صفحه ها
دسته
برخي از نوشته ها
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 1009489
تعداد نوشته ها : 446
تعداد نظرات : 419
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

جريانهاي شكافنده مهمترين علت غرق شدگي در درياي خزر

هر ساله شاهديم كه صدها نفر از هموطناني كه براي گذراندن تعطيلات تابستان و اندكي تفريح به دريا مي‌روند، به يكي از بدترين اشكال مرگ كه همان غرق‌شدگي است، گرفتار شده، خاطره‌اي تلخ نيز در ذهن و جان بازماندگان بر جاي مي‌گذارند. با وجودي كه در سالهاي اخير دليل اصلي مرگ شناگران درياي خزر به خوبي شناخته شده است، ليكن اطلاع رساني كافي در اين زمينه صورت نگرفته و متأسفانه هر سال در فصل گرما، همان وقايع اسفناك سال قبل تكرار مي‌شوند. خواندن چند خط زير مي‌تواند براي شما و عزيزانتان اهميت حياتي داشته باشد. لذا اندكي براي آن وقت بگذاريد.

 

شنا در دريا هرگز مشابه شنا در استخر نيست و علاوه بر دانستن فن شنا و داشتن مهارت زياد، بايد ويژگيهاي آب دريا را نيز شناخت. آب شور دريا در صورت برخورد با چشم، سوزش چشمي دردناكي ايجاد مي‌كند و تمركز شناگر را كاملاً از بين برده و او را در يافتن مسير ساحل ناتوان مي‌كند. در صورت ورود آب دريا به ناي و ريه فرد، سرفه‌هاي شديدي ايجاد مي‌شود كه عملاً شنا كردن را غيرممكن ساخته و شناگر كاملاً مستأصل مي‌شود. ضربات امواج دريا، فرد را با خود به اين سو و آن سو برده، تمام توان و انرژي وي را مستهلك مي‌كنند. گل‌آلود بودن آبهاي ساحلي درياي خزر موجب مي‌شود كه حتي با عينك شنا هم نتوان در زير آب چيز زيادي مشاهده كرد و مثلاً ناحيه كم‌عمق را از عميق تشخيص داده يا فرد در حال غرق شدن را در زير آب يافت. فردي كه در چنين شرايطي به دام افتد، بسيار دشوار بتواند خود را از مهلكه نجات دهد. ضمناً مطابق يك اصل، براي شناي افراد بالغ در آبهاي دريايي با عمق بيش از يك و نيم متر، نه تنها آنها بايد فنون شنا را به خوبي بدانند بلكه لازم است به توان فيزيكي و استقامات بدني بالاي خود نيز اطمينان داشته باشند. حتي با وجود مهارت بالا و توان بدني فوق‌العاده، هنوز هم دريا جاي امني براي شنا نيست، چراكه:

جريان‌هاي ساحلي از عمده دلايل مرگ شناگران حرفه‌اي مي‌باشند.

امواج دريا با حركت به سمت ساحل همواره حجم زيادي از آب را به طرف خشكي منتقل مي‌كنند. اين حجم وسيع از آب مي‌بايد دوباره به داخل دريا برگردد و براي اين منظور در نقاطي از ساحل، به صورت تقريباً غير قابل پيش‌بيني، درون آب دريا آب‌راهه‌هايي به طرف دريا ايجاد مي‌شود كه در آن آب با سرعت زيادي بر خلاف جهت امواج (يعني از سمت ساحل به سمت دريا) جريان مي‌يابد. اين جريانها كاملاً از امواج آب متفاوت بوده و به آنها جريانهاي ساحلي، جريانهاي شكافنده (Rip Currents)، يا جريانهاي مرگبار گفته مي‌شود كه در بسياري نقاط جهان و بويژه در سواحل درياي خزر، تلفات جاني بسياري را به بار مي‌آورند.

جريان شكافنده از بالا شبيه يك بادبزن دستي است كه دسته آن به سمت ساحل، و دهانه آن به سمت دريا مي‌باشد. دسته اين بادبزن بيشترين قدرت را دارد و صرف‌نظر از اينكه شناگر چقدر شنا بلد است يا چقدر توان جسمي دارد، عملاً برگشت وي به سمت ساحل را غير ممكن ساخته، او را سريعاً با خود به داخل دريا مي‌كشاند. براي درك بهتري از قدرت اين جريان بايد گفت كه سرعت اين جريان معمولاً از ركورد سرعت شناي المپيك نيز بالاتر است؛ بدين معني كه حتي بهترين قهرمان شناي المپيك نيز نمي‌تواند بر خلاف آن شنا كرده و به طرف ساحل برگردد. عرض جريان شكافنده بين ۳ تا بيش از ۶۰ متر، و طول آن به داخل دريا بسيار متفاوت است (گاهي فقط در ناحيۀ شكسته شدن امواج يا همان محلي كه موج فرو ريخته و كف سفيد رنگ تشكيل مي‌دهد بوده، گاهي نيز تا ده‌ها متر به داخل دريا كشيده مي‌شود).

علائم جريان شكافنده:

تشخيص زمان تشكيل جريان شكافنده براي افراد عادي دشوار است. در بسياري موارد ديده شده كه افراد بسياري در دريا مشغول شنا كردن بوده، همه چيز عادي و خوشآيند به نظر مي‌رسد، اما در همين بين يك نفر در ميان جريان شكافنده به سادگي و بي‌سروصدا غرق مي‌شود. لذا جريان شكافنده الزاماً مختص درياهاي طوفاني و مناطق پرخطر نيست. مواقعي كه دريا موّاج است، احتمال تشكيل جريان‌هاي شكافنده بسيار زياد است. لذا در اين شرايط نبايد وارد آب دريا شد و بهترين كار اين است كه شنا را به زماني ديگر موكول كرد و از زيبايي‌هاي ساحل لذت برد. توجه داشته باشيد كه جريانهاي شكافنده در تمام درياها، درياچه‌ها و اقيانوس‌ها مي‌توانند رخ دهند. برخي نشانه‌هاي قابل رؤيت جريان‌هاي شكافنده عبارتند از:

- آب در محل جريان شكافنده آرام و بدون موج است.

- رنگ آب در محل جريان شكافنده با بقيه نقاط تفاوت دارد (شكل‌هاي بالا).

- خطي از آب كف آلود، خزه يا زباله در محل جريان شكافنده به سمت دريا حركت مي‌كنند.

- امواجي كه به سمت ساحل مي‌آيند، در محل جريان شكافنده دچار شكست مي‌شوند.

- در بسياري از نقاط در سواحل گيلان و مازندران ساحل ماسه‌اي است. در ساحل ماسه‌اي علايمي شبيه اشكال هلالي وجود دارد. نوك هلال جايي است كه جريان شكافنده تشكيل مي شود.

روش فرار از جريان شكافنده:

چنانچه درون يك جريان شكافنده گرفتار شديد، نخست آرامش خود را حفظ كنيد. دوم اينكه هرگز، هرگز و هرگز بر خلاف جريان شكافنده و به سمت ساحل شنا نكنيد. اين اقدام مرگبار منجر به خسته شدن كامل شناگر شده و شناگر از رمق افتاده به راحتي غرق خواهد شد. در عوض خود را بر روي آب نگاه داريد؛ اكنون دو گزينه پيش روي شماست:
 

۱-      اگر توان بدني بالايي براي شنا داريد:

الف- به صورت موازي با ساحل حركت كرده و از مسير جريان كاملاً خارج شويد و سپس به صورت مورب به سمت ساحل برگرديد (شكل زير را ببينيد).

ب- يا اينكه براي خروج از جريان شكافنده، موازي با ساحل در عمق آب شنا كنيد. در اعماق زيرين آب، جريان شكافنده قدرت كمتري دارد. لذا مي‌توان به اين طريق از مسير جريان فرار كرده، آنگاه از آب عميق به آرامي و به صورت مورب به سطح بازگشت و به صورت مورب به ساحل برگشت. دقت كنيد كه اين روش نيازمند توانايي حبس نسبتاً طولاني تنفس مي‌باشد.

 

2-      اگر توان بدني معمولي داريد:

هم جهت با جريان به سمت دريا حركت كنيد. معمولاً جريان پس از طي چندين متر تا چند ده متر، قدرت خود را از دست مي‌دهد. در اينجا مي‌توانيد با صورت موازي با ساحل از جريان فرار كرده و پس از طي چندين متر و دور شدن از جريان، ابتدا نفس بگيريد، سپس تقاضاي كمك كنيد و بعد به صورت مورب به سمت ساحل برگرديد. لازم به ذكر است كه معمولاً دريا در خارج ناحيه شكست امواج آرام‌تر است. ناحيه شكست امواج، ناحيه‌اي است كه موج در آنجا فرو ريخته و به رنگ كف سفيد ديده مي‌شود، و اين ناحيه براي شناكردن مناسب نيست. بنابراين شناگري كه بتواند خود را در در خارج ناحيه شكست امواج روي سطح آب نگاه دارد، از جريان شكافنده در امان خواهد بود (البته به طور كلي فاصله گرفتن زياد از ساحل براي بيشتر شناگران به هيچ وجه قابل توصيه نيست).

در هر دو دسته افراد با توان بدني بالا و با توان بدني معمولي:

اگر تشخيص داديد كه كمكي به شما نخواهد رسيد و بايد با توان خود به طرف ساحل برگرديد، همراه با امواج خود را به ساحل برسانيد. هنگامي كه امواج بزرگ به سمت شما مي‌آيند، چند ثانيه نفس بگيريد و حدود يك متر زير آب برويد تا از ضربه موج در امان بمانيد. توجه داشته باشيد كه ممكن است دوباره درون جريان شكافنده ديگري گرفتار شويد. در اين هنگام نيز شك نكرده و اجباراً همراه آن به سوي دريا برگرديد، ولي مجدداً بر طبق اصول پيش‌گفته به سمت ساحل بازگشت كنيد.

 

چند توصيه مهم:

جريان شكافنده معمولاً بسيار قوي بوده و به راحتي مي‌تواند حتي جان شناگران بسيار ماهر را به خطر اندازد. اگر شما يا عزيزانتان هنوز شنا در دريا را كاملِ كامل فرا نگرفته‌ايد، اگر به توان بدني خود براي شنا كردن در درياي مواج و فنون شناور نگه داشتن خود بر روي موج اطمينان نداريد، بهترين كار اين است كه در دريا شنا نكنيد. يا لااقل در همان لبۀ دريا از خنكي آب لذت ببريد، و دچار دردسرهاي فوق و مصيبتهاي جبران‌ناپذير نگرديد.

