صفحه ها
دسته
برخي از نوشته ها
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 1016983
تعداد نوشته ها : 446
تعداد نظرات : 419
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

از غمت اشک نریزم تو بگو پس چه کنم / آتش قلب خود را با چه خاموش کنم 

مطمئن باش که مهرت نرود از دل من / مگر آن روز که در خاک شود منزل من . . .


.


.


.


عشق دیگر از شفقت بر کنار افتاده است / هرچه عاشق زارتر معشوق از او بیزارتر . .
 

 .


.


.


.


من نه آنه بودم که آسان رفتم اندر دام عشق / آفرین بر فرط استادی آن صیاد باد . . .
 

.


.


.


تو دریا بودی و من قایقی خرد / که هرجا خواست امواجت مرا برد 


دلم پارو زن بیچاره ای بود / که در امواج عشقت یک شبی مرد . . .


.


.

.

دیدار شما آرزوی ماست !


(روابط عمومی چشمان بی قرار ! )


.


.


.

در دلی ، هر چند دوری ار نظر / خوش تر آن روزی که باز آیی ز در 


با تو ما را خوش ترین دیدار باد / هر کجا هستی خدایت یار باد . . .


.


.


.


تقدیم به کسی که کنارم نیست ولی حس بودنش به من شوق زیستن میدهد . . .


.


.


.


عاشق بهترین ها نباش ، بهترین باش تا بهترین ها عاشق تو باشند . . .


.


.


.


یکباره بهانه ای به سر خواهم کرد / تن پوش غم از قلب به در خواهم کرد 


بر شوق رسیدن تو دل خواهم داد / هم دوش هوای تو سفر خواهم کرد . . .


.


.


.


مهم نیست در زندگی چه داری ، مهم اینه که چه کسی را داری . . .


.


.


.


روی باغ شانه هایت هر وقت اندوهی نشست /  

 
در حمل بار غصه ات با شوق شرکت میکنم . . .


.


.


وقتی قلبت کوه آتشفشان است ، چگونه انتظار داری در دستانت گل بروید . . . ؟

.


.


.


ای یادگار لحظه های زیبا ، به احترام تمام زیبائی های دنیا فراموشت نمیکنم . . .


.


.


به لبخندی مرا از غم رها کن / مرا از بی کسی هایم جدا کن 


اگر مردن سزای عاشقان است / برای مردنم هر شب دعا کن . . .


.


.


.


عشق یعنی سکوت دو نگاه / خنده ات از عشق لبریز ، اما بی صدا . . .


.


.


.


یاد بادا که دلم مشتاق دیدار تو بود / روز و شب در طلب و هر لحظه بیدار تو بود 


دیدگانم را چه دانی که دگر سوئی نیست / به فدایت ، که آن هم گرفتار تو بود . . .


.


.


.


خداوندا تو گفتی که در قلب شکسته خانه داری / شکسته قلب من ، 

 
 جانا به عهد خود وفا کن . . .


.


.




 سوگند به زیبائی چشم هایت و یه ریزش همیشگی اشکهایم  


 
که من به خیال تو بودن نیز قانعم ، 

 
 خیالت را از من نگیر که خیالت ،  

 
مهربان ترین تصویر جهان است . . .


.


.


.


دل من در طلب روی تو ای مونس جان / خاک راهیست که در دست نسیم افتاده است . . .


.


.


.


تو طراوت بهاران ، تو سخاوت زمینی / در کرانه های قلبم ، بهترین ، تو بهترینی . . .


.


.


.


ای کاش گذر زمان در دستم بود تا لحظه های با تو بودن را 


 آنقدر طولانی میکردم که برای بی تو بودنم وقتی نمیماند . . .


.


.


.


غربت آن است که بدانند کجایی نگیرند خبرت  


  دوست آن است که ندانند کجایی بگیرند خبرت . . .


.


.


.


