می توانید این وسایل را به دیگران ببخشید، بفروشید یا در سطل آشغال بریزید.
4) اگر در روابط شخصیتان اختلافاتی دارید و هنوز از آن ناراحتید، رابطه تان را بهبود بخشید. بروید و با فرد مورد نظر صحبت کنید و احساستان را با او در میان بگذارید. اگر لازم باشد، عذرخواهی کنید و بخشش بخواهید یا از طرفتان معذرت خواهی طلب کنید و او را ببخشید. اگر آن رابطه ارزش نگه داشته شدن را داشته باشد، مطمئن باشید که می توانید آن را حفظ کنید. درغیراینصورت موجب ایجاد ناسازگاری و اختلاف می شود که بعد مجبور می شوید آن را قطع کنید.
5) بودجه و خرج و مخارجتان را از نو ارزیابی کنید. پول همه چیز را خیلی پیچیده می کند و برایتان آرامش نمی آورد. از قدیم گفته اند که پول خوشبختی نمی آورد اما لزوماً این جمله صحیح نیست. اگر نتوانید اجاره خانه را پرداخت کنید و صاحبخانه بیرونتان کند، خوشبت خواهید بود؟ مسلماً نه. اگر نتوانید هزینه تحصیلات فرزندانتان را فراهم کنید، خوشبخت خواهید بود؟ نه. اگر نتوانید قبض ها و مالیات ها را پرداخت کنید، سالی یکبار به مسافرت بروید یا برای فرزندانتان لباس نو بخرید خوشبخت خواهید بود؟ معلوم است که نه.
پول برایتان امنیت و راحتی می آورد و نقش خیلی مهمی در خوشبختی کلی ما دارد. خرج و مخارج های غیرضروری را قطع کنید و پول بیشتری پس انداز کنید. دنبال شغل های پردرآمدتری باشید و مطمئن شوید که امنیت مالی خانواده فراهم باشد.
6) خودتان را ببخشید. به اشتباهات گذشته تان فکر کنید. ببینید کجای کارتان غلط بوده است و خودتان را ببخشید و بعد آن را به کلی از مغزتان بیرون کنید. ما از اشتباهاتمان درس می گیریم اما این به آن معنی نیست که باید همیشه این اشتباهات را در ذهنمان نگه داریم. همه ما انسانیم و حتی باهوش ترین انسانها هم اشتباه می کنند. پس خودتان را ببخشید و به زندگی ادامه دهید.
7) اخبار را خاموش کنید. مطمئناً نیاز دارید از آنچه که در دنیا می گذرد مطلع باشید. اکثر ما هر روز و گاهاً هر ساعت در پی اخبار جدید هستیم. از اینترنت استفاده کنید و از سرویس هایی مثل گوگل بخواهید که اخبار را به ایمیلتان پست کنند. فقط یک یا دو بار در هفته به سراغ این اخبار بروید و آنها را مطالعه کنید و دقت کنید که این زمان اصلاً عصرها نباشد که می خواهید خستگی آن روزتان را برطرف کنید.
8) برای هر هفته تان برنامه ریزی کنید. تا آنجا که در توانتان است آن برنامه را کامل جلو ببرید اما این را هم باید بدانید که بعضی اوقات لازم است که برنامه تغییر کند. اوقات فراغتتان را مشخص کنید و برنامه ریزی کنید که در آن اوقات سرگرمی های محبوبتان را انجام دهید.
9) استفاده از تکنولوژی را در زندگیتان محدود کنید. تکنولوژی آرامش نمی آورد. کامپیوتر بااینکه خیلی معصوم به نظر می رسد اما وقتی قرار باشد همه روز با انگشت روی دکمه های بزنید چندان معصوم نیست. اگر کمی درمورد آن فکر کنید، کاری طاقت فرسا به نظر می رسد. عادت کنید که کامپیوتر، تلویزیون، و تلفن همراه را خاموش کنید و با آرامش خیال بیرون بروید و از زندگیتان لذت ببرید.
10) برای خودتان وقت بگذارید. خیلی ها اهمیت این مسئله را فراموش می کنند. وقتی زمانی را فقط مخصوص خودمان کنار بگذاریم و هیچ چیز دیگری ذهنمان را به خود مشغول نکند، می توانید به رویاها و آرزوهایمان فکر کنیم و از آن لذت ببریم و ریلکس شویم. این بالاترین آرامش را نصیبتان می کند.
در هیاهوی دنیای امروز، زندگی همانقدر پیچیده می شود که خودتان بخواهید. این به خودتان بستگی دارد که چه چیزهایی را در زندگیتان قبول کنید، اینکه دنیا را چطور ببینید و درمورد کارهای خودتان چه فکری بکنید. اما باوجود همه هرج و مرج ها می توانید آرامش را به زندگیتان برگردانید.با استفاده از ۸ تکنیک ارائه شده در زیر پس از مدتی درک میکنید که در زندگیتان مشکلات کمتری رخ میدهند و احساس ناامیدی کمتری به شما دست خواهد داد. در عوض به این نتیجه میرسید که موقعیتهای بیشماری پیش رویتان قرار دارند و متوجه میشوید که چگونه میتوانید از آنها به نفع خود استفاده کنید.
۱) از خود سؤال کنید که چه کاری در این شرایط جواب میدهد؟
حتی زمانی که احساس میکنید هیچ کاری از دستتان
بر نمیآید، به دقت فکر کنید و مطمئنا" یک راه پیدا میکنید که به شما کمک
کند. خوب همین امر هم جای خوشحالی دارد. حال چگونه میتوانید آنرا به کار بندید و
ارتقا دهید؟ با مطرح کردن این سؤال خودتان را از دایرهی منفیگراییهایی نظیر
"واقعا" ناامیدکننده" است، نجات دادهاید و میتوانید
بر روی نکات مثبت تمرکز کنید.
به این طریق شما راهی را پیدا کردهاید که شما
را به نتیجه میرساند و راهی را به شما نشان میدهد که بتوانید از ناامیدیها نجات
پیدا کنید. در این میان فرایند تمرکز بر روی پیشرفتها از اهمیت بالایی برخوردار
است.
هر کاری را که با موفقیت انجام میدهید،
یادداشت کنید. اگر این کار را بهصورت ماهانه انجام دهید آن وقت میتوانید دریابید
که در طول یک ماه تا چه حد پیشرفت کردهاید.
۲) رکورد کارهای خود را ثبت کنید.