به گزارش خبرنگار سايت پزشكان بدون مرز ،  در بستر آب سواحل درياي خزر (به ويژه از آستارا تا نكا) پشته‌هاي ماسه‌اي وجود دارد كه با ايستادن بر روي آنها چنين تصور مي‌شود كه در ناحيه كم‌عمقي حضور داريم. ولي با فقط اندكي جابه‌جايي، عمق آب شديداً افزايش مي‌يابد؛ ضمناً پشته‌هاي ماسه‌اي ناپايدار بوده و گاهي زير پاي فرد فرو ريخته و او را در عمق زياد آب گرفتار مي‌كنند. در برخي مناطق نيز عمق آب به صورت ناگهاني زياد مي‌شود. اين حالت مشابه اين است كه بر روي لبۀ كوهي حركت كنيد كه با يك قدم به جلو، زير پايتان درّه‌اي پديدار شود. فردي كه شنا بلد نباشد، ديگر نمي‌تواند به عقب برگردد و  به همين راحتي جان خود را از دست مي‌دهد.

بالا آمدن آب درياي خزر در چند سال اخير موجب شده كه بسياري از ساختمانها و تأسيسات ساحلي، و چاه‌هاي آب و فاضلاب آنها، در زير آب ساحل مدفون شوند. در سواحلي كه پاكسازي صورت نگرفته، شناگر در هنگام شيرجه ممكن است با اشياء چوبي و فلزي و سنگي به جاي مانده از اين ساختمانها برخورد كند. ضمناً چاه‌هاي آب و فاضلاب مي‌توانند شناگران را به داخل خود بمكند.

لذا اگر قصد شنا داريد؛ در مناطق پاكسازي شده و در حضور نجات غريق به اين امر اقدام كنيد. و باور كنيد كه بسياري از مناطق «شنا ممنوع» با توجه به خطرات ساحل آن ناحيه و متعاقب مرگ‌وميرهاي بسياري كه داشته است به اين نام لقب گرفته‌اند.

فراموش نكنيد كه دريا در عين زيبايي و آرامش، جان انسانهاي عزيز بسياري را گرفته است؛ افرادي كه هرگز در هنگام ورود به آب، تصورش را هم نمي‌كردند به چنين مرگ دلخراشي مبتلا شوند.

شايد خواندن اين نوشته بتواند جان انسان ديگري را نجات دهد. لذا آن را براي دوستانتان ايميل كنيد يا پرينت آن را بين دوستانتان پخش كرده يا در معرض ديد آنها قرار دهيد.

 

منبع: پزشكان بدون مرز

بیست و دوم 4 1390 10:55

   منتظر اتفاقات عجیبی باشید که بزودی رخ می‌دهد!

 

گرم شدن زمین، نتیجه وارد شدن گازهای کربن‌دار مانند دی‌اکسیدکربن به جو زمین از طریق وسایل نقلیه، کارخانه‌ها و سایر منابع آلاینده است و پیش‌بینی‌های مختلفی درباره تاثیرات این پدیده (مانند آب شدن یخ‌های قطبی، بالاآمدن سطح آب دریاها، به زیر آب رفتن بعضی از خشکی‌ها و توفان‌های شدید) به عمل آمده است.

  

اما تغییرات آب و هوای کره زمین از هم اکنون به بعضی از شیوه‌های عجیب‌تر هم تاثیرات خود را نشان داده است.

 

بنابراین خودتان را آماده بروز اثرهای عجیبی مانند آتش‌‌سوزی‌های جنگلی شدید، ناپدیدشدن دریاچه‌ها، آلرژی‌های غیرعادی و احتمال بروز مجدد بیماری‌هایی که از مدت‌ها پیش ناپدید شده بودند، کنید.

  

1- آلرژی‌های عجیب و غریب می‌آیند آیا حملات عطسه و خارش‌ چشم‌‌ها که در هر بهار آزارتان می‌دهد، در سال‌های اخیر بدتر شده است؟ در طول چند دهه گذشته تعداد بیشتر و بیشتری از آمریکاییان به آلرژی‌های فصلی و آسم مبتلا شده‌اند.

 

اگرچه تغییرات سبک زندگی و آلودگی محیطی ممکن است نهایتا افراد بیشتری را به عوامل آلرژی‌زایی که به وسیله هوا منتقل می‌شوند، مستعد کند، پژوهش‌ها نشان داده‌اند میزان بالاتر دی‌اکسید کربن و گرم شدن آب وهوای کره زمین باعث می‌شود که گیاهان زودتر شکوفا شوند و گرده‌های بیشتری تولید کنند. باوجود این مواد آلرژی‌زای بیشتر، فصل آلرژی می‌تواند بیشتر به طول انجامد.

  

2- دریاچه‌ها خشک می‌شوند125 دریاچه در مناطق قطبی در چند دهه گذشته ناپدید شده‌اند و این وضعیت نشان می‌دهد که گرم شدن کره زمین در نواحی نزدیک قطب به سرعت دارد عمل می‌کند.

 

پژوهش‌ها در مورد اینکه این آب‌های ناپدیدشده به کجا رفته‌اند این احتمال را مطرح می‌کند که این دریاچه‌ها به زمین زیر خود فرورفته‌ا‌ند. هنگامی که دما بالا می‌‌رود زمین‌های دایما یخ‌زده باز می‌شوند و آب دریاچه می‌تواند از طریق خاک نشت کند و آب دریاچه خالی شود. یک پژوهشگر این پدیده را به درآوردن توپی وان آب تشبیه می‌کند.

 

هنگامی دریاچه‌ها ناپدید می‌شوند، جاندرانی که در آنها زندگی می‌کنند، نیز زیستگاه خود را از دست می‌دهند و می‌میرند.

  

3- گیاهان در قطب‌ها می‌رویندگرچه ذوب شدن یخ‌ها در مناطق قطبی باعث مشکلاتی برای گیاهان و حیوانات در عرض‌های جغرافیایی پایین‌تر می‌شود، گیاهان خود مناطق قطبی که معمولا در طول سال در میان یخ و برف قرار دارند، با شروع زودتر بهار فرصت بیشتری برای رشد پیدا می‌کنند.

 

پژوهش‌ها نشان داده‌اند در خاک‌های جدید در این مناطق نسبت به خاک‌های قدیمی میزان بالاتری کلروفیل- که فراورده فتوسنتزاست- دیده می‌شود.

  

4- صدف حیوانات دریایی ضخیم می‌شودیک نگرانی مرتبط با افزایش میزان دی‌اکسیدکربن جو افزایش همزمان میزان این گاز در آب اقیانوس‌هاست، زیرا آب اقیانوس‌ها این گاز را از هوا در خود حل می‌کنند. افزایش میزان دی‌اکسیدکربن آب اقیانوس‌ها را اسیدی‌تر می‌کند و در نتیجه بعضی از جانداران صدف‌دار دریایی مجبور می‌شوند، زره‌ محافظتی‌شان را تقویت کنند.

 

در مقابل یک بررسی نشان داده است بعضی از این جانداران صدف‌دار در هنگام وجود دی‌اکسیدکربن بیشتر در آب دریا، راحت‌تر غلاف‌های‌شان را می‌‌سازند. بنابراین آثار دی‌اکسیدکربن ممکن است بر حسب نوع حیوان دریایی متفاوت باشد.

  

5- آثار باستانی نابود می‌شوددر سراسر جهان،‌ معابد، ساختمان‌های باستانی و سایر مکان‌هایی که به عنوان یادگارهای تمدن‌های گذشته وجود دارند، تا به حال توانسته‌اند در برابر انواع عوامل مخرب در امان بمانند، اما آثار فوری گرم شدن کره زمین ممکن است نهایتا آنها را ویران کند.

 

افزایش سطح دریاها و تحولات جوی شدیدتر بالقوه می‌تواند این مکان‌های غیرقابل‌جایزیگزینی را تخریب کند. سیلاب‌های ناشی از گرم شدن کره زمین از هم اکنون در تایلند، به یک محل با تاریخ 600 ساله، به نام سوکوتایی،‌ را که زمانی پایتخت پادشاهی تایی (تایلند باستانی)‌ بود، آسیب رسانده است.

  

6- تنازع بقا دستخوش تغییر می‌شوددر حالی‌که گرمایش جهانی باعث می‌شود بهار شروع شود، پرنده‌ای که زودتر از تخم درآمده است، نه تنها کرم‌های بیشتری برای تغذیه نصیب خود می‌کند، بلکه با احتمال بیشتری ممکن است ژن‌هایش را به نسل بعدی هم منتقل کند.

 

ازآنجایی که گیاهان زودتر شکوفا می‌شوند، برای حیواناتی که با تغییر دما مهاجرت می‌کنند، بهتر خواهد بود که در آن منطقه بمانند.

 

آن جانورانی که بتوانند ساعت درونی زیستی‌شان را دوباره تنظیم کنند و به جلو بکشند،‌ بخت بهتری برای تولید بچه‌هایی دارند که می‌توانند زنده بمانند و اطلاعات ژنتیکی‌شان را منتقل کنند و به این ترتیب، مشخصات ژنتیکی کل جمعیت آنها تغییر می‌کند.

  

7- گونه‌های جانوری کوچک می‌شوندهمراه با افزایش درجه حرارت کره زمین، به نظر می‌رسد بعضی از گونه‌های حیوانی در حال کوچک‌تر شدن هستند.

 

به نظر می‌رسد این تغییر در مقیاس کل اجتماعات جانوری و نیز گونه‌های منفرد حیوانات در حال رخ دادن است. گونه‌های کوچک‌تر در رقابت با گونه‌های بزرگ‌تر برنده می‌شوند؛ در جمعیت‌های جانوران حیوانات کم‌سن‌تری مشاهده می‌شوند و اندازه بعضی از حیوانات برای سن آنها، کوچک‌تر شده است. این پدیده در گونه‌های مختلف جانوری از ماهی گرفته تا گوسفند استرالیایی دیده شده است.

  

8- سرعت ماهواره‌ها تغییر می‌کندبالارفتن میزان دی‌اکسید کربن در جو زمین حتی آثاری در فضا داشته است. هوا در بیرونی‌ترین لایه اتمسفر بسیار رقیق است، اما مولکول‌های هوا هنوز کششی ایجاد می‌کنند که سرعت ماهواره‌ها را کند می‌کند و مهندسان را وامی‌دارد تا به‌طور دوره‌ای این ماهواره‌ها را به مدار مناسب‌شان باز گردانند.