دوست شایسته مثل عطر فروشه ،  

 
اگه چیزی از عطرش بهت نده ، بوی عطرش بهت میرسه . . .


.


.


.


دل های پاک خطا نمیکنند ، سادگی میکنند 


و امروز سادگی ، پاک ترین خطای دنیاست . . .


.


.


.


آنکه میگفت  منم بهر تو غم خوار ترین / چه دل آزار ترین شد ، چه دل آزار ترین . . .


.


.


.


آتش زدی به تار و پودم ای عشق / بر هستی و بر بود و نبودم ای عشق 


سر خورده و بی چاره و خوارم کردی / من با تو مگر چه کرده بودم ای عشق . . . ؟


.


.


.


تو ای زیبا ترین نیلوفر من ، بخوان غم را تو از چشمان خیسم 


بدان این روی زرد از دوری توست ، که سر بیرون زد از خاکستر من . . .


.


.


.


دوباره فال حافظ میگیرم ، دوباره توی فالمی 


همیشه در خیالتم ، اگر چه بی خیالمی . . .

.


.


.


برای آمدنت انتظار کافی نیست / دعا و اشک و دل بی قرار کافی نیست 


خودت دعا بکن ای نازنین که برگردی / دعای این همه شب زنده دار کافی نیست . . .
 

.


.


.



ة  ة


مشتاق دیدارت شده بودم ، چشامو فرستادم تا ببینمت !

.


.


.


اگه یه پاک کن جادوئی داشتی ، کدوم یکی از خصوصیات منو پاک میکردی !!؟


.


.


نمیدانم پس از مرگم که آید بر مزار من که بنشیند به سوگ من  


 

سیاه چشمی سیاه بر تن کند یا نه ، ترا سوگند به جان دلبرت سوگند  


مرا هم یاد کن آن شب که من در زیر خاک سرد تنهایم . . .

 
بیست و پنجم 12 1388 13:3

عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست ،
بلکه ناتمام ماندن قشنگترین داستان زندگی است که مجبوری آخرش را با جدائی به سرانجام رسانی
.

 

عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست ،
بلکه نداشتن یک همراه واقعی است که در سخت ترین شرایط همدم تو باشد
.


عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست ،
بلکه به دست فراموشی سپردن قشنگ ترین احساس زندگی است
.

 


عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست ،
بلکه ناتمام ماندن قشنگترین داستان زندگی است که مجبوری آخرش را با جدائی به سرانجام رسانی
.

 

عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست ،
بلکه نداشتن یک همراه واقعی است که در سخت ترین شرایط همدم تو باشد
.


عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست ،
بلکه به دست فراموشی سپردن قشنگ ترین احساس زندگی است
.


عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست ،
بلکه یخ بستن وجود آدم ها و بستن چشمها است .

دسته ها : عاشقانه‌ها
بیست و هفتم 7 1388 19:1

این شعر و تصنیف زیبای اون رو همه ی ما حداقل یک بار خوندیم و شنیدیم.

شعری زیبا از مهرداد اوستا :

 

وفا نکردی و کردم، خطا ندیدی و دیدم
شکستی و نشکستم، بُریدی و نبریدم


اگر ز خلق ملامت، و گر ز کرده ندامت

کشیدم از تو کشیدم، شنیدم از تو شنیدم


کی ام، شکوفه اشکی که در هوای تو هر شب

ز چشم ناله شکفتم، به روی شکوه دویدم


مرا نصیب غم آمد، به شادی همه عالم

چرا که از همه عالم، محبت تو گزیدم


چو شمع خنده نکردی، مگر به روز سیاهم
 
چو بخت جلوه نکردی، مگر ز موی سپیدم


بجز وفا و عنایت، نماند در همه عالم

ندامتی که نبردم، ملامتی که ندیدم


نبود از تو گریزی چنین که بار غم دل

ز دست شکوه گرفتم، بدوش ناله کشیدم
 

جوانی ام به سمند شتاب می شد و از پی

چو گرد در قدم او، دویدم و نرسیدم


به روی بخت ز دیده، ز چهر عمر به گردون

گهی چو اشک نشستم، گهی چو رنگ پریدم


وفا نکردی و کردم، بسر نبردی و بردم

ثبات عهد مرا دیدی ای فروغ امیدم؟
 

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 ولی داستان عشق و خیانتی که باعث سروده شدن این شعر شد به گوش کمتر کسی رسیده.