هر کاری را که با موفقیت انجام میدهید،
یادداشت کنید. اگر این کار را بهصورت ماهانه انجام دهید آن وقت میتوانید دریابید
که در طول یک ماه تا چه حد پیشرفت کردهاید. خودتان از هم میزان موفقیتهایتان
شگفتزده خواهید شد. اگر هم دیدید که در لیست شما آیتمهای زیادی نوشته نشدهاند،
چشمهایتان باز میشود و متوجه میشوید که بیش از آنکه کار کنید، وقت گذرانی میکنید
و یا انرژی خود را صرف کارهای بیارزش میکنید و باید حواس خود را بیش از اینها
جمع کنید. باید به جایی برسید که لیستتان از آیتمهای مختلف پر شود تا بتوانید
پیشرفت کنید. با تهیهی لیست همچنین میتوانید به راحتی تشخیص دهید که در کدام
زمینهها مؤثرتر عمل کردهاید و در کدام قسمتها کمی ضعیف بوده و نیاز به تلاش بیشتری
دارید.
۳) بر روی عملی کردن آرزوهای خود تمرکز کنید.
هدف اصلیتان را در ذهن خود تجسم کنید. نتیجهی
مورد علاقهتان چیست؟ گاهی اوقات دور و برمان آن قدر شلوغ میشود و خودمان را
سرگرم حل درگیریها و مشکلات پیش پا افتاده میکنیم که یادمان میرود هدف اصلی
زندگیمان چیست. سعی کنید تا آنجایی که میتوانید از پرسیدن این سؤال: "چرا
چنین اتفاقی افتاد؟" پرهیز کنید، چرا که پرسیدن
این سؤال شما را در گذشته نگه داشته و جلوی پیشرفتتان را میگیرد. این سؤال هیچ
گونه راه حلی برای حل مشکل، به شما معرفی نمیکند. چیزی که باید به آن توجه داشته
باشید دو سؤال زیر است:
- این بار انتظار دارید که چه اتفاق متفاوتی روی
دهد؟
- برای رسیدن به آن نقطه چه کاری باید انجام
دهید؟
۴) هیاهو را کنار بگذارید و سادهسازی را رواج دهید.
زمانیکه برای حل مشکلی در حال تلاش هستید،
ممکن است آن قدر درگیر یافتن راه حل شوید که ناخواسته کارهای جانبی بسیار زیادی را
به آن اضافه کنید و با خودتان هم تصور کنید که ممکن است این موارد به شما کمک کنند.
شما همیشه چند حق انتخاب متفاوت دارید. فقط
کافی است بر روی راههای مختلف تمرکز کرده و آنها را در ذهن تجسم کنید.
اگر نگاهی به سایتهای اینترنتی انداخته باشید
پر است از تبلیغاتی نظیر "راههای ساده برای راهاندازی و ادارهی وب
سایت" ، "راههای آسان کسب درآمد" و.... این قبیل موارد تنها به
عنوان هیاهیو حساب میشوند و باید بدانید که حتی خواندن آنها هم ممکن است وقت شما
را تلف کند. این طور آگهیها فقط وقت شما را تلف کرده و پولهایتان را به تاراج
میدهند. آنها هیچ اهمیتی به موفقیت و یا شکست شما نمیدهند. البته بیشتر افراد
زمانی که از روند کند کار خود خسته میشوند، معمولا" به چنین مواردی روی میآورند
و تبلیغاتی نظیر "این همان چیزی است که شما نیاز دارید" و "ما همه
چیز را برای شما آسان کردهایم" روی میآورند.
اگر آیندهنگر باشید، میتوانید به خوبی پیشبینی
کنید که اگر برای ۶
ماه بر روی کار فعلی خود تمرکز کنید، آن وقت از تمام این پیشنهادهای جور به جور
منفعت بیشتری عایدتان خواهد شد. دیگر نمیخواهیم در اینجا اشاره کنیم که در صورت
رجوع نکردن به این تبلیغات، پول خود را دور نریخته و همان اندازهای که قرار بوده
بابت این تبلیغها پرداخت کنید را جمع میکنید. ببینید چه چیزی در زندگیتان
اولویت دارد و ابتدا همان را انجام دهید. هر کاری که وقت و هزینه شما را تلف میکند
و هیچ حاصلی در بر ندارد باید از برنامهی زندگیتان حذف شود.
۵) راه حلهای چند جانبه
شما همیشه چند حق انتخاب متفاوت دارید. فقط
کافی است بر روی راههای مختلف تمرکز کرده و آنها را در ذهن تجسم کنید. به
خودتان بگویید که من باید به عنوان مثال ۸ راه حل مختلف برای فائق
آمدن بر مشکل فعلی خودم پیدا کنم. تنها دانستن این مطلب که شما راه حلهای متفاوتی
پیش رویتان قرار دارند به شما کمک میکند که احساس بهتری پیدا کنید. بر طبق لیستی
که تهیه کردهاید، انتخابهای متفاوت انجام دهید و کار خود را بر روی برنامه دنبال
کنید.
بهتر است بیشتر آن وقتی را که میخواهید صرف
نگرانی و ترس و منفیبافی کنید، صرف مثبتاندیشی کنید.
۶) اهل عمل باشید
شما زمانی که به ناامیدی میرسید معمولا"
شور و اشتیاق اولیهی خود را از دست میدهید و دیگر حتی تمایلی ندارید که به موضوع
مورد نظر فکر کنید. مسئلهای که برایتان پیش آمده دشوار است، از آن ناامید شدهاید
و احساس میکنید که نمیتوانید کار به جایی ببرید. بنابراین هر کاری که شما را از
آن دور کند برایتان جالبتر به نظر میرسد. در یک چنین زمانی به دنبال این هستید
که هر طور شده از کار اصلی طفره بروید؛ اما اگر اهداف از پیش تعیین شده را داشته
باشید و مسیر مناسبی را برای خود انتخاب کرده باشید، گذر ازاین دستاندازهای کوچک
نباید شما را خسته و ناراحت کند. همانطور که توماس ادیسون گفته: "بسیاری از
افراد شکستخورده کسانی هستند که متوجه نبودهاند تا چه اندازه به اهداف خود نزدیک
شدهاند."
۷) تجسم نتیجهی مثبت
بهتر است بیشتر آن وقتی را که میخواهید صرف
نگرانی و ترس و منفیبافی کنید، صرف مثبتاندیشی کنید. بزرگترین قهرمانان ورزشی
جهان خودشان را در حالی تجسم میکنند که بدون هیچ گونه عیب و نقصی مسابقات مختلف
را به نفع خود به پایان میرسانند. هیچ جایگاهی برای شکست در ذهن این افراد وجود
ندارد. این درست همان چیزی است که شما هم باید به آن برسید. خودتان را ببینید که
به آرزوها و اهدافتان میرسید. خودتان راتصور کنید که به
آرزوهایتان رسیدهاید، چه احساسی دارید؟ چه میگویید؟ بر روی این کار وقت
بگذارید؛ این امر به شما امید میدهد تا راهتان را ادامه دهید.
۸) مثبت باقی بمانید.