 

اما میزان دی‌اکسیدکربن در اتمسفر در حال افزایش است. هنگامی که مولکول‌های دی‌اکسید کربن در لایه‌های پایین‌تر جو هنگام برخورد با یکدیگر انرژی را به‌صورت حرارت آزاد می‌کنند، هوا گرمتر می‌شود، اما در بیرونی‌ترین لایه اتمسفر مولکول‌‌ها پراکنده به ندرت به هم برخورد می‌کنند و انرژی خود را به صورت پرتوهایی به خارج از جو می‌فرستند و به این ترتیب هوای اطراف‌شان را سرد می‌کنند.

 

هنگامی که دی‌اکسیدکربن بیشتری در این لایه فوقانی اتمسفر وجود داشته باشد، این پدیده سرد شدن شدت می‌گیرد و باعث می‌شود هوا به سمت پایین بیاید. بنابراین اتمسفر در این ناحیه رقیق‌تر می‌شود و ماهواره که با اصطکاک کمتری روبه‌رو است،‌ سرعت بیشتری پیدا می‌کند.

  

9- کوه‌ها بلند می‌شوندگرچه یک کوهنورد معمولی متوجه تغییر تدریجی ارتفاع کوه‌ها نمی‌شود، ‌اما کوه‌های آلپ و سایر رشته‌ کوه‌های جهان در طول قرن گذشته دچار افزایش تدریجی ارتفاع شده‌اند که در نتیجه ذوب شدن یخچال‌های روی آنهاست. برای هزاران سال وزن این یخچال‌ها روی سطح زمین فشار می‌آورده و آن را به پایین می‌رانده است.

 

هنگامی که یخچال‌ها ذوب می‌شوند، این وزن آزاد می‌شود و سطح زمین به تدریج به بالا باز می‌گردد. به علت اینکه گرم شدن آب و هوای کره زمین ذوب این یخچال‌ها را سرعت بخشیده است، این کوه‌ها با سرعت بیشتری بالا می‌آیند.

  

10- جنگل‌ها آتش می‌گیرندگرم شدن کره زمین، علاوه برذوب کردن یخچال‌ها و ایجاد توفان‌های گرمسیری شدیدتر، ایجاد آتش‌سوزهای جنگلی را هم افزوده است. در ایالات غربی آمریکا و نیز در اروپا در طول چند دهه گذشته، آتش‌سوزی‌های جنگلی بیشتری رخ داده و مناطق وسیع‌تری را برای مدت طولانی‌‌تری سوزانده است.

 

دانشمندان این آتش‌سوزی‌ها را به درجه‌حرارت‌های بالاتر و ذوب زودرس یخ‌ها مرتبط می‌دانند. هنگامی که بهار زودتر شروع شود و یخ‌ها زودتر ذوب شوند، مناطق جنگلی خشک‌تر می‌شوند و برای مدت طولانی‌تری به این حال باقی می‌مانند و در نتیجه احتمال آتش‌سوزی‌ آنها افزایش می‌یابد.

مردها از ازدواج خود چه می‌خواهند؟

محققان اعتقاد دارند که مردها به خاطر دلایل بیولوژیکی طالب زیبایی هستند. درست است که هنوز کمی در ابراز احساساتشان سرسخت هستند اما به دنبال کسی هستند که بتوانند آزادانه با او مسائل احساسی و روحی-روانی خود را در میان بگذارند.


مردها چطور انتخاب می کنند؟

آشکار است که نقش زنان در جامعه رشد کرده و مردها هم می بایست خود را این تغییر وفق دهند. مطمئناً، برخی از محرکات قدیم—مثل کشش و جذب به زیبایی—هنوز هم در انتخاب های آنان تاثیر می گذارد. اما امروز، مردانی راحت تر هستند که همسرانشان شغلی برای خود داشته باشند و همینطور توقع داشته باشند که شوهرشان در کارهای خانه به آنها کمک کند. و با هرچه برابر شدن نقش زن و مرد، آنچه مردها از زن زندگیشان می خواهند به آنچه زنها از شوهرانشان توقع دارند شبیه شده است—یعنی محبوب و معشوقی که همه ی نیازهای احساسی و فکری آنها را برآورده کند.

مردها هنوز هم به همان میزان سابق خواستار ازدواج هستند. درواقع، ۹۴ درصد از نوجوانان امریکایی در ذهن خود برنامه دارند که روزی ازدواج کنند و ۹۲ درصد از آنها به بچه دار شدن هم علاقه مندند.

این آمار از سال ۱۹۷۷ حتی از میزان دخترهایی که برای ازدواج برنامه ریزی می کنند هم بالا زده است (درواقع ۶۹ درصد از همه ی افراد بزرگسال در امریکا متاهل هستند و فقط ۸ درصد از آنها طلاق گرفته اند).

اما این روزها مردها دیرتر ازدواج می کنند. امروزه سن متوسط ازدواج برای آقایان ۲۷ است درحالیکه در سال ۱۹۶۰، ۲۳ بوده است. اما چرا؟ دکتر دیوید پوپنو روانشناس و مدیر پروژه ی ازدواج ملی در دانشگاه راجرز نیو جرسی، یکی از دلایل آن را وجود سکس و رابطه ی جنسی قبل از ازدواج در جوامع غربی می داند. اما وقتی نوبت به انتخاب همسر می رسد، مردهای جوان بسیار با احتیاط عمل می کنند.

دکتر پوپنو توضیح می دهد، “خیلی از این جوانان والدینی دارند که از هم طلاق گرفته اند یا دوستانی دارند که پدر و مادرشان از هم جدا شده است. به همین خاطر دوست ندارند این تجربه دوباره تکرار شود.”

فراتر از این، مردها امروزی در مقایسه با پدرانشان به دنبال نوع متفاوتی از زن ها هستند. و دیگر آن زمان که مردها فقط نان آور خانه بودند و وظیفه ی زنها خانه داری و بچه داری بود به سر آمده است.

وقتی در سال ۱۹۳۹ از مردها سؤال شد که آیا قبول می کنند همسرانشان با حقوقی معادل ۵۰ دلار در هفته (که آن زمان درآمد خوبی به شمار می رفت) به کار مشغول شوند، پاسخ ۶۳ درصد از آنها منفی بود.

حتی در سال ۱۹۷۷ هم تقریباً %۷۰ از مردها احساس می کردند که برای زنانشان بهتر است در خانه بمانند. اما پروژه ی تحقیقاتی ازدواج ملی در سال ۲۰۰۱ تغییر شگرفی در این اعتقادات را نشان داد: %۴۲ از مردان مجرد ۲۰ تا ۲۴ ساله اظهار داشتن که برای آنها داشتن همسری که خود شغل و درآمد دارد بسیار بهتر از زنی است که فقط به کارهای خانه داری مشغول است.

و در سال ۲۰۰۲، ۵۵ درصد از مردان ادعا کردند که از نظر آنها کار کردن خانمشان در خارج از منزل حتی باوجود بچه عاری از اشکال است.

این روزها مردها نه تنها خوشحال می شوند که همسرشان هم بتواند در درآمد زایی با آنها شریک باشد بلکه اینکه همسرشان بتواند درآمدی به اندازه آنها یا حتی بیشتر داشته باشد، را تحسین می‌کنند. براساس تحقیقات انجام گرفته تعداد زوج هایی که در آن درآمد زن بیشتر از شوهر بوده از ۱۶ درصد در سال ۱۹۸۱ به ۲۳ درصد در سال ۱۹۹۶ افزایش داشته است. سامان می گوید، “این روزها اگر همسرمان بتواند به اندازه ما یا بیشتر درآمد داشته باشد، دیگر به حس مردانگی ما لطمه ای نمی زند.” (البته تحقیقات نشان میدهد که مسائل مالی زنان را هم نگران نمی کند و تقریباً ۸۰ درصد از زنان بین ۲۰ تا ۲۹ سال تصور می کنند شوهرشان بهتر است درک و فهم بالا داشته باشد تا وضعیت مالی عالی).

در عین حال، مردها دیگر چندان گرفتار طلسم کار نیستند و برای تکمیل خوشبختی خود به دنبال زندگی خانوادگی هستند.

طبق تحقیقات انجام گرفته در سال ۱۹۹۷ در نیویورک، ۷۰ درصد از مردان متاهل درمورد میزان ساعاتی که در محل کار می‌گذرانند و میزان ساعاتی که با خانواده سپری می‌کنند، در کشمکش هستند. پدر بودن این روزها مفهوم تازه ای پیدا کرده است. ۹۳ درصد از پدرای که بچه های مدرسه ای دارند حداقل هفته ای یکبار فرزندانشان را بغل می‌کنند (که در مقایسه با دهه ی قبل این آمار ۹۰ درصد افزایش داشته است.) و با وجود اینکه مردان حداقل نیمی از کارهای خانه را با همسرشان شریک می‌شوند، نسبت به سال ۱۹۶۵ که فقط یک ششم کارهای خانه بر عهده ی مردان بود، پیشرفت زیادی صرت گرفته است. سامان می گوید، “چون این روزها هر دو طرف شغل دارند و سر کار می روند، مردها دیگر نمی توانند از بهانه ی “من نان آور خانه هستم” استفاده کنند. ما خودمان همه ی سعیمان این است که کارها را ۵۰-۵۰ تقسیم کنیم. خانمم آشپزی می‌کند و من ظرفها را می‌شویم و از این قبیل…”

یافتن همسر و همدم واقعی

بالاتر رفتن زمینه ی بازی در مورد کار و مراقبت از بچه ها، باعث شده است که مردها بیشتر به مسائل احساسی گرایش پیدا کنند.

در پروژه ی تحقیقاتی که در سال ۲۰۰۱ انجام گرفت، مشخص شد که ۹۴ درصد از مردان بین ۲۰ تا ۲۹ سال می خواهند با کسی ازدواج کنند که فراتر از هر چیز دیگر بتواند نیازهای احساسی آنها رابرآورده کند. دکتر پوپنو اعتقاد دارد، “مردها می گویند که به یک همراه و همدم روحی و روانی نیاز دارند—کسی که بتواند احساسات و آرزوهایشان را با آنها سهیم شود. آنها کسی را نمی خواهند که فقط بتواند کهنه ی بچه عوض کند یا ظرف ها را بشوید. آنها یک همدم و محبوب واقعی می‌خواهند.”