من این داستان رو از زبان استاد ادبیات دوره ی پیش دانشگاهیم که  از اساتید دانشگاه هستند شنیدم

و به دلیل زیبا ، غم انگیز و جالب بودن ، این جا برای شما بازگو می کنم .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مهرداد اوستا در جوانی عاشق دختری شده و قرار ازدواج می گذارند.

دختر جوان به دلیل رفت و آمد هایی که به دربار شاه داشته ، پس از مدتی مورد توجه شاه قرار گرفته و شاه به او پیشنهاد ازدواج می دهد.

دوستان نزدیک اوستا که از این جریان باخبر می شوند، به هر نحوی که اوستا متوجه خیانت نامزدش نشود سعی می کنند عقیده ی او را در ادامه ی ارتباط با نامزدش تغییر دهند .

ولی اوستا به هیچ وجه حاضر به بر هم زدن نامزدی و قول خود نمی شود .

تا اینکه یک روز  مهرداد اوستا به همراه دوستانش ، نامزد خود را در لباسی که هدیه ای از اوستا بوده ، در حال سوار شدن بر خودروی مخصوص دربار می بیند...

مهرداد اوستا ماه ها دچار افسردگی شده و تبدیل به انسانی ساکت و کم حرف می شود.

سالها بعد از پیروزی انقلاب ، وقتی شاه از دنیا می رود ، زن های شاه از ترس فرح ، هر کدام به کشوری می روند و نامزد اوستا به فرانسه .

در همان روزها ، نامزد اوستا به یاد عشق دیرین خود افتاده و دچار عذاب وجدان می شود .

و در نامه ای از مهرداد اوستا می خواهد که او را ببخشد.

اوستا نیز در پاسخ نامه ی او تنها این شعر را می سراید.

حالا یک بار دیگه شعر رو بخونید ...

 منبع: وبلاگ سیب های کال
مقیاس عشق مثلثی اشترنبرگ 

به نظر اشترنبرگ عشق مثل یک مثلث است و بهترین عشق به مثلث متساوی الاضلاع شباهت دارد. عشق سه عنصر دارد : صمیمیت هوس و تعهد . عشق زمانی بهترین حالت را خواهد داشت که هر یک از سه عنصر را تقریبا به طور یکسان شامل شود .

 دستور العمل:

در جای خالی هر یک از جملات مقیاس زیر ابتدا اسم کسی را که دوست دارید یا شیفته او هستید بنویسید . بعد مشخص کنید که تا چه اندازه با هر یک از جملات موافق هستید . برای این کار از مقیاس 9 درجه ای که در آن عدد 1به معنای اصلا. عدد 5به معنای به طور متوسط. 9به معنای به طور کامل استفاده کنید . از بقیه اعداد بین 1و 9 بر اساس سطح موافقت خود با جملات کمک بگیرید .


1 . به شدت در فکر راحتی .......... هستم .


2. با .........روابط بسیار گرمی دارم .


3 . در مواقع دشوار میتوانم روی ......... حساب کنم .


4 . ........... میتواند در مواقع دشوار روی من حساب کند .


5. آماده ام هر چه دارم با ............. قسمت کنم .
 

6 . ............ خیلی مرا از نظر عاطفی حمایت میکند .


7 . ............. را از نظر عاطفی خیلی حمایت می کنم .


8 . با ........... خیلی خوب ارطباط بر قرار می کنم .