معمولا" موارد مختلف به آن اندازهای که
آنها را در ابتدای کار میبینید بد نیستند. گاهی اوقات چیزها بدتر از آنچه هستند
به نظر میرسند تنها به این دلیل که ما خودمان خسته هستیم و از نظر ذهنی آمادگی
نداریم. کمی استراحت و نگه داشتن حس شوخ طبعی میتواند به شما کمک کند. این گونه
احساسها به سرعت از میان میروند و شما مجددا" به حالت عادی باز میگردید.
یک ذهن باز خیلی راحتتر میتواند راه حلهای متفاوت را پیدا کرده و آنها را به
کار ببندد تا یک ذهن کسل و خسته. یک ذهن ناامید به همه چیز این طور نگاه میکند: "فایدهاش
چیست؟" به هر حال باید همچنان بدانید که گزینههای مختلف چه هستند و بر طبق
برنامه هر یک را امتحان کنید. هدف شما این است که راه حل مناسب را انتخاب کرده،
تمام حواس خود را روی آن متمرکز کنید و سپس عکس العمل مناسب نشان دهید.
قانون جذب یکی از سلسله قوانینی است که بر زندگی ما جاری بوده ولی بسیاری از افراد از آن بیخبرند. همانند قانون جاذبه زمین که تا قبل از آنکه نیوتن آنرا کشف کند هیچ کس از آن خبری نداشت اما آن قانون به قوت خود بر طبیعت جاری بود. قانون جذب بر زندگی ما جاری و ساری است چه بدانیم و چه ندانیم، ما از آن استفاده میکنیم به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه ولی چه بهتر که آنرا بشناسیم و اهداف خود را طبق این قانون برنامهریزی کنیم.
پیشینیان ما از این قانون در زندگی خود استفاده میکردهاند بدون آنکه از آن خبری داشته باشند و به صورت ناخودآگاه خواسته های خود را برآورده شده میدیدند پس ما هم میتوانیم به راحتی از این قانون در زندگی خود کمک بگیریم.
قانون جذب میگوید : هر فکر و نیتی که ما در ذهن و دلمان میگذرانیم دارای انرژی است پس ما با فکر کردن و نیت کردن در ذهن و دل، یک پرتو انرژی به کائنات ساتع مینماییم که آن انرژی به صورت تجسم یافته به ما بازخواهد گشت و ما در واقع شکل تجسم یافته و مادی آن انرژی (فکر و نیت) را جذب میکنیم.
به عبارت ساده تر:
هرآنچه که ما تصور کنیم، آنرا تجسم یاقته (به شکل مادی) خواهیم داشت. (=عینیت یافتن ذهنیات)
و یا هر آنچه که در مورد آن فکر کنیم، آنرا به زندگی خود وارد کردهایم؛ تمرکز بیشتر، ورود آن به زندگی قطعیتر.
اما کیفیت شکل تجسم یافتۀ آنچه که ما تصورش را کرده بودیم بستگی به شدت تمرکز و توجه ما به نیت و خواستهمان دارد. به عنوان مثال اگر ما خواهان یک عدد دوچرخه هستیم، بسته به میزان توجه ما به خواستهمان، یعنی در طول روز دنبال آن بودن و پی آنرا از دوست و آشنا گرفتن، خریدن آن، شکل آنرا ترسیم کردن و خیابانها را با آن دور زدن و تمیز کردن آن و … آنرا به شکل بهتر و کاملتر – یا حتی سریعتر – جذب میکنیم.
چگونه جذب کنیم؟
اینکه چگونه میتوان خواستهها و نیات را با کمک این قانون برآورد و در واقع آنها را جذب کرد خود ساعتها جای بحث و گفتگو توسط افراد متخصص و صابنظر دارد که در این پست به ۴ مورد کلی اشاره میشود اما به زودی در پستی با مضمون “چگونه جذب کنیم و هدف گزینی و دستیابی به اهداف” به طور کامل مطرح خواهد شد.
۱ – دقیقا بدانیم چه میخواهیم (با جزئیات و مختصات).
۲ – از کائنات خواستۀ خود را بخواهیم.
۳ – چنان رفتار کنیم که گویا هم اکنون و مدتی است که این خواسته برآورده شده است.
۴ – آمادۀ دریافت خواستۀ خود باشیم و خواسته را بحال خود رها کنیم (وابسته نشویم).
چه چیزهایی در روند قانون جذب تاثیرگذارند؟
چندین عامل وجود دارد که بر رویۀ جذب خواستهها و نیات ما تاثیرگذارند و در اینجا به چند مورد آن اشاره مینمایم.
۱ – اعتقاد کامل به قانون جذب و قدرت فکر : به این معنا که هر چقدر اعتقاد ما به این قانون عمقیتر و شدیدتر باشد، روند نیل به اهداف و خواستهها سریعتر و با کیفیتتر بوده و باعث برانگیختن کمک کائنات میشویم.
۲ – اعتقاد به اینکه در این هستی هرشخصی و هرچیزی در روند نیل به اهداف و خواستهها به کمک ما میآیند : این مسئله خیلی مهم است. وقتی ما بدانیم که از لحظهای که سرمان را از بالشت جدا میکنیم تمام هستی منتظر ارادۀ ماست تا به کمکمان بیاید، خیلی بهتر جذب میکنیم. اصلا باید مطمئن باشیم که تمام کائنات دوست دارند که ما به خواستۀ مثبتمان برسیم. هیچ چیزی و هیچ شخصی و هیچ جریانی نیست که در جهت مخالف ما حرکت کند. مخالفتهای سطحی هم در جریان موافق ما هستند. برای مثال حتی کلاغ روی درخت هم به ما کمک میکند تا کاغذ آگهی فروش اقساطی دوچرخه را برایمان پایین بیندازد. حتی همسایهای که عمری با او مشاجره داشتهایم نیز یک روز دوچرخهاش را به خاطر گم کردن کلیدش در خانۀ ما میگذارد…
۳ – نیت و هدف ما باید مثبت و در جهتی بوده که به ضرر کائنات نباشد : این قسمت نیاز به توضیح خاصی ندارد ولی برای مثال ما به ندرت خواستۀ دزدی بانک سر کوچه را با کمک قانون جذب طلب میکنیم!
۴ – خالق کائنات را فراموش نکنیم : بعضی اوقات ما به شدت مطمئنیم که فقط و فقط باید به خواستهای که مد نظرمان بوده برسیم اما میبینیم که خواستۀ خود را به نوعی دیگر دریافت نمودهایم. مثلا به جای دوچرخه سه چرخه گیرمان آمد و یا یک موتورسیکلت که این قضیه به صلاح ما شکل خواهد گرفت ( تشخیص خالق کائنات و او که بهتر از هرکسی خیر و شر ما را میداند).