در واقع تعداد مردانیکه این روزها به دنبال یک همسر و معشوق واقعی هستند به اندازه خانم ها شده است. دکتر نِیل کلارک وارن، روانشناس بالینی که بر روی هزاران زوج تحقیق و بررسی انجام داده است می گوید، “فکر نمی‌کنم این چیزی باشد که مردها به اجبار به آن رسیده باشند. به نظر من به این دلیل است که مردها هم مثل زنان به دنبال مفهوم بیشتری از زندگی هستند.”

دکتر پوپنو نگران این است که مردهای امروزی برای پیدا کردن همسری که بتواند به طور کامل نیازهای عاطفی و احساسی آنها را برآورده کند، فشار زیادی به خود می آورند. در تحقیقی که سال گذشته بر روی ۶۰ مرد مجرد در ۲۰ تا ۴۰ سالگی انجام گرفت، دلایل این مردان برای ازدواج نکردن و مجرد ماندن مشخص شد—ترس از تسالم و سازش، خطرات مالی طلاق، میل به ادامه ی لذات زندگی مجردی—اما خیلی از آنها هم ادعا کردند که هنوز نتوانسته اند زوج مناسب خود را پیدا کنند و درصدد یافتن آن هستند.

دکتر پوپنو اعتقاد دارد که مردها خیلی توقعشان را بالا نگه داشته اند. و در مقایسه با آشپزی و تمیزکاری، نیازهای روحی-روانی پیچ و خم بیشتری دارد.

زیبایی در مقابل هوش

هیچ شکی نیست که مردها هنوز هم به دنبال صورت زیبا هستند. در تحقیقی که سال ۱۹۹۹ انجام گرفت مشخص شد که ۴۳ درصد از مردها قبول کرده اند که قبل از هر چیز به خاطر مسائل ظاهری مجذوب زنان می‌شوند، و ۳۵ درصد از آنها نیز ادعا کردند که به دنبال زنان باهوش هستند. (اما در تحقیق مشابهی که روی زنان انجام گرفت مشخص شد که فقط ۲۴ درصد از آنها به دنبال ظواهر هستند و برای ۶۰ درصدشان هوش و ذکاوت طرفشان حرف اول را می زند.)

زیبایی حتی پول را هم جذب خود می کند. وقتی در تحقیقی از مردان سؤال شد که آیا دوست دارند با زنی زیبا اما فقیر ازدواج کنند یا زن زشت اما ثروتمند، ۵۵ درصد از آنها مورد اول و فقط ۲۳ درصد از آنها مورد دوم را انتخاب کردند. (اما وقتی همین سؤال از زنان پرسیده شد، مشخص شد که ۲۸ درصد از آنها زیبایی را به ثروت ترجیح می دهند و ۳۷ درصد اعتقاد داشتند ثروت مهمتر از زیبایی ظاهری است).

محققان اعتقاد دارند که مردها به خاطر دلایل بیولوژیکی طالب زیبایی هستند. و مردها حتی وقتی پا به سن می‌گذارند هم به دنبال زنانی جوانتر و زیباتر از خودشان هستند. پروفسور جان مارشال تونسند در این زمینه می‌گوید، “می‌دانم شاید خانم ها دوست نداشته باشند این را بشنوند، اما در جوامع غربی یک مرد—حتی مردهای تک همسری—وقتی یک زن زیبا و جذاب را می‌بیند، به داشتن رابطه با آن زن فکر می‌کند!”

در واقع، طبق تحقیقی که در سال ۲۰۱ در دانشگاه ورمونت انجام گرفت، اینطور دریافت شد که ۹۸ درصد از مردان متاهل در آمریکا در مورد داشتن رابطه با کسی غیر از همسرشان رویاپردازی می‌کنند (درمقابل ۷۸ درصد از خانم ها که به کسی غیر از همسرشان فکر میکنند).

مغلوب وسوسه ها شدن هم مسئله ای دیگر است. در واقع، کمتر از ۵ درصد از مردها در جوامع غربی در یکسال، روابط خارج از ازدواج دارند (درمقایسه با آمار خانم ها که ۲ درصد است) و نزدیک به ۸۰ درصد از مردان طی دوران ازدواج به همسرانشان وفادار می مانند (درمقایسه با ۹۰ درصد خانم ها).

اما گرایش بیولوژیکی مردها به سمت زیبایی آنقدرها هم که فکر میکنیم در انتخاب آنها تاثیر نمی گذارد. مثلاً تاثیر زیبایی در انتخاب های مردان بسیار به سطح تحصیلات آنها مرتبط است؛ مردهایی که تحصیلات متوسطه دارند، ۲/۲۱ مرتبه بیشتر از آنها که تحصیلات دانشگاهی دارند به زیبایی اهمیت می‌دهند. رابرت گلاور، روانشناس، در این رابطه می گوید، ” اینکه کسی دوستتان بدارد مطمئناً مهمتر از زیبایی و قیافه ی اوست.”
مردها همچنین به زنانی که از رابطه زناشویی لذت می برند هم گرایش دارند. طبق تحقیقی که در سال
۲۰۰۰ انجام گرفت، اینطور استنباط شد که ۸۰ درصد از مردان جوان میخواهند شریک زندگیشان شور و حرارت زیادی در روابط زناشویی داشته باشد (۷۳ درصد از خانم ها هم همین را می خواستند). اما مردها، مثل زنان، درمقابل کسانی که بیش از اندازه فعال باشند، محتاط عمل میکنند.

در تحقیقی که در سال ۱۹۹۷ انجام گرفت مشخص شد که هر دو جنس، میزان کم تا متوسط از دانش زناشویی را در فرد مقابلشان ترجیح داده اند—که متخصصین عقیده دارند این نشانه ی ترس آنها از بی وفایی همسرانشان بوده است.

بیولوژی در مقابل واقعیت

مردهای امروزی معمولاً به روشی عمل میکنند که مخالف محرک های تکاملی است. دکتر نیل کلارک وارن، که یک بنگاه زوجیابی را هدایت می کند، خاطرنشان می کند که بسیاری از مراجعین مرد او به دنبال زنانی هم سن خودشان هستند.

بعلاوه، او به تجربه دریافته است که مردها، برخلاف امر بیولوژیکی برای تولید مثل، زنانی را ترجیح می دهند که خود صاحب فرزند باشند. وارِن می گوید، “ما دریافته ایم که مردها هرچه سنشان بالاتر می رود، میل و علاقه اش برای ناپدری شدن بیشتر می شود. واقعیت این است که وقتی سنتان بالای ۳۵ باشد، زنانی که برای ازدواج با شما مناسب باشند کسانی هستند که بچه دارند.”

و مسئله ی تجربه ای مطرح می شود که مردها با بالا رفتن سنشان به دست می آورند، و تاثیری که این تجربیان می تواند بر طرز تفکرشان داشته باشد. جان گاتمن محقق دانشگاه واشنگتن میگوید، “مردان جوان به دنبال زنان زیبا و جذاب هستند، اما مردهای میانسال به دنبال همسری مهربانند.”

مورگان کِنِی ۵۸ ساله که مدیر موزه ای در چاپِل هیل در کارولینای شمالی است میگوید، بعد از دو ازدواج و چند رابطه که هیچکدام به ثمر ننشسته، او دریافته است که آنچه که او واقعاً آرزویش را داشته، همسری بوده که از نظر احساس صادق و عمیقاً روحانی باشد.

او بالاخره این خصوصیات را در همسر سومش پیدا می کند که زنی ۴۴ ساله و دلال املاک است. این دو علایقی مشابه در هنر و عکاسی دارند اما به عقیده خودش آنچه واقعاً در آن مشترک اند، همراهی و وفاداریشان به همدیگر است.
خوشبختانه، مردهای امروزی به دنبال کسی هستند که در همه ی مسئولیت های ازدواج، از پول درآوردن گرفته تا بزرگ کردن بچه ها، با آنها شریک باشد. درست است که هنوز کمی در ابراز احساساتشان سرسخت هستند اما به دنبال کسی هستند که بتوانند آزادانه با او مسائل احساسی و روحی-روانی خود را در میان بگذارند

پنجم 6 1388 15:50

احتمالاً بسیاری از ما در مورد این که هنگام مرگ با چه احساسی ممکن است روبرو شویم فکر کرده‌ایم. دانشمندان این موضوع را مورد بررسی قرار داده و حقایقی در مورد آن کشف کرده‌اند.

این حقایق که در مجله New Scientist انتشار یافته‌اند، شیوه‌های مختلفی را که یک فرد ممکن است جان خود را از دست دهد، مورد بررسی قرار داده‌اند. این شیوه‌ها موارد مختلفی نظیر سوختن، غرق شدن و بریده شدن سر را در بر می‌گیرد.

 

گفتنی است محققان این یافته‌ها را با استفاده از پیشرفت‌های علوم درمانی و تجربیات بازماندگان خوش‌شانس به دست آورده‌اند.

بنا بر نتایج این گزارش، علت مرگ در موارد مختلف معمولاً نرسیدن اکسیژن کافی به مغز عنوان شده است. اما در صورتی که اطلاعات بیشتری نیاز باشد، در زیر پاره‌ای از نتایج تحقیقات پژوهشگران آورده شده است.

غرق شدن
نخست، ترس و وحشت قربانیان را فرا می‌گیرد و آن‌ها تلاش می‌کنند تا نفس خود را حبس کنند. این فرآیند حدود 30 تا 90 ثانیه به طول می‌انجامد. نجات یافتگان می‌گویند زمانی که آب وارد شش‌ها می‌شود، حسی «سخت و دردآور» تجربه کرده‌اند اما این حس به سرعت جای خود را به «آرامش و راحتی» می‌دهد. نبود اکسیژن سبب از دست رفتن هوشیاری، توقف قلب و مرگ مغز می‌شود.

حمله قلبی
احساس درد و فشار شدید در قسمت سینه، معمول‌ترین نشانه در این نوع مرگ است. این امر بدان دلیل اتفاق می‌افتد که ماهیچه‌های قلب در حال تقلی برای دسترسی به اکسیژن هستند. اختلال در ضربان عادی قلب، از کار افتادن آن را به دنبال خواهد داشت. از دست رفتن هوشیاری حدود 10 ثانیه طول می‌کشد و مرگ دقایقی بعد فرا خواهد رسید.