9 . در زندگی خود خیلی به ........... بدهکار هستم .


10 . خیلی خودم را به ............... نزدیک احساس می کنم .


11 . با ............ روابط بسیار خوشایندی دارم .


12 . به نظر خودم ............را خیلی خوب درک می کنم .


13 . ........... مرا خیلی خوب درک می کند .


14 . فکر می کنم که می توانم به ......... افتخار کنم .


15 . برخی اسرار خودم را در اختیار ........ می گذارم .
 

16 . هیچ چیزی مرا به اندازه دیدن ............ بر نمی انگیزد .


17 . تعجب می کنم که در طول روز نیز خواب ......... را می بینم .


18 . رابطه من با ......خیلی روانتیک است .


19 .شخصا ........ را خیلی جذاب می دانم .


20 .به نظر من ............ یک فرد ایده ال است .


21. اصلا نمی توانم فکر کنم که فرد دیگری مثل ...... بتواند مرا اینقدر خوشحال کند .


22. تر جیح می دهم با ...... باشم نه با هر کس دیگری .


23 .هیچ چیزی مهمتر از رابطه من با ......... نیست.


24. مخصوصا دوست دارم با ........... رابطه فیزیکی داشته باشم .


25 .در رابطه من با ......... تقریبا سحر و جادو وجود دارد .


26 .واقعا ......... را می پرستم .


27 .نمی توانم بدون ........... زندگی کنم .
 

28 .رابطه من با ............. خیلی هوس انگیز است .


29 . وقتی فیلمهای عاشقانه نگاه می کنم و وقتی رمانهای عشقی می خوانم به یاد ........... می افتم .


30 . در مورد .......... همیشه خیال پردازی می کنم .


31. متقاعد شده ام که ............. را دوست دارم .


32 .تلاش من این است که رابطه ام را با .......... حفظ کنم .


33 به علت تعهدی که نسبت به ......... دارم اجازه نمی دهم کسی بین ما دخالت کند .


34 .معتقدم که رابطه من با ........... همیشه ثابت خواهد ماند .


35 . هیچ چیزی نمی تواند در تعهد من نسبت به ........... خلل وارد کند .


36 . عشق من نسبت به ............ تا آخر عمر م باقی خواهد ماند .


37. همیشه نسبت به ........ احساس مسئولیت خواهم کرد .


38 . تعهد من نسبت به ........... بسیار سفت و سخت است .


39 . نمی توانم تصور کنم که بین من و .......... فاصله بیفتد .


40 .در مورد عشق خود نسبت به ............ تردید ندارم .


41 . رابطه خودم را با .......... دائمی می دانم .


42 . رابطه خودم را با .............. یک تصمیم گیری عاقلانه می دانم .


43 . خودم را نسبت به ........... مسئول می دانم .


44 . تصمیم دارم به رابطه خود با ........... ادامه دهم .


45 . حتی زمانی که ........... رفتار نا مناسب دارد سعی می کنم رابطه خود را با او حفظ کنم .



نمره گذاری :

15 جمله اول صمیمیت. 15 جمله بعدی هوس. و 15 جمله آخر ی تعهد را منعکس می کنند .اعدادی را که در جلو هر گروه 15 جمله ای گذاشتید جمع کنید تا سطح شما در سه عنصر عشق معلوم شود .


برای تفسیر نتایج خود می توانید به درجه بندی زیر نگاه کنید .


مقایسه نتایج خود با نتایج دیگران ( هنجار ها )

نتایج

در صد ها
صمیمیت هوس

 تعهد

93 73

85

15
102 85

96

30
111 98

108

50
120 110

120

70
129 123

131

85


با ارزیابی شدت نسبی سه عنصر عشق می توانید از تفسیر های زیر کمک بگیرید تا بدانید که معشوق خود را چقدر دوست دارید .