منبع: پورعلی.نتهمه میدانیم که جذابیت شخصیتی با جذابیت زیبا بودن فرق دارد. جذابیت و گیرایی شخصیتی کاملا اکتسابی است و آگاهانه و یا ناآگاهانه کسب میشود. در این پست در مورد راههای کسب جذابیت شخصیتی می نویسم:
۱ – وضع ظاهری آراسته و مرتبی داشته باشیم
مرتب و تمیز باشیم، هماهنگی و پاکیزگی ناخودآگاه باعث جذب مردم می شود. البته باید دقت شود که لباس های عجیب و غریب باعث جذب نمی شود. تمیزی و اطوی لباس، موهای مرتب، دهان خوشبو باعث جذب است. اما آراستگی ظاهری فقط پوشش داخل و خارج خلاصه نمی شود بلکه حرفهای زیبا، جملات مثبت، اعمال درست نیز باعث جذب است.
۲ – سکوت را تمرین کنیم
بعضی افراد می پندارند که هر چه شلوغتر و پر صداتر باشند بیشتر جذب می شوند ولی اینطور نیست. سکوت تاثیری ذهنی در افراد می گذارد. هنگام سکوت، در اطارف خود ایجاد خلاء می نماییم و این باعث جذب است.
ضمن اینکه سکوت انسان را عاقلتر و با تجربه تر نشان می دهد، زمینه ای مناسب برای صمیمیت است. البته سکوت ناشی از ترس و عدم اعتماد بنفس، باعث کاهش جذابیت است.
۳ – نرم و ملایم صحبت کنیم
این هم، مانند مورد قبلی باعث ایجاد خلاء پیرامون می شود و باعث جذب شدن است. جیغ، داد و هوار، بلند صحبت کردن و خشن و عصبی بودن باعث قطع اعتماد مردم می شود.
۴ – فرد محترمی باشیم
به خود و دیگران احترام بگذاریم. بی ادبی در کلام و گفتار و رفتار از جذابیت بسیار می کاهد.باید در ظاهر آراسته و در باطن وارسته بود. شخص مودب و متین و محترم بی تردید جذاب تر از بی ادبان است. هتاکی و ناسزا گفتن حتی به افراد بدصفت و بی شخصیت و همچنین تحقیر و تمسخر و غیبت و بدگویی مخالف با احترام است.
۵ – از شوخی زیاد بپرهیزیم، اما خنده رو باشیم
شوخی فراوان انرژی ذهنی را کاسته و جذابیت را از بین می برد. چراکه شوخی بتدریج پرده های حرمت را پاره کرده و کم کم موجب بی احترامی می شود. با این حال تبسم به چهره جذابیتی عمیق می بخشد. در تبسم سنگینی و متانت موج می زند ولی در خنده زیادی و شوخی سبکی و کاهش جذابیت نهفته است.۶ – قاطعیت = جذابیت
سست عنصر نبودن و پای تصمیمات و تعهدات ماندن موجب جذابیت است. افرادی که شخصیتی قاطع دارند هدفهای مشخص و ارزشهای معینی و برنامه های مدونی دارند و بلااستثنا جذابند. قدرت “نه” گفتن به درخواست های بی ارزش دیگران موجب رویش جذابیت است. بعضی افراد خود را فدای این و آن می کنند و هرکار مثبت یا منفی را قبول میکنند و اینطور می خواهد در دل دیگران رخنه کنند که نمی شود. جذابیت یعنی مصمم بودن و قاطعیت در رفتار و گفتار.
۷ – مراقب امیال و غرایز شخصی خود باشیم
افراد دارای شخصیت مسلط و چیره بر غرایز و امیال، دارای تسلط بیشتری هستند. کسانی که بر میل جنسی، میل غذا خوردن، عواطف و هیجانات خود مسلط هستند، جذابیت معنوی دارند. تاثیر روانی گذاشته و انرژی مثبت از وجودشان فوران می کند.
کسانی که غریزی و هوی هوسی هستند و مدام در پاسخ به امیال خود به سر می برند و نمی توانند خود را کنترل نمایند و خصوصا به زبان و نگاه خود مسلط نیستند، هیچ جذابیتی ندارند.نگاه اجمالی
کمرویی مشکل پیچیدهای است که برای غلبه برآن باید از روشهای مختلف استفاده کرد. توصیهها و تمریناتی که ارائه میشود، تنها زمانی میتوانند ارزشمند باشند که تصمیم خود را نسبت به تغییر روش زندگی خود اتخاذ کرده باشید و در کنار آن به این اعتقاد داشته باشید که امکان تغییر وجود دارد. درواقع تا زمانی که اعتقادی به تغییرپذیری نداشته باشیم، تصور تغییر یافتن محال است. عنصر لازم دیگر شجاعت در عملکرد است. این یعنی از تغییر نترسیدن و به پیشواز تغییرات رفتن در جهت بهبود روش زندگی و داشتن زندگی بدون کمرویی.
تغییر زندگی
اگر دیگر نمیخواهید تحت عنوان وامانده اجتماعی به حیات خود ادامه دهید یا از دیدن اینکه ، کمرویی شدید مانع استفاده از فرصتهای خوب زندگی میشود، احساس ناراحتی میکنید، وقت آن است که همه چیز را تغییر دهید. چهارنوع تغییرات اساسی میباید انجام شود که عبارتند از:
تغییر شیوههای فکری درباره خود و کمرویی
تغییر نوع رفتارها
تغییر درنحوه نگرش به عملکردها و شیوههای فکری افراد دیگر
تغییر ارزشهای اجتماعی مربوط به کمرویی
اعتقاد به تغییرپذیری
اگر خواهان تغییر زندگی باشیم ولی اعتقاد به امکان تغییرپذیری نداشته باشیم، تغییر رفتاری و فکری اساسی در فرد بوجود نمیآید. بسیاری از افراد ، افسانه تغییر ناپذیربودن را پذیرفتهاند و به تغییرات ایجاد شده با بدبینی مینگرند. مثلا میگویند ممکن است در مورد دیگران موثر باشد، ولی نمیتواند در من تغییر ایجاد کند. اما شواهد زیادی از این نتیجه گیری متضاد حمایت میکنند، که شخصیت و رفتار افراد در صورت تغییر موقعیت کاملا تغییر پذیرند. در واقع طبیعت انسان به نحو قابل توجهی انعطاف پذیر است و به سرعت خود را با چالشهای موجود در محیط منطبق میکند. انطباق پذیری با تغییرات محیطی در واقع تمام حیات و زندگی است.
شجاع بودن
بسیاری از نیروهای درونی ، ما را در جایی که قرار داریم، نگاه میدارند و مانع از حرکت ما در جهت عملی ساختن تواناییهای بالقوهمان میشوند. غلبه بر چنین مخالفان نیرومندی نیازمند داشتن تعهدی قوی از جانب افراد است. انجام تمرینات روزانه ده دقیقهای در خلوت خانه کارساز نخواهد بود. در واقع برای کمرو نبودن باید تصمیم بگیرید، چه نوع انسان میخواهید باشید و آنگاه وقت و انرژی خود را در جهت جامه عمل پوشاندن به آنها صرف کنید.
