صفحه ها
دسته
برخي از نوشته ها
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 1017033
تعداد نوشته ها : 446
تعداد نظرات : 419
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان
 

گویند: پسری قصد ازدواج داشت.

پدرش گفت: بدان ازدواج سه مرحله دارد.

مرحله اول ماه عسل است که در آن تو صحبت می‌کنی و زنت گوش می‌دهد.

مرحله دوم او صحبت می‌کند و تو گوش می‌کنی،

اما مرحله سوم که خطرناکترین مراحل است

و آن موقعی است که هر دو بلند بلند داد می‌کشید و همسایه‌ ها گوش می‌کنند!
 

شیر نری دلباخته‏ی آهوی ماده شد.

شیر نگران معشوق بود و می‏ترسید بوسیله‏ی حیوانات دیگر دریده شود.

از دور مواظبش بود…

پس چشم از آهو برنداشت تا یک بار که از دور او را می نگریست،

شیری را دید که به آهو حمله کرد. فوری از جا پرید و جلو آمد.

دید ماده شیری است. چقدر زیبا بود، گردنی مانند مخمل سرخ و بدنی زیبا و طناز