از دست رفتن خون
هر فرد که 1.5 لیتر از خون خود را از دست دهد، احساس ضعف و تشنگی در او به وجود خواهد آمد. زمانی که 2 لیتر از خون بدن از دست رفته باشد، احساس سرگیجه در افراد غالب می شود و پس از آن فرد از هوش می‌رود.

برق گرفتگی
برقی گرفتگی خانگی ممکن است قلب را از کار بیندازد و پس از 10 ثانیه فرد را بی‌هوش کند. این موضوع در مواردی همچنین می‌‌تواند منجر به از دست رفتن فوری هوشیاری شود. این در حالی است که ادعاها حاکی از آن است که برخی زندانیان که توسط صندلی الکتریکی اعدام شده‌اند، در اثر خفگی جان خود را از دست داده‌اند.

سقوط از ارتفاع
نجات یافتگان سقوط آزاد اغلب این مورد را گزارش کرده‌اند که گذشت زمان کند می‌شود. مطالعه بر روی 100 نفر از افرادی که از روی پل
Golden Gate در سانفرانسیسکو خودکشی کرده بودند، نشان داد که اکثر آن‌ها به صورت آنی فوت کرده‌اند.

اعدام (آویزان شدن از طناب)
مجازات‌هایی که در برخی کشورها برای مجرمین در نظر گرفته می‌شود و یا خودکشی از این طریق، باعث مرگ شخص از طریق خفگی می‌شوند. این عمل ممکن است فرد را ظرف 10 ثانیه بی‌هوش کند اما در صورتی که طناب به شیوه‌ای درست بسته نشده باشد، این فرآیند ممکن است دقایق زیادی طول بکشد.

آتش
سوختگی، درد شدیدی را منجر می‌شود و حساسیت پوست را به درد افزایش می‌دهد. محققان می‌گویند پس از تخریب عصب‌های سطحی، مقداری از درد ممکن است کاهش یابد اما نه زیاد. اما مرگ در آتش‌سوزی اکثراً به دلیل استنشاق گازهای سمی و خفگی حادث می‌شود.

بریده شدن سر
بریده شدن سر می‌تواند سریع و بدون درد باشد اما به نظر می‌رسد پس از صدمه دیدن نخاع، هوشیاری همچنان برای مدت کمی ادامه دارد. محققان می‌گویند مغز ممکن است همچنان به فعالیت خود برای مدت 7 ثانیه ادامه دهد.
 گزارش‌ها از اعدام‌های گیوتین در فرانسه حاکی از آن است که چشم‌ها و دهان برخی قربانیان به مدت 30 ثانیه از خود حرکت نشان می‌داده‌اند.

دوم 6 1388 10:50

یاد گرفتن اینکه چطور رویاهایمان را کنترل کنیم، بخش بسیار مهمی از رویای شفاف است. تشخیص اینکه دقیقاً چه زمانی خواب می بینیم کافی نیست باید با قوانین دنیای خواب و رویا آشنا شویم.

شما می توانید بااستفاده از تکنیک های خاص یادبگیرید که چطور در واقعیت مجازی دنیای خواب هر کاری را انجام دهید. پس بدون معطلی بیشتر، اجازه بدهید نگاهی به بعضی از متداولترین موضوعات خوب بپردازیم.

رویای پرواز

اکثر افراد وقتی یاد می گیرند که رویای شفاف داشته باشند، به سراغ رویای پرواز می روند. این یک آرزوی متداول است و مطمئنم که همه آنها که اصول رویای شفاف را یاد گرفته اند، یکبار هم که شده این رویا را دیده اند.

اما، کنترل خواب پرواز همیشه هم آسان نیست. پرواز کردن در زندگی عادی امری عادی نیست به همین خاطر وقتی سعی می کنید خواب پرواز ببینید، ذهن خودآگاه شما در باور آن کمی مشکل خواهد داشت.

ممکن است متوجه شوید که خیلی بالا رفته اید یا خودتان را متقاعد کنید که حتماً پایین می افتید. این مشکل فیزیکی نیست، مشکلی ذهنی است.

به فیلم ماتریکس فکر کنید، وقتی که مورفوس از نئو می پرسد که چطور در جنگ واقعیت مجازی او را می زند. آیا به خاطر این بود که در دنیای شبیه سازی شده، قوی تر، سریع تر یا شایسته تر بود؟ خیر. به خاطر این بود که واقعاً باور داشت که بهتر است. در رویای شفاف هم وضع به همین صورت است.


برای پروراندن این باور و دیدن یک رویای پرواز عالی، باید کم کم از پریدن های کوتاهتر شروع کنید و بعد تدریجاً به خودتان اجازه دهید که بالاتر بروید. باید همیشه یادتان باشد که این یک رویاست و هیچ آسیبی نخواهید دید. با تمرین خیلی زود می توانید مثل سوپرمن بالاتر از ابرها و روی شهر پرواز کنید. 

اگر می خواهید می توانید از کمک پرواز هم استفاده کنید. این کمک می تواند هر چیزی مثل بال های خیلی بزرگ یا یک جت یکنفره باشد، یا حتی نشستن روی یک اژدهای بالدار.

تغییر صحنه در رویا

ایجاد تغییر صحنه در خواب در جلوی چشمانتان کار دشواری است. دلیل اصلی آن این است که خودتان انتظار آن تغییر را ندارید.

البته، وقتی صحبت از یاد گرفتن کنترل رویاها به میان می آید، همیشه راهی وجود دارد. تحقیقات مربوط به خواب های شفاف راه های مختلفی را برای تغییر صحنه در خواب های آگاهانه کشف کرده است.

من یکبار می خواستم در خواب چیزی بخورم اما در وسط یک مزرعه بودم. به خاطر همین یک کمی جادو و جنبل در خوابم راه انداختم. تجسم کردم که یک رستوران پشت سرم است و وقتی یک ثانیه بعد سرم را برگرداندن، آن رستوران همانجا بود. بعد داخل شدم و یک غذای خیلی خوشمزه سفارش دادم.

گاهی اوقات  یک در جادویی پیدا می کنم و پشت آن می ایستم. مقصدم را پشت در تجسم می کنم. اینکار را می توانید با آینه هم انجام دهید. آینه ها هم معمولاً  به مکان های دیگری راه دارند و راهی برای تغییر واقعیت به حساب می آیند.

مهمترین چیز این است که واقعاً باور داشته باشید که صحنه می تواند عوض شود. درغیراینصورت با ذهن خودآگاهتان وارد جنگ منطقی خواهید شد. عادت کنید که هر از گاهی به خودتان بگویید که "این یک رویا است" و خیلی زود یاد می گیرید که هر چیزی در رویا ممکن است.

سفر در زمان

این یک راه خیلی ساده برای یادگرفتن کنترل رویاست. تا بالاتر از ابرها پرواز کنید تا جاییکه که دیگر زمین دیده نشود. زمان و مکانی را که می خواهید به آن بروید تجسم کنید و بعد دوباره به سمت زمین پایین بروید.

یا وارد ماشین زمان شوید، همه دکمه ها را فشار دهید و همه اهرم ها را بچرخانید و خودتان را متقاعد کنید که دارید در زمان سفر می کنید و بعد دوباره از ماشین زمین بیرون بروید.

هر دو این روشها را می توانید برای تغییر صحنه و رفتن به یک مکان دیگر هم استفاده کنید.

پیدا کردن اشیاء رویایی

تحقیقات مربوط به خواب و رویا راه های بسیار زیادی را برای پیدا کردن اشیاء جدید در رویا پیدا کرده اند. کلید کار تجسم است. اشیاء نمی توانند جلوی چشمتان شکل بگیرند اما می توانید به دور و اطراف نگاه کنید و اشیائی پیدا کنید که قبلاً آنجا نبوده اند.

می توانید اشیائی را در جیبتان، پشت سرتان، زیر یک تکه سنگ، در کشو کمد، پشت درخت، در یک جعبه و ... پیدا کنید.

باید راهی را پیدا کنید که بیشتر به دردتان بخورد.

حرف زدن با ذهن ناخودآگاه

وقتی بدانید که چطور می توانید یک رویای شفاف ببینید، به ذهن ناخودآگاهتان هم دسترسی آسانتری خواهید داشت. می توانید مستقیماً با آن ارتباط برقرار کنید و بینش عمیق تری نسبت به خود و درک خود از دنیا پیدا کنید.

وقتی اینگونه خواب دیدن را یاد گرفتید، ساده ترین راه برای ارتباط برقرار کردن با ذهن ناخودآگاهتان این است که به آن جسمیت دهید. یک شخصیت رویایی بسازید (انسان یا حیوان) که از حرف زدن با او لذت می برید و بعد از او سوالات واضح و آشکار بپرسید. از خیلی پاسخهایی که خواهید شنید مطمئناً متعجب خواهید شد.

"خواب دیدن به همه ما این امکان را می دهد که با آرامش و اطمینان هر شب از زندگیمان دیوانگی را تجربه کنیم." –ویلیام دیمنت


تحقیقات مربوط به رویاهای شفاف

همانطور که می بینید یادگرفتن کنترل رویاها درست مثل حرف زدن به زبان ذهن ناخودآگاهتان است که البته همیشه ترجمه دقیقی برای آن وجود ندارد.

خیلی از کارهای فوق العاده و غیرممکن در رویا قابل قبول اند درحالیکه خیلی کارهای منطقی ممکن است از شما فرار کنند. این هدف شماست که قوانین آن را کشف کنید و راه های جدید برای کنترل رویاهایتان پیدا کنید.
سیزدهم 4 1388 12:35

طراحی موفق یک اصطلاح کاملاً نسبی است. چیزی که برای من خوب یا موفق به نظر می رسد ممکن است از نقطه نظر شما آنطور نباشد. اما وقتی صحبت از طراحی داخلی به میان می آید، فاکتورهای خاصی همیشه باید مد نظر باشد و مهم نیست که آن مکان برای چه استفاده ای باشد. حال نگاهی به مهمترین فاکتورهای طراحی داخلی یک فضا می پردازیم که آنرا به محیطی راحت و قابل سکونت تبدیل می کند.

1) تناسب اتاق

واژه "تناسب" همیشه در طراحی به کار می رود. هر فضای داخلی که توسط انسانها مورد استفاده قرار می گیرد، باید متناسب باشد. تناسبات در هر طراحی اهمیت بسیار زیادی دارند.