روشهای درمان کمرویی:شناخت خود: پس ازسالها زندگی با شخص خود بنظر میرسد که باید خودمان را به خوبی بشناسیم. در کمال تعجب باید گفت که فقط تعداد کمی از افراد چنین هستند. ما انسانها برای شناخت واقعی خودمان وقت صرف نمیکنیم. تمرینهایی وجود دارند که افراد را قادر میسازند که افکار و احساسات خودشان را با نگاهی نزدیکتر و دقیقتر به تصویر بکشند. بعضی از آنها عبارتند از:
برچسب زدن به خود : فهرستی از ده لغت ، عبارت و ویژگی شخصیتی که به بهترین شکل معرف شماست، تهیه کنید. سپس هر یک از این عبارات را یکبار خودتان و بار دیگر توسط بهترین دوستتان از یک تا ده نمره گذاری کرده توسط کلمات مثبت ، منفی و خنثی رتبه بندی کنید. رتبه بندی و نمره گذاری خود و دوستتان را با یکدیگر مقایسه کنید.
یک ماه فرصت برای زندگی : فرض کنید، به یک بیماری لاعلاج دچار شده و فقط یک ماه فرصت زندگی کردن داشتید. این یک ماه را چگونه سپری میکردید؟ کجا میرفتید؟ دوست داشتید موقع مرگ چه کسی کنار شما باشد؟ دوست داشتید روی سنگ قبرتان چه چیزی نوشته شود؟
درک کمرویی خود : اگر بتوانید علت کمرویی خود را مشخص کنید، عملکردتان اثر بخشتر خواهد بود. درک علل ، همبستهها و پیامدهای کمروی دو فایده مهم دارد. اول آنکه زمینه را برای ارائه طرحی عقلانی جهت دخالت و مداوا آماده میکند. علاوه بر آن با تجزیه و تحلیل صریح ماهیت و ابعاد کمرویی آن را ازحالت ذهنی خارج و به آن عینیت میبخشید. برای این شناخت باید به سوالات زیر پاسخ دهید.
آیا خود را فرد کمرویی میدانید؟ به چه میزان؟ (از بینهایت کمرو تا فقط مختصری کمرو )
علت یا علتهای کمرویی خود را مشخص کنید ( نظیر ترس از طردشدن ، عدم اطمینان به خود ، معلول بودن و ...)
چه موقعیتهایی باعث بروز احساسات کمرویی در شما میشوند ( نظیر موقعیتهای اجتماعی ، گروهها ، جنس مخالف و … )
موقع احساس کمرویی چه نشانههایی در شما بروز میکند؟ ( علائم جسمانی ، افکار و احساسات و رفتارهای خود را موقع کمرویی مشخص کنید).
پیامدهای منفی و مثبت کمرو بودن کدام هستند؟
پرورش اعتماد به نفس : اعتماد به نفس (self-confidence) یعنی میزان ارزشی که به خودمان در مقایسه با دیگران قائل هستیم. افرادی که برای خویشتن ارزش مثبتی قائل هستند، احساس امنیت و آرامش خاطر بیشتری دارند. چنین افرادی به تقویت کنندههای اجتماعی و ستایشهای دیگران وابستگی ندارند. زیرا آموختهاند چگونه بهترین دوست خود و بزرگترین مشفق خویشتن باشند. در مقابل افرادی که از اعتماد به نفس پایینی برخوردار هستند، معمولا منفعل تر ، ترغیب پذیرتر و دارای محبوبیت کمتر هستند. این افراد نسبت به انتقاد منفی به شدت حساس هستند و فکر میکنند که این انتقاد ناشایستگی آنان را ثابت میکند. تحقیقات مختلف همبستگی معنی داری را بین کمرویی و اعتماد به نفس پایین گزارش کردهاند. بدین معنی که زمانی که کمرویی شدید است، اعتماد به نفس نیز پایین است و زمانی که اعتماد به نفس بالایی وجود دارد، کمرویی از صحنه حذف میشود.
آموزش مهارت اجتماعی : لازم است، به افراد کمرو مهارتهای اجتماعی آموزش داده شود تا از دستور العملهای ساده و مستقیم ویژهای برای تغییر الگوهای رفتاری خود جهت دریافت پاداشهای اجتماعی بیشتر استفاده کنند. در این زمینه لازم است آنها مطالبی را فرا بگیرند، تمرین کنند، تشویق شوند و روشهایی که آنها را از نظر جسمانی و اجتماعی جالب توج تر میکند، فرا بگیرند. بخش اعظم این روشها تحت عنوان جرات آموزی (Assertive Training) ارائه میشوند. برخی از این روشها شامل آموزش لباس پوشیدن و آراستگی ظاهر ، شروع یک گفتگو ، آموزش گفتگو با افراد ناشناس ، آموزش گوش کردن فعال ، آموزش نه گفتن است.اعتماد به نفستان پایین است؟ این تکنیک عالی را امتحان کنید
امروز می خواهیم یک نکته بسیار ساده درمورد اعتماد به نفس برایتان عنوان کنیم که نه تنها روی اعتماد به نفس درونی شما تاثیر می گذارد، بلکه باعث می شود بقیه هم شما را فردی با اعتماد به نفس بیشتر ببینند. این تغییر کوچک در رفتارتان اگر بطور مداوم مورد استفاده قرار گیرد، تاثیر شگرفی روی زندگیتان خواهد گذاشت، گرچه ساده ترین نکته ای است که بتوانید تصور کنید:
چانه تان را بالا بگیرید.
حالا برای لحظه ای از جلوی آینه کنار بروید و ژستتان را طوری تنظیم کنید که چانه تان خیلی بالاتر از حد نرمال قرار گیرد. درواقع، چانه تان را آنقدر بالا بگیرید که باعث شود کمی ژستتان ناشیانه به نظر برسد (بعداً برایتان توضیح می دهم که چرا چنین حسی دارید). حالا بروید و جلوی آینه بایستید و خودتان را با این ژست جدید برانداز کنید.
ببینید که چقدر آن کسی که در آینه می بینید با اعتماد به نفس به نظر می رسد. مطمئناً این ژست با ژست قبلیتان تفاوت زیادی دارد، درست است؟
وقتی اعتماد به نفس نداشته باشیم ناخودآگاه چانه مان را کمی پایین تر از حد نرمال می گیریم. این کار بعد از مدتی شکل عادت به خود می گیرد و ژست طبیعی صورتمان می شود. به خاطر این عادت است که وقتی برای بار اول چانه تان را خیلی بالا نگه می دارید احساس ناشی بودن بهتان دست می دهد. اما دلیل آن فقط این است که به آن عادت ندارید، همین.