--------------------------------------------------------------------------


فقدان عشق: در این نوع رابطه هیچ یک از عناصر عشق و جود ندارد.این رابطه را در زندگی روزانه با مردم عادی داریم . اگر احساستان درباره معشوقتان از این نوع باشد می توان گفت رابطه تان در معرض خطر است .

 همدلی:
این احساس زمانی دست می دهد که هوس و تعهد به مقدار کم حضور داشته باشند . اما صمیمیت در حد بالایی باشد . این احساس رامعمولا در مورد دوستان صمیمی داریم .

وسوسه یا شور و شوق :از ویژگی های روابطی است که در آنها هوس شدید است اما صمیمیت و تعهد در سطح ضعیفی قرار دارند.


عشق خالی :زمانی احساس می شود که تعهد قوی باشد اما هوس و صمیمیت در سطح پایینی قرار گیرند .


عشق رمانتیک :هوس و صمیمیت شدید است اما به اندازه کافی زندگی مشترک یا تجربه مشترک ندارند تا متقابلا احساس تعهد کنند .


عشق عاطفی : صمیمیت و تعهد شدید است اما هوس ضعیف .


عشق ساده لوحانه :هوس و تعهد بالاست اما صمیمیت ضعیف است .در زوجهایی دیده می شود که یک عنصر مشترک قوی دارند و به همین دلیل تصمیممی گیرند ازدواج کنند حتی اگر یکدیگر را نشناسند . آنها پس از آنکه نسبت به هم متعهد می شوند احساس صمیمیت می کنند . گاهی هم احساس می کنند همدیگر را دوست ندارند .


عشق آرمانی :این عشق کامل سه عنصر را به طور سخاوتمندانه در خود دارد .همانطور که اشترنبرگ می گوید : رسیدن به این مرحله خیلی آسانتر از نگهداشتن آن است . "ایا می توانید عشق آرمانی داشته باشید شما و همسرتان ؟!

پانزدهم 6 1388 12:38
به داد گریه ها برس،سهم غزل ساز دلم
اسیر دست قفسه ،نغمه ی پرواز دلم

بیا و زنده کن منو،این منه بی ترانه رو
تو بغض من زمزمه کن شعرهای عاشقانه رو

بیا منو آشتی بده با خالیه غربت من
سکوتم و دوره نکن،خستگیامو خط بزن
  به نام آنکه معبود است و معشوق
طفلک  پر شورم این روز ها  باز هوای دلش ابریست
براستی  نمیدانم  دیگر چگونه واژه ها را به بازی بگیرم
واژه هایی که چون حبابی رنگین در شب های من میرقصیدند
و کبوتر های کلام را  درسحر گاهان من به پرواز میکشیدند
تا مرهمی باشند برای طفلکم که میخواهد از راز دل بگوید
دلتنگم؛؛ دلتنگ خواستن ؛ دلتنگ نوشتن؛ دلتنگ آغوشی پر مهر
گاهی چنان از خود بیخود میشوم که حتی نمی فهمم که آمد ؛ یا کدام رفت
پرورد گارا ؛  روی سخنم با توست؛؛ تویی که شور عشق را  برایمان به ودیعه نهادی
 امشب می خوام برای تو یه فال حافظ بگیرم

                 اگر که خوب در نیومد به احترامت بمیرم...
  بی تو اینجا نا تمام افتاده ام

پخته ای بودم که خام افتاده ام

گفته بودی تا که عاقلتر شوم

آه ، می خواهی مگر کافر شوم ؟؟
  من اگر اشکی در چشمانت بودم گریه می کردم وبر روی صورتت جاری فرود می آمدم و به گونه هایت آنقدر جاری می شدم وبوسه می زدم تا همانجا جان می سپردم اما اگر تو قطره ی اشکی در چشمان من بودی هیچ وقت گریه نمی کردم تا تو را از دست ندهم
 
چشمانم به سوی اسمان ابی تو ست تا تو را در یا بد   ای کاش اشک بودم تا :