هر شیء سه بعدی دارای ویژگی هایی ازجمله طول، عرض و ارتفاع است. وقتی این سه ویژگی با تناسبات قسمت های مختلف بدن انسان هماهنگی داشته باشد، به آن یک طراحی "متناسب" گفته می شود.

به طور مثال، ابعاد دستگیره کمد لباس باید طوری باشد که انگشت های ما بتواند به راحتی آن را بگیرد و حرکت بی زحمت و راحت باشد. یا مثلاً نشیمنگاه صندلی باید فضای کافی برای راحت نشستن روی آن را داشته باشد. نوع نشستن هم ابعاد صندلی را تغییر می دهد. صندلی اتاق انتظار بانک مطمئناً با کاناپه متفاوت خواهد بود.

بنابراین تناسبات نقش بسیار مهمی در طراحی داخلی دارند و مبلمان داخل اتاقتان نیز باید از همین اصول پیروی کنند. ابعاد تخت دونفره، ارتفاع آن از زمین، ارتفاع کمد لباس، ابعاد میز توالت و از این قبیل... همه آنها از نقطه نظر عملکرد اهمیت دارند.

2) ورود نور طبیعی به داخل اتاق

هیچ چیز نمیتواند جای نور طبیعی را بگیرد. خورشید که قدرتمندترین منبع نور است و همچنین توازن بیولوژیکی کره زمین را نیز حفظ می کند، در فضاهای داخلی اهمیت زیادی دارد.

تحقیقات نشان میدهد که نور طبیعی می تواند تا 20 فوت (تقریباً 7 متر) به داخل فضاهای داخلی نفوذ کند. با ایجاد محل مناسب برای پنجره ها می توانید به این هدف دست پیدا کنید.

3) تهویه طبیعی

جریان آزاد هوا راهی بسیار عالی برای خنک و پاکیزه نگه داشتن یک فضای داخلی است. این درمواقعی که اتاق خواب ها در گوشه ساختمان قرار گرفته باشند که دو ضلع آنها نمای بیرونی داشته باشد، مقدور خواهد بود.

درصورتیکه گذاشتن پنجره روی دو ضلع مجاور یا دو ضلع مخالف مقدور نباشد، باید بالای پنجره از دستگاه تهویه استفاده شود. دلیل استفاده از تهویه ساده می باشد. نیمه پایینی اتاق است که توسط ساکنین استفاده می شود و به خاطر استفاده مداوم از آن، دمای هوا بالا می رود و هوا سبک خواهد شد. این هوای گرم به بالا رفته و نیاز به مفرّی برای خارج شدن دارد. در چنین مواقعی، دستگاه تهویه بالای پنجره نقش بسیار مهمی در گرداندن جریان هوا در داخل اتاق در جهت روبه بالا دارد. وقتی نیمه پایینی اتاق خالی می شود، هوای تازه از پنجره جای آن را می گیرد و درنتیجه توازن برقرار می شود.

4) الگوی حرکتی مشخص

 هر اتاق خواب راه های خروج مشخصی دارد که به آن متصل است. مانند:

الف) راه خروج به بالکن/تراس

ب) راه خروج به توالت/کلوزت

ج) راه خروج به حیاط پشتی (اگر در طبقه همکف باشد)

اگر خط فرضی از نقطه ورود به همه این نقاط خروج بکشیم، در حالت ایدآل اصلاً نباید همدیگر را قطع کنند. ازآنجا که بقیه فضاهای اتاق با مبلمان اشغال شده است، خالی و مشخص نگه داشتن فضای گردشی داخلی باعث می شود فضای راحت تری داشته باشید.

5) شرایط مناسب برای جا دادن لوازم (اکسسوری ها)

لوازم داخل اتاق خواب هم به یک میزان دارای اهمیت هستند. وقتی همه فاکتورهایی که در بالا ذکر شد، به طور کامل اجرا شود، آنچه باقی می ماند استفاده از لوازم است که تفاوت بسیار زیادی در میزان راحتی ساکنان ایجاد می کند.

الف) اولین و مهمترین مسئله استفاده خوب از نور مصنوعی است. این شامل روشنایی اصلی و همچنین روشنایی های تزئینی برای اهداف زینتی می شود.

ب) دقت در تهیه لوازم اتاق. جزئیات کوچکی مثل چوب پرده یا سایبان تخت می تواند به زیباتر شدن اتاق کمک کند.

ج) از موادی باید استفاده شود که تمیز کردن و نگه داشتن آن آسانتر باشد. برای مثال، اگر از ورقه های کف PVC روی سرامیک معمولی کف استفاده می کنید، باید ببینید که آیا قابل شستشو است یا خیر. باید به این فکر کنید که اگر کودک آنرا با دفتر نقاشی اشتباه بگیرد چه اتفاقی می افتد.

در این مقاله سعی کردیم به بررسی بعضی از فاکتورهای کلی که می تواند بر میزان راحتی یک اتاق خواب تاثیر داشته باشد، بپردازیم. در آخر آن احساسی که خودتان از اتاق خواب می گیرید بیشترین درجه اهمیت را دارد و مقیاس خوبی برای تعیین موفقیت یک طرح است.

اما شایان ذکر است که نکاتی که اینجا ذکر شد تنها نکاتی نبود که در طراحی اتاق خواب باید به آنها توجه داشته باشید، چند نکته کلی و اصلی بود که می تواند نقطه شروع خوبی برایتان به حساب آید.
بیست و سوم 3 1388 20:58
امروزه بسیاری از ازدواج‌ها قبل از تشکیل و یا مدت کوتاهی بعد از آن متلاشی می‌شوند.
 
درک اینکه چرا این ‌ازدواج‌ها شکست می‌خورند می‌تواند راه‌حلی باشد که مراقب باشید ازدواج آینده خودتان شکست نخورد. ‌ارتباط ، نقش اساسی در موفقیت ازدواج دارد. بدون ارتباط صحیح، حل تعارض و کشمکش‌ها مشکل‌ساز می‌شوند .‌اگر زوجین فاقد مهارت‌های ارتباطی ضروری برای حل مشکلات‌شان باشند،حتی کوچکترین مشکل نیز حل ناشدنی ‌خواهد شد.

ارتباطات به واسطه فرصت دادن به همسران برای مشارکت در نگرانی‌ها و علایق، امیدها و ‌آرزوهای یکدیگر، موجب رشد و شکوفا شدن روابط زوجین می‌شود. بدون سهیم شدن در این موارد، زوجین رشد ‌نخواهند کرد و تا حد امکان به یکدیگر نزدیک نخواهند شد.

اگر یک یا هر دو همسر فاقد مهارت‌های ارتباطی مؤثر ‌باشند، این برای حل و فصل بحث‌هایشان مشکل‌ساز می‌شود چرا که زوجین قادر نیستند نقطه نظرات یکدیگر را ‌درک کنند. ‌عشق ممکن است همواره پیروز شود اما زمانی که نگرانی‌های مهمی وجود دارد حتی عشق نیز ‌نمی‌تواند به تنهایی برای حفظ ازدواج کافی باشد.‌ نگرانی‌های مالی ممکن است خود، علت شکست ازدواج نباشند اما تنش‌ها و تعارضاتی که این نگرانی‌ها ایجاد ‌می‌کنند، اغلب در شکست ازدواج مقصر هستند.  شرایط حول ازدواج نیز می‌تواند منجر به شکست شود، یک ازدواج راحت (بدون فکر) نمی‌تواند یک ازدواج سالم ‌باشد. هنگامی که تصمیم گرفتن به ازدواج به غیر از عشق حقیقی بر امور دیگری نیز قرار گیرد، این احتمال ‌وجود دارد که آن ازدواج، ازدواج مناسب و خوبی باشد (عشق تنها کافی نیست) اما این به معنای گذاشتن شرایط ‌بسیار سختی که برای نمونه در جامعه ما حاکم است، نیست.‌ازدواج کردن در سنین پایین، دلیل دیگری برای شکست می‌باشد.  اگر چه سن مناسب ‌برای ازدواج متغیر بوده و به طور زیادی بستگی به خود فرد دارد، اما افراد زیادی عقیده دارند که برای نوجوانان و ‌سنین پایین‌تر از 20 سال، ازدواج کردن خیلی زود است.‌ازدواج کردن قبل از اینکه فرصت لذت بردن از تجارب زندگی را داشته باشید، می‌تواند باعث تنفر از ازدواج شده ‌و در نهایت شکست را در پی داشته باشد.

 وقتی زن و مرد بی تجربه اند...‌

زندگی زناشویی خوب، با افزایش آگاهی و مهارت‌های لازم "زن و مرد" شروع می‌شود.‌ کنترل حوادث بیرون، در دست ما نیست ولی کنترل بینش‌ما نسبت به حوادث و مدیریت آن، در اختیار خودمان ‌می‌باشد.‌ وقتی با مسائل، موانع و مشکلات به صورت مثبت و با انگیزه‌ قوی برخورد شود ، می‌توان بر بسیاری از آنها ‌غلبه کرد و شرایط را تغییر داد و زندگی موفقی به وجود آورد، چرا که وقتی هدف من، همکاری و همیاری با ‌همسرم باشد ، از خود می‌پرسم چه کارهایی می‌توانم انجام دهم تا روابط صمیمانه‌ای با او برقرار سازم و اوضاع ‌بهتر شود؛ چه شرایطی می‌توانم به وجود بیاورم تا با مهر و محبت، ارتباط درست و مهربانانه با همسرم داشته ‌باشم و بتوانم نظر او را بیشتر به سوی خود جلب کنم.  فقط با کسب آگاهی و مهارت‌های لازم است که می‌توانیم به ‌جای توجه به نقاط ضعف و تحمیل شرایط بد و نامناسب خود به همسر، همکاری لازم را با او به عمل آوریم. هر ‌زن و شوهر آگاهی ، از خود می‌پرسند که " چگونه با مسائل، منصفانه برخورد کنیم؟