بالا نگه داشت چانه دو تاثیر خیلی قوی دارد:
1. به دیگران نشان می دهد که اعتماد به نفس بالایی دارید و برای خودتان احترام زیادی قائلید. اما چطور یک بالا نگه داشتن ساده چانه چنین تصوری در اطرافیان ایجاد می کند؟ داستان آن دراز است اما بیشتر به خاطر سمبل هایی است که ما بعنوان برخی انواع رفتار و شخصیت در ذهنمان داریم. نکته آخر این است که همه آنهایی که اعتماد به نفس بالایی دارند، چانه هایشان را بالا می گیرند. و این هیچ استثنایی ندارد.
از طرف دیگر، پایین انداختن چانه همیشه نشانه بارز پایین بودن اعتماد به نفس است. و این ژست نه تنها به دیگران نشان می دهد که اعتماد به نفس پایینی دارید، به ذهن ناخودآگاه خودتان هم این پیام را می رساند و باعث می شود که اعتماد به نفسمان حتی پایینتر هم بیاید.
2. بالا نگه داشتن چانه باعث می شود احساس اعتماد به نفس بیشتری کنید. این یک مفهوم روانشناسی از مکتب رفتارگرایی است. این یک واقعیت شناخته شده روانشناسی است که برخی رفتارهای فیزیکی تولیدات شیمیایی درون مغز را تغییر می دهند. صاف ایستادن و بالا نگه داشتن چانه دقیقاً چنین رفتاری است و با چنین ژستی از درون احساس اعتماد به نفس بالاتری خواهید کرد.
تاثیر دوگانه این ژست آنرا به یکی از ساده ترین راه ها برای ایجاد اعتماد به نفس درونی و بیرونی تبدیل می کند. مشخص است که این دو تاثیر از همدیگر هم تغذیه می کنند و باعث می شود اعتماد به نفس شما بالا و بالاتر رود.
مهمترین چیزی که باید درمورد این ژست به یاد داشته باشید این است که هر روز آن را انجام دهید. تداوم کلید کار است. حتی وقتی تنها هستید اینکار را تمرین کنید.
و اما یک هشدار: دفعات اولی که با این ژست (یعنی صاف ایستادن و چانه را بالا گرفتن) در مجامع عمومی ظاهر می شوید ممکن است کمی احساس ناشی گری و خامی به شما دست دهد—انگار می خواهید خودتان را طوری وانمود کنید که نیستید. این مسئله باعث می شود که احتمالاً اعتماد به نفستان از زمان عادی هم پایینتر بیاید. اما نگران نباشید: این مسئله کاملاً متداول است و برای همه ما پیش می آید.
باید به راهتان ادامه دهید و بپذیرید که زمان می برد تا با این ژست جدیدتان خو بگیرید و باید درک کنید که ممکن است اول کار کمی برایتان سخت باشد. اما بدانید که این سختی و ناراحتی خیلی زود وقتی این ژست جدید برایتان شکل عادت درآمد برطرف می شود.
نکات بیشتر در رابطه با اعتماد به نفس
اعتماد به نفس پایین یکی از مخرب ترین عادات و قالب های فکری است که کسی می تواند داشته باشد. هرچقدر خودتان و توانایی هایتان را برای رسیدن به اهداف مختلف در زندگیتان پایینتر ببینید، متقاعد کردن دیگران برای خلاف آن سخت تر خواهد بود.
یکی از مهمترین و اصلی ترین ویژگی های یک فرد برای داشتن یک زندگی خوب و شاد این است که خود را بالا ببیند و به توانایی های خود برای رسیدن به بزرگترین دستاوردها ایمان داشته باشد.
هرچقدر بیشتر بتوانید خودتان را فردی ببینید که مهارت ها و ویژگی های لازم برای رسیدن به آرزوها و اهداف زندگی خود را دارد، دیگران هم بیشتر شما را آنطور می بینند. و این می تواند فرصت های زیادی برای خودتان و آینده تان پیش رویتان قرار دهد.
در زیر به چند نکته برای کمک به بالا بردن اعتماد به نفستان اشاره می کنیم:
1. به زمان هایی در گذشته فکر کنید که به خیلی از اهدافتان رسیده بودید. احساسی که آنزمان داشتید را به یاد آورید و همان لذت و رضایت را دوباره تجربه کنید.
2. از منطقه امنتان بیرون بیایید. گاهی اوقات یک کمی که خودتان را هل بدهید باعث می شود آزادی بیشتری احساس کنید و این می تواند کمکتان کند که اعتماد به نفس بیشتری در قسمت هایی که قبلاً نداشتید به دست آورید.
3. خودتان را تحسین کنید. اکثر افراد به اندازه کافی از خودشان تعریف و تمجید نمی کنند. هرچقدر بیشتر خودتان اینکار را بکنید، دیگران هم بیشتر تحسینتان می کنند.
از این سه نکته استفاده کنید و اجازه بدهید که حس اعتماد به نفس بالاتری را تجربه کنید. بدانید که شایسته تحسین هستید، لایق آن اعتماد به نفسید و موقعیت های عالی همه جا منتظر شماست.بـرخـلاف زنـان کـه اسـاتـیـد مـسـلم هـنـر دوپــهلوگری هستـند، اغـلب مـردان آنــچه که مقصودشان است را میگـویند. به همین خاطر است که تفسیر زبان جسـمانـی زنان از اهمیت زیادی برخوردار میباشد.
بـرخـلاف زنـان کـه اسـاتـیـد مـسـلم هـنـر دوپــهلوگری هستـند، اغـلب مـردان آنــچه که مقصودشان است را میگـویند و آنچه را که میگویند مقصودشان است. صحـبـتــهای آنان رک و راست و بی پرده میباشد. از طـرف دیگر زنان بخصوص هنگام گفتگو عموما زیرک تـر و پیچیده تر هستند. به همین خاطر است که تفسیر زبان جسـمانـی زنان از اهمیت زیادی برخوردار میباشد.
خواه باور کنید یا نه، زنان دائما از طریق زبان جسمانی خود در حال ساطع نمودن علائمی هستند که نمایانگر اندیشه و خواسته شان در آن هنگام است. تنها راه حل، رمز گشایی این علائم میباشد، که بخصوص در روزهای آغازین آشنایی که هنوز یکدیگر را نمی شناسید، مفید خواهد بود.
نشانههای جسمانی زیر را چک کنید تا متوجه شوید مفهوم حرکات چشمها و پاها زمانی که لبان همسرتان بسته است چیست.
علائم تمایلات عاطفی:
علائم تمایلات عاطفی همانند علائم دلربایی است، فقط کمی شدیدتر و با افت و خیز بیشتر. تماسهای چشمی افزایش یافته و طولانی تر میگردد. مردمک متسع شده بیانگر بیداری احساس است. برخی حالتها و ژستها نیز میتواند نشانه واضحی باشد. معمولا اینگونه رفتار علنی در زمانی است که زن و شوهر با یکدیگر تنها باشند.