    توی  چشمات  متولد  بشم

    روی گونه هات زندگی کنم

        و رو لبهات بمیرم...
   خیلی سخته که عزیزترین کست ازت بخواد فراموشش کنی ... خیلی سخته که سالگرد آشنایی با عشقت رو بدون حضور خودش جشن بگیری ... خیلی سخته که روز تولدت ، همه بهت تبریک بگن ، جز اونی که فکر می کنی به خاطرش زنده ای ... خیلی سخته که غرورت رو به خاطر یه نفر بشکنی ، بعد بفهمی دوستت نداره ... خیلی سخته که همه چیزت رو به خاطر یه نفر از دست بدی ، اما اون بگه : دیگه نمی خوامت...  ای همه دل بستگیهام

یاد تو مرهمه جونم

توی اوج بی کسیهام

تو که سهم من از عشقی

تو که نازی مثه بارون

پس چرا با بی وفاییت

قلبم و میکنی داغون؟!؟
  عشق از ازل است و تا ابد خواهد بود

        جوینده ی عشق بی عدد خواهد بود

               فردا که قیامت آشکارا گردد

                 هر دل که نه عاشق است رد خواهد بود...
  اگر دنیای ما دنیای سنگ است

بدان سنگینی سنگ هم قشنگ است

اگر دنیای ما دنیای درد است

بدان عاشق شدن از بحر رنج است


گر عاشق شدن پس یک گناه است

دل عاشق شکستن صد گناه است
 عشق یعنی در جهان رسوا شدن 

                       عشق یعنی مست و بی پروا شدن

                                     عشق یعنی سوختن یا ساختن

                                                     عشق زندگی را باختن یعنی

                                                                                            عشق یعنی....

 
نام تو راآورده ام دارم عبادت می کنم  تو تنهایی
 
که سنگ خاطراتت بر حباب سینه میکوبی...

    چه میخواهی؟

                           نگو ، دیدم...

حباب گریه در چشمت ترک برداشت

             نگو دیگر غرور سرو زندانی است

 
تو کیستی که من اینگونه،بی تو بی تابم؟              شب از هجوم خیالت نمی برد خوابم

تو چیستی، که من از موج هر تبسم تو                بسان قایق سرگشته روی گردابم!
  در بیکرانه زندگی دو چیز افسونم می کند: آبی آسمانی که می بینم و می دانم نیست و خدایی که نمی بینم و می دانم هست ... و چه زیباست این بیکران افسونگر و خدایی که در این نزدیکی ست  عشق من خیلی وقته درآتش جدایی توسوخته..ازاین پس من درآتش دوریت می سوزم...  عشق حقیقی آن نیست که طالب زیبایی باشد.

عشق واقعی و زیبایی واقعی یعنی هوس معتدل

                                              فکری آرام

                                                    قلوبی به تساوی آمیخته به محبت

                               یا آتشی ملایم که هرگز خاموش نمی شود.

همین وبس
  قسم به گل قسم به اون نگاه قشنگ تو که ادم مو دیوانه می کند

قسم به اون لبخند شیرین لب هایت

قسم به به اون شادی هایت

قسم به اون فریادت عزیزم قسم به اون تنهای هایت

قسم قسم به عشقمان

قسم به نرمی گل قسم به دوست داشتنت عزیزم

من تنها نذار
  ای دوست دلت همیشه زندان من است
آتشکده عشق تو از آن من است
آن روز که لحظه وداع من و تو ست
آن شوم ترین لحظه پایان من است
  وقتی از ناله تلخم

دل شب میلرزد ؛

 وقتی از چشم فلق , قطره اشکی ریزد ؛

 وقتی آن لحظه که دل , یاد تو را میجوید ؛

 ناگه از سمت جنون عطر تو بر میخیزد .

بوی تو , خالی آغوش مرا پر کرده ,

در و دیوار اتاقم همه بی تاب تماشای "تو و من" با هم !

 

پنجم 6 1388 15:44
X