 چگونه نقاط ضعف همدیگر را ‌بپذیریم؟

چگونه نقاط مثبت و قوت خود و همسرمان را کشف، تایید و تاکید کنیم؟ چگونه با قدرت و انگیزه‌های ‌فراوان، تغییر‌های مثبت در زندگی مشترک به وجود آوریم؟ و چگونه رفتار و کردار خود را در مسیر ‌هدف‌های‌مان قرار دهیم؟" در این شرایط است که رفتار و عملکردمان، مثبت و رضایت‌بخش می‌شود و احساس ‌تعلق‌خاطر و صمیمیت بین زوج‌ها، تقویت شده و بیشتر می‌گردد.  ‌به‌طور کلی، کسب آگاهی و مهارت در ایجاد روابط مثبت و موثر بین زوج‌ها، آموختنی و یاد گرفتنی است. وقتی ‌هر یک از همسران با روحیه‌ همکاری و عملکرد مسئولانه و تلاش در جلب رضایت دیگری کوشش کند ، به ‌طور مسلم در ایجاد رابطه‌ خوب و رضایت‌بخش، موفق خواهند بود.‌چه‌طور می‌توان هدف‌های مثبت و سازنده را جایگزین اهداف منفی و مخرب نمود؟‌زنان و مردان موفق در زندگی زناشویی، به خوبی می‌‌دانند که یک زندگی مشترک موفق، رضایت‌بخش، استوار ‌و شاد، بدون آگاهی و کسب مهارت‌های لازم و به صورت تصادفی بـه وجـود نـمی‌آید.  برای اینکه زندگی مشترک ‌خوب و رضایت‌بخشی داشته باشیم، برای اینکه بتوانیم رابطه‌ شایسته و بهتری با همسرمان برقرار کنیم و زندگی ‌مشترک پربار و غنی داشته باشیم و برای اینکه عادت‌های منفی و مخرب خود را کنار بگذاریم، باید شیوه و ‌ابزارهای مثبت و سازنده را جایگزین آنها کنیم.‌باید بدانیم که:‌ زندگی زناشویی، همانند پروراندن گل‌های باغچه است. هر روز می‌بایست به گل‌ها رسیدگی کرد و مراقب آنها بود ‌تا شاداب و سرحال به رشد خود ادامه دهند ، در حالی که وقت نگذاشتن، توجه نکردن و غافل شدن از گل‌ها، ‌باعث پژمرده‌ شدن آنها می‌شود.

 در زندگی مشترک، کسب آگاهی و مهارت‌های لازم، وقت گذاشتن برای همسر، با ‌هم بودن، سعی در شناخت نیازها و رفع نیازهای همدیگر، تعهد داشتن و تلاش هریک از زوج‌ها نسبت به ایجاد ‌یک رابطه‌ زناشویی مطلوب، پذیرش مسئولیت‌ها و انعطاف‌پذیری‌های به موقع و ... همگی در ایجاد زندگی ‌مشترک خوب و رضایت‌بخش، موثر هستند. اگر هر یک از زوجین، هدف‌های خود را تعیین کنند و به آرامی و ‌صادقانه آن را با یکدیگر در میان بگذارند و بپذیرند که در ساختن رابطه‌ بهتر در زندگی مشترک، نقش مثبت و سازنده‌ای بر عهده دارند ، می‌توانند با ‌مهر و محبت، همسر خود را تحت تاثیر مثبت قرار دهند و به عنوان پاداش رفتار درست خود، زندگی مشترک ‌پرباری را تجربه نمایند

به زودی در اثر برخورد یک شهاب سنگ به زمین میلیون ها نفر کشته می شونددانشمندان ناسا نگران برخورد شهاب سنگی به طول 300 متر به زمین هستند. برخورد این شهاب سنگ به زمین تاثیراتی همچون یک زلزله 8 ریشتری خواهد داشت که اثر تخریبی آن 65 هزار برابر بمب اتمی خواهد بود که در سال 1945 در شهر هیروشیما منفجر شد.

به گزارش هفت تیر دانشمندان تخمین زده اند که این جرم آسمانی که ” آپوفیس ” نام دارد در سال 2029 از فاصله 30 هزار کیلومتری رد شده و به زمین برخورد نخواهد کرد .

اما نگرانی دانشمندان این است که این شهاب سنگ پس از اینکه به سمت خورشید حرکت کند ،در اثر نیروی مغناطیسی این ستاره تغییر مسیر داده و مجددا به سمت زمین خواهد آمد . تخمین دانشمندان این است که آپوفیس در سال 2036 و پس از تغییر جهت احتمالا به نقطه نامعلومی از زمین برخورد خواهد کرد .

اگر این جرم آسمانی به منطقه ای اقیانوسی از زمین برخورد کند احتمال یک ” سونامی ” بسیار شدید می رود و در صورتی که به نقطه ای از زمین برخورد کند تاثیراتی همچون یک زلزله 8 ریشتری خواهد داشت که اثر تخریبی آن 65 هزار برابر بمب اتمی خواهد بود که در سال 1945 در شهر هیروشیما منفجر شد .در این صورت در شعاع 300 کیلومتری هیچ موجود جانداری باقی نخواهد ماند .
 
دانشمندان سرعت حرکت این شهاب سنگ در صورت برخورد با زمین را 50 کیلومتر در ثانیه تخمین زده اند . نگرانی دیگر آنها از برخورد آپوفیس به زمین ،تاثیرات جوی و زیست محیطی پس از این برخورد خواهد بود . ممکن است در اثر شدت این برخورد تغییراتی در جو زمین همچون غبار شدید به وجود آید که نور رسانی خورشید را با اختلال مواجه کند.

125 میلیون سال قبل برخورد یک شهاب سنگ عظیم به زمین علاوه بر اینکه نسل جاندارانی همچون دایناسورها را منقرض کرد باعث ایجاد یک عصر یخبندان چند صد هزار ساله شد که اکثر موجودات زمین را منقرض ساخت.

اگر مسیر حرکت این شهاب سنگ به خوبی قابل پیش بینی و اندازه گیری باشد امید دانشمندان این است که بتوانند با شلیک موشک هایی مسیر آن را عوض کرده و مانع برخورد آن با زمین شوند . اما نگرانی اصلی این است که پس از عبور این شهاب سنگ ازفاصله 30 هزار کیلومتری زمین در سال 2029 ، مسیربازگشت مجدد آن به زمین در سال 2036 کمتر قابل پیش بینی است.

نگرانی دیگر دانشمندان در سال های اخیر از فاصله گرفتن ماه از زمین است . قمر ماه هر ساله حدود 4 سانتی متر از زمین دورتر می شود و این دوری سبب می شود که از سرعت حرکت وضعی زمین (حرکت زمین به دور خودش ) کاسته شود . نگرانی دانشمندان این است که هر چه سرعت حرکت زمین به دور خودش کمتر شود نیمکره ای بیشتر در معرض نور خورشید خواهد بود و نیمکره ای کمتر و این با گرم تر بودن نیمکره ای از زمین و سردتر شدن نیمکره ای دیگر ،اکو سیستم طبیعی زمین را به هم خواهد زد.

این نگرانی ها جدای از نگرانی هایی است که در اثر افزایش تصاعدی گازهای گلخانه ای و گرمایش زمین ، این کره خاکی قابل حیات را در معرض تهدید قرار داده است. دمای زمین به نسبت 100 سال پیش بیش از 4 در جه گرم تر شده است و تخمین شده می شود که اگر اقداماتی جدی در کاهش تولید گازهای کربنیک صورت نپذیرد تا پایان قرن حاضر پدیده های طبیعی همچون قطب ها و تمامی جانداران ساکن در آنها در معرض تهدید جدی خواهند بود .
دسته ها : اخبار - علمی - تحقیقاتی
چهارم 3 1388 12:4

اگر خودتان به ورزشگاه های انگلستان ( مثلا در بازی منچستر – آرسنال ) توجه کرده باشید تفاوت های زیادی رو با ورزشگاه های داباخلی می بینید که من فقط 10 مورد رو بیان می کنم :

1. تماشاگران ( مثلا منچستر – آرسنال )  در یکی دو متری زمین قرار دارند و در جلوشان هیچ حصاری تور سیمی نیست در حال که در ورزشگاه های ایران تماشاگران در ده بیست متری ( با کمی چربی ) زمین قرار دارند ( در دوطرف دروازه ها بیشتر ) و در قفس  وحصار قرار دارند تا وارد زمین نشند

2. تماشاگران ایرانی می خوانند بازیکنان و داور بخورند ولی در انگلستان این خبرا نیست و بازی رو در کنار زمین آزادانه می بینند

3. فقط از بیلبرد های تبلیغاتی در ورزشگاه های انگستان استفاده می شودولی در ورزشگاه های داخلی خدا می دونه از چی استفاده می شه کارت پستال. دعوت نامه عروسی. برچسب تبلیغاتی و کلی چیز دیگه ( به این پارچه های که تغییر می کنه و عوض می شه چی می گن )

4. در ورزشگاه های داخلی 600 خبر نگار و عکاس دور ور زمین می ایستند و مانع دیدن بازی برای تماشاگران سکو های پایین می شند بعد کلی باطری آب معدنی و ترقه بهشون می خوره ولی کلی درد سر دیگه تو تلویزیون و … ولی تو انگلستان از این خبرا نیست ( فقط تعدادی در دو طرف زمین (پشت دروازه ها ) به صورت حرفه ای نشته اند .

5.بیشتر ورزشگاه های انگلیس نیمه سر پوشده هستند خبر از نورشدید خورشید در کل زمین نیست در حالی که بازی های داخلی همه بد از ظهر شروع می شه که دمای هوا 40 درجه است که همه می هنکند

6.در ورزشگاه های خارجی ( منظور انگلستان ) تمام بازی ها در روز نیست و بیشتر انها شب برگذارمی شود چون چراغ و نور افکن دارند ولی در ایران به دلیل نداشتن نور افکن تمام  ( بیشتر ) بازی ها درروز بر گذارمی شود که دما 50 درجه است ( 10 درجه افزایش یافت.

7. درانگلیس لازم نیست بلیط رو به چند برابر قیمت خرید چون خبر ( کمی ) از بازار سیاه نیست و می ری مثل بچه ادم بلیط رو به قیمت واقعی می خری!

8. مثلا تیم استقلال از پیروزی گل خورده حالا نیکبخت میره کرنربکشه یک باطری آب معدنی به سرزش می خوره یه تیکه از میز کنارش می افته و یک نارنجک کنار پاش می افته ولی اون ور آب ( منظور انگلستان ) از این خبرا نیست

9. اون ور آب  ( منظور انگلستان ) داور ها با هدفون و میکروفن . بلند گو و باند . سوت و… با هم در ارتباط هستند ولی این ورآبهنوز اختراع نشده

10. اون جا تو گِل  و زمین خاکی و پارک بازی نمی کنند تو ایران داریم

چهارم 3 1388 11:54

در آلمان میان ازدواج دفتری و مذهبی تفاوت وجود دارد و.مراسم عروسی با توجه به تعلق‌ مذهبی، وضعیت اقتصادی، موقعیت شغلی و خانوادگی عروس و داماد به اشکال متفاوتی برگزار می‌شود. ولی در اینجا از مهریه و جهیزیه خبری نیست.
دیدگاه‌های منعکس‌شده در این گزارش لزوما منعکس‌کننده نظرات و دیدگاه‌های «همصدا» نیست.