عکس العمل شما: همسرتان آماده است، بنابراین با مهربانی پاسخ او را بدهید. با او صمیمیت بیشتری برقرار کنید، رفتارش را تکرار نمایید و تماسهای چشمی را افزایش دهید.
دل ربایی:
تشخیص زنانی که سعی در جلب توجه شوهرشان دارند آسان است، در حقیقت تمامی جلوههای زبان جسمانی و حرکات بدنی آنها دچار تحولی شگرف میگردد. در ابتدا آنها بسمت شوهرشان متمایل شده و تماسهای چشمی بسیاری برقرار میکنند. آنان بیش از معمول خندیده و دائما لبخند میزنند، صرفه نظر از اینکه گفته شوهرشان بامزه بوده باشد یا خیر. آنها لبهای خود را به هم میفشارند. در کل چهرهشان سرزندهتر است.
زنان دلربا همچنین حالت بیتابی و بیقراری بیشتری دارند و معمولا این حالت از لمس کردن جواهرات، چرخاندن حلقه و کشیدن گردنبند مشخص میگردد. علت هیجانات عصبی است؛ چون ضربان قلب آنها نسبت به حالت عادی اندکی بیشتر شده و برای رهایی از تنش نیاز به روزنه ای پیدا میکنند.
ممکن است با موهایشان نیز بازی کنند و دستشان را بطور غیر معمول روی دست دیگر قرار دهند که ممکن است نشانگر این باشد که مایلند شوهرشان به همان صورت دست او را بگیرد.
عکس العمل شما: اگر همسرتان اغلب یا تمامی نشانههای دلربایی فوق را بنمایش گذاشت، احساس اطمینان نموده و با جدیت و دلگرمی حرکت کنید. اساسا، اعمال وی چراغ سبزی برای شما جهت شروع کاری ( شستن ظرفها! ) میباشد.
بی علاقگی:
علائم فیزیکی که حاکی از فقدان علاقه خیلی زیاد شبیه معکوس نشانههای دلربایی هستند. برای مثال اگر با دختری در دومین جلسه آشنایی در حال گپ زدن باشید و او مرتبا نگاهش را بجای شما به چیزهای دیگر معطوف نماید، یا به شما علاقمند نیست یا دختری خجالتی است. اگر کاملا آرام بوده و درعین حال بندرت لبخند بزند، احتمالا جذب شما نشده است. بخاطر داشته باشید که گفتگوی سرزنده و حتی نیمه عصبی و ژستهایی که با انقباض اعضای بدن همراه باشد نشانه گرایش است، بنابراین رفتار خشک و بی روح عکس آنرا نشان میدهد.
نشانههای دیگر بی علاقگی میتواند دور شدن نسبت به شما و جمع کردن دستها بصورت متقاطع میباشد. عمل جمع کردن دستها بصورت متقاطع بطور واضح بیانگر این است که او از لحاظ فکری و جسمی گرایشی به شما ندارد.
عکس العمل شما: در چنین شرایطی راه حل بخصوصی وجود ندارد. چند بار سعی کردن برای بدست آوردن دل او به کسی صدمهای نمی زند. اگر چه از هر 10 مورد 9 مورد بینتیجه باقی میماند، بنابراین زیاد خودتان را خسته نکنید.
احساس ناسازگاری:
اگر همسرتان از قصد و منظور شما و یا از احساساتش نسبت به شما، و یا کاری که باید در یک موقعیت خاص انجام دهد مطمئن نباشد، علائمی از خود ساطع میکند که بیانگر احساس ناسازگاری و دودلی در وی میباشد. برای انطباق یافتن با احساسات ناسازگار، جسمش علائمی ناسازگار از خود منتشر میکند، ترکیبی از علائم دلربایی و بیعلاقگی که در بالا عنوان شد. به عنوان مثال ممکن است در ابتدا به شما خیره شده و ناگهان روی برگرداند و یا احتمال دارد روی صندلی متمایل به شما بنشیند و زمانی که شما نیز برای تکرار عمل او کمی به جلو حرکت میکنید، طوری رفتار نماید که گویی ناگهان تصمیمش عوض شده و با کمرویی به طرف عقب صندلی برگردد. این یعنی او هنوز نمیداند که چگونه در مورد شما فکر میکند.
عکس العمل شما: در چنین شرایطی موضوع را تحمیل نکنید. آرام حرکت کنید، دوستانه و با صمیمیت ولی نه آنچنان دلبرانه. به او فرصت دهید تا خودش را با شما تطبیق دهد.
عصبانیت :
اغلب مردم هنگام دیدن عصبانیت میتوانند آنرا تشخیص دهند، اما گونههای از خشم وجود دارند که به وضوح انواع معمولی نمیباشند. مثلا خشمی که توسط باریک کردن چشمها و یا محکم بسته نگاه داشتن دهان ابراز میگردد که ممکن است با کج نمودن سر و گره کردن محکم مشت همراه شود. همچنین ممکن است همانند نشانه بیعلاقگی دستهایش را بصورت متقاطع جمع کند ولی هنگام عصبانیت محکم تر و مشخص تر است. اگر دست به کمر ایستاد، این نیز یک علامت خیلی خیلی بد و خطرناک میباشد.
برخلاف انواع زبان جسمانی که در بالا ذکر شد، این نوع رفتار معمولا مدتی پس از آشنایی اولیه اتفاق میافتد نه در مرحله آغازین آشنایی. هرچند احتمال دارد مزه آن را در همان ابتدا نیز بچشید که در این صورت بدانید که عصبانیت او نه بخاطر شما بلکه بخاطر چیز یا شخص دیگری است.
عکس العمل شما: زنـی که قبلا رنجیده خاطر شده، تمایل به نشان دادن بیعلاقگـی و بیتوجهی دارد. به او کمی فرصت دهید تا به تدریج عصبانیتش فروکش کند.
تفسیر علائم مختلط :
بیاد داشته باشید که زبان جسمانی زنان اغلب علائم مختلط ساطع میکنند. برای مثال برخی زنان برای دلربایی از شوهرشان حتی اگر بصورتی رمانتیک به او علاقه داشته باشند، از سخنان طعنه آمیز و تحقیر کننده استفاده میکنند. اگر همسرتان با حرفهایش به شما توهین و بی احترامی میکند، اما همه علائم دلربایی را از خود نشان میدهد، برخلاف پیغام ظاهری، 90 درصد احتمال دارد به شما علاقمند باشد.
بخاطر داشته باشید که زبان جسمانی با صدایی بلندتر از الفاظ صحبت میکند و برخلاف گفتگو، مخفی نمودن نیات و اغراض واقعی از طریق اعمال فیزیکی بسیار مشکل تر است. حرکات همسر خود را با دقت مشاهده نموده و در مقابل عملی مناسب انجام دهید. به نظر اشترنبرگ عشق مثل یک مثلث است و بهترین عشق به مثلث متساوی الاضلاع شباهت دارد. عشق سه عنصر دارد : صمیمیت هوس و تعهد . عشق زمانی بهترین حالت را خواهد داشت که هر یک از سه عنصر را تقریبا به طور یکسان شامل شود .
دستور العمل:
در جای خالی هر یک از جملات مقیاس زیر ابتدا اسم کسی را که دوست دارید یا شیفته او هستید بنویسید . بعد مشخص کنید که تا چه اندازه با هر یک از جملات موافق هستید . برای این کار از مقیاس 9 درجه ای که در آن عدد 1به معنای اصلا. عدد 5به معنای به طور متوسط. 9به معنای به طور کامل استفاده کنید . از بقیه اعداد بین 1و 9 بر اساس سطح موافقت خود با جملات کمک بگیرید .
1 . به شدت در فکر راحتی .......... هستم .
2. با .........روابط بسیار گرمی دارم .
3 . در مواقع دشوار میتوانم روی ......... حساب کنم .
4 . ........... میتواند در مواقع دشوار روی من حساب کند .
5. آماده ام هر چه دارم با ............. قسمت کنم .
6 . ............ خیلی مرا از نظر عاطفی حمایت میکند .
7 . ............. را از نظر عاطفی خیلی حمایت می کنم .
8 . با ........... خیلی خوب ارطباط بر قرار می کنم .
9 . در زندگی خود خیلی به ........... بدهکار هستم .
10 . خیلی خودم را به ............... نزدیک احساس می کنم .
11 . با ............ روابط بسیار خوشایندی دارم .
12 . به نظر خودم ............را خیلی خوب درک می کنم .
13 . ........... مرا خیلی خوب درک می کند .
14 . فکر می کنم که می توانم به ......... افتخار کنم .
15 . برخی اسرار خودم را در اختیار ........ می گذارم .
16 . هیچ چیزی مرا به اندازه دیدن ............ بر نمی انگیزد .
17 . تعجب می کنم که در طول روز نیز خواب ......... را می بینم .
18 . رابطه من با ......خیلی روانتیک است .
19 .شخصا ........ را خیلی جذاب می دانم .
20 .به نظر من ............ یک فرد ایده ال است .
21. اصلا نمی توانم فکر کنم که فرد دیگری مثل ...... بتواند مرا اینقدر خوشحال کند .
22. تر جیح می دهم با ...... باشم نه با هر کس دیگری .
23 .هیچ چیزی مهمتر از رابطه من با ......... نیست.
24. مخصوصا دوست دارم با ........... رابطه فیزیکی داشته باشم .
25 .در رابطه من با ......... تقریبا سحر و جادو وجود دارد .
26 .واقعا ......... را می پرستم .
27 .نمی توانم بدون ........... زندگی کنم .
28 .رابطه من با ............. خیلی هوس انگیز است .
29 . وقتی فیلمهای عاشقانه نگاه می کنم و وقتی رمانهای عشقی می خوانم به یاد ........... می افتم .
30 . در مورد .......... همیشه خیال پردازی می کنم .
31. متقاعد شده ام که ............. را دوست دارم .
32 .تلاش من این است که رابطه ام را با .......... حفظ کنم .
33 به علت تعهدی که نسبت به ......... دارم اجازه نمی دهم کسی بین ما دخالت کند .
34 .معتقدم که رابطه من با ........... همیشه ثابت خواهد ماند .
35 . هیچ چیزی نمی تواند در تعهد من نسبت به ........... خلل وارد کند .
36 . عشق من نسبت به ............ تا آخر عمر م باقی خواهد ماند .
37. همیشه نسبت به ........ احساس مسئولیت خواهم کرد .
38 . تعهد من نسبت به ........... بسیار سفت و سخت است .
39 . نمی توانم تصور کنم که بین من و .......... فاصله بیفتد .
40 .در مورد عشق خود نسبت به ............ تردید ندارم .
41 . رابطه خودم را با .......... دائمی می دانم .
42 . رابطه خودم را با .............. یک تصمیم گیری عاقلانه می دانم .
43 . خودم را نسبت به ........... مسئول می دانم .
44 . تصمیم دارم به رابطه خود با ........... ادامه دهم .
45 . حتی زمانی که ........... رفتار نا مناسب دارد سعی می کنم رابطه خود را با او حفظ کنم .
نمره گذاری :
15 جمله اول صمیمیت. 15 جمله بعدی هوس. و 15 جمله آخر ی تعهد را منعکس می کنند .اعدادی را که در جلو هر گروه 15 جمله ای گذاشتید جمع کنید تا سطح شما در سه عنصر عشق معلوم شود .
برای تفسیر نتایج خود می توانید به درجه بندی زیر نگاه کنید .
مقایسه نتایج خود با نتایج دیگران ( هنجار ها )
|
با ارزیابی شدت نسبی سه عنصر عشق می توانید از تفسیر های زیر کمک بگیرید تا بدانید که معشوق خود را چقدر دوست دارید .
--------------------------------------------------------------------------
فقدان عشق: در این نوع رابطه هیچ یک از عناصر عشق و جود ندارد.این رابطه را در زندگی روزانه با مردم عادی داریم . اگر احساستان درباره معشوقتان از این نوع باشد می توان گفت رابطه تان در معرض خطر است .
همدلی: این احساس زمانی دست می دهد که هوس و تعهد به مقدار کم حضور داشته باشند . اما صمیمیت در حد بالایی باشد . این احساس رامعمولا در مورد دوستان صمیمی داریم .
وسوسه یا شور و شوق :از ویژگی های روابطی است که در آنها هوس شدید است اما صمیمیت و تعهد در سطح ضعیفی قرار دارند.
عشق خالی :زمانی احساس می شود که تعهد قوی باشد اما هوس و صمیمیت در سطح پایینی قرار گیرند .
عشق رمانتیک :هوس و صمیمیت شدید است اما به اندازه کافی زندگی مشترک یا تجربه مشترک ندارند تا متقابلا احساس تعهد کنند .
عشق عاطفی : صمیمیت و تعهد شدید است اما هوس ضعیف .
عشق ساده لوحانه :هوس و تعهد بالاست اما صمیمیت ضعیف است .در زوجهایی دیده می شود که یک عنصر مشترک قوی دارند و به همین دلیل تصمیممی گیرند ازدواج کنند حتی اگر یکدیگر را نشناسند . آنها پس از آنکه نسبت به هم متعهد می شوند احساس صمیمیت می کنند . گاهی هم احساس می کنند همدیگر را دوست ندارند .
عشق آرمانی :این عشق کامل سه عنصر را به طور سخاوتمندانه در خود دارد .همانطور که اشترنبرگ می گوید : رسیدن به این مرحله خیلی آسانتر از نگهداشتن آن است . "ایا می توانید عشق آرمانی داشته باشید شما و همسرتان ؟!