---

در آلمان میان ازدواج دفتری و مذهبی تفاوت وجود دارد و مراسم عروسی با توجه به تعلق‌ مذهبی، وضعیت اقتصادی، موقعیت شغلی و خانوادگی عروس و داماد به اشکال متفاوتی برگزار می‌شود. ولی در اینجا از مهریه و جهیزیه خبری نیست.
بطور معمول در آلمان فقط برگ ازدواج صادر شده از سوی اداره ثبت احوال به عنوان سند رسمی پذیرفته می‌شود. بعد از آشنایی طولانی مدت و حتی زندگی چند ساله مشترک در یک خانه، زن و مردی که در آلمان تصمیم به ازدواج می‌گیرند باید برای گرفتن زمان امضاء سند ازدواج، به بخش ویژه‌ای از اداره ثبت احوال (Standesamt) مراجعه کنند. در این اداره بدون در نظر گرفتن تعلق مذهبی و یا قومی فرد متقاضی، زمان برگزاری مراسم دفتری ازدواج تعیین می‌شود. برای آشنایی بیشتر با سنت‌ها و چگونگی مراسم ازدواج در آلمان، خانم لیلو اشمیتLilo Schmitz ، پروفسور مردم شناسی‌ی دانشگاه دوسلدورف به پرسش‌های دویچه وله پاسخ داده است:

خانم اشمیتز، به نظر شما برگزاری مراسم عروسی در چند سال اخیر در آلمان تغییر محسوسی داشته است؟ برگزاری جشن عروسی میان جوانان امروزی آلمان چگونه است؟

بعد از گذشت سال‌های دهه شصت که بسیاری از جوانان آلمان در تب و تاب جنبش‌های بزرگ دانشجویی برگزاری جش‌های بزرگ و رسمی را برای ازدواج رد می‌کردند، چند سالی است که دوباره برگزاری این مراسم به خواست بسیاری از جوانان در زمان ازدواج تبدیل شده است. برای مثال وقتی که من برای اولین بار ازدواج کردم، در دهه شصت، جشن عروسی بزرگ برگزار نمی شد. ما در آن موقع خیلی ساده به اداره ثبت اسناد بخش ازدواج رفتیم و سند ازدواج را امضاء کردیم. بعد با دوستان در یک کافه دور هم نشستیم. این یک دوره تاریخی بود. دوره ای که به دوره جوانان سال ۶۸ معروف است. در آن زمان، در دوره قیام دانشجویی بزرگ در اروپا، ازدواج بیشتر جنبه کارکردی داشت. امروزه این سنت باز در میان جوانان مدرن شده است. مثلا اینکه داماد در روز عروسی به‌دنبال عروس به در خانه والدین او برود. حتی برخی از زنان جوان که سال‌هاست با نامزد خود در یک خانه زندگی می‌کنند، برای این روز به خانه والدین می‌روند تا داماد به دنبالشان برود و آنان را با خود به مراسم ببرد. اگر عروسی در کلیسا جشن گرفته شود، پدر عروس است که وی را به کلیسا می‌برد. داماد در جلوی در کلیسا منتظر عروس می‌ماند. در داخل کلیسا پدر عروس دست او را به دست داماد می‌دهد.

شما گفتید لباس سنتی عروس سفید و داماد سیاه است. انتخاب این دو رنگ به چه دلیل است؟

 بله، به‌طور معمول عروس لباس سفید و داماد خاکستری تیره و یا سیاه به تن می‌کند. این رنگ‌های قدیم تغییر نقش زوج را در جامعه نشان می‌‌دهند. مثل بسیاری از کشورهای جهان، این دو، نقش جدیدی را در جامعه می پذیرند. سفید یا سیاه در بسیاری از مراسم سنتی قدیمی هم وجود داشته است. این دو رنگ به معنی سادگی و یک دستی و به عبارتی بی‌رنگی هستند. به این معنی که عروس و داماد در مرحله بینا‌‌بینی‌اند و هنوز نقش اجتماعی آنطور که معنی می‌شود، برای آن‌ها مشخص نشده است.

 آیا مراسم عروسی در کلیسا پیش از امضاء قرارداد ازدواج در اداره ثبت انجام می‌گیرد؟

 بطور معمول مدتی بعد از مراسم اداری یعنی ازدواج دفتری، جشن در کلیسا برگزار می‌شود. پیش‌ترها جشن کلیسا و مراسم در اداره ثبت به فاصله خیلی نزدیک به هم برگزار می‌شدند. ولی امروزه حتی تا چند ماه بعد، هر وقت که عروس و داما بتوانند این جشن را برگزار می‌کنند. مراسم در اداره ثبت، نسبتا ساده‌است. کارمند ویژه ازدواج سعی می‌کند کمی هم به این مراسم اداری جنبه سرور بدهد. مراسم در اتاقی که کمی تزیین شده برگزار می‌شود و کارمند مسئول، لباس رسمی می‌پوشد. نوشیدنی و یا خوراکی سبکی خورده می‌شود و مهمانان همراه با عروس و داماد به کافه و یا رستورانی می‌روند. عروسی‌های قدیمی در روستاها تا سه روز جشن گرفته می‌شد. روز اول با فامیل، روز دوم به همراه دوستان و فامیل و روز سوم با همکاران و همسایه‌ها. در روستاهای آلمان هنوز هم عروسی در سه روز جشن گرفته می‌شود.

هزینه این جشن را چه کسی می‌پردازد؟

قدیم‌ها هزینه عروسی را والدین می‌پرداختند. در بیشتر مواقع خانواده عروس هزینه اصلی را می‌پذیرفت. ولی امروزه چون بسیاری از خانواده‌ها فرزندان زیادی ندارند، خانواده داماد هم کمک می‌کند و مثلا هزینه لباس عروسی را می‌پردازند.

آیا عروس و داماد در مراسم عروسی هدیه دریافت می‌کنند؟

بله، مثلا وسایل خانه ویا آشپزخانه به عنوان هدیه به آنان داده می‌شود. ولی به شکل سنتی مانند ایران و یا برخی از کشورهای دیگر، عروس به عنوان هدیه از سوی خویشاوندان طلاو و جواهر دریافت نمی‌کند. حلقه عروسی توسط داماد خریداری می‌شود. بطور معمول حلقه در انگشت چهارم دست راست قرار می‌گیرد. در آلمان معمولا عروس و داماد در موقع نامزدی حلقه را در دست چپ و بعد از عروسی در دست راست می‌کنند. در برخی از خانواده ها معمول است که زوجی که می‌خواهند ازدواج کنند خود وسایلی را که احتیاج دارند در یک فروشگاه وسایل خانه و آشپزخانه انتخاب می‌کنند. بعد خویشاوندان و دوستان ضمن مراجعه به فروشگاه، هدیه ای را که از نظر میزان قیمت برایشان مناسب است، از میان وسایلی که ویژه این عروس و داماد روی میزی به شکل زیبا و تزیین شده چیده شده است، انتخاب می‌کنند. هدیه معمولا در طی مراسم عروسی به عروس و داماد داده می‌شود و مراسمی مانند پاگشا و مهمانی بعد از عروسی وجود ندارد.

در برخی از کشورها عروس و داماد قبل از شب ازدواج رابطه جنسی ندارند. در آلمان وضع به چه گونه است؟

 در برخی از کشورها عروسی به معنای رسیدن به پختگی در شخصیت و رابطه جنسی بعد از ازدواج است. در آلمان وضع بگونه دیگری است. در این‌جا گفته می‌شود، اول باید پخته شد، در رابطه جنسی هم تجربه کرد و باید با شریک زندگی آشنا شد و با او رابطه جنسی داشت و مدت طولانی با هم بود تا بعد بتوان تصمیم به ازدواج گرفت. خانواده ها در انتخاب همسر برای فرزندانشان دخالت نمی‌کنند. والدین هم امروزه در آلمان فکر می‌کنند بهتر است زوج دلداده دو یا سه سال و یا بیشتر با هم باشند، تا مشخص شود که واقعا بهم می‌خورند و می‌خواهند با یکدیگر زندگی مشترکی را پایه ریزی کنند یا نه. جشن عروسی به رابطه جنسی ارتباطی ندارد. مراسم ازدواج در واقع جشنی است برای پایه ریختن خانواده‌ای که بچه ها در آن بزرگ می‌شوند. اگر در این میان این دو در انتظار بچه‌ای باشند، ازدواج زودتر صورت می‌گیرد. در اینجا باید اول رابطه جنسی را امتحان کرد و اگر از همه نظر دو دلداده تفاهم داشته باشند، بعد با هم ازدواج می‌کنند. در آلمان گفته می‌شود، کسانی که بحران را از سر گذرانده باشند، می‌توانند بهتر با هم زندگی کنند.

 در واقع باکره گی زن در موقع ازدواج در اینجا مطرح نیست؟

در واقع به عکس، باکره گی باعث تعجب است. حتی نگرانی وجود دارد که این فرد هنوز بی‌تجربه است و نمی‌داند که در رابطه جنسی چطور باید برخورد کند. در عین حال این ترس وجود دارد که اگر کسی این تجربه را نداشته باشد، شاید بعدها بخواهد تجربه دیگری کسب کند.

با توجه به این‌که در آلمان عروس و داماد قبل از ازدواج با هم رابطه نزدیک دارند و یا با هم زندگی می‌کنند، ازدواج چه کارکرد و یا نقشی را دیگر در این جامعه دارد؟

 غیر از جنبه رومانتیک و روحی که این دو می‌گویند، حالا ما با هم هستیم و تصمیم گرفته‌ایم با هم زندگی کنیم و با هم پیر شویم، بنا به قانون آلمان کسانی که ازدواج کنند از امکانات اجتماعی بهتری بهره‌مند می‌شوند، برای نمونه، در مورد حق ارث و در موقع بیماری که به تصمیم‌گیری در مورد شریک زندگی احتیاج باشد. مهم‌تر این که کسانی که ازدواج کرده باشند در آلمان مالیات کمتری به دولت پرداخت می‌کنند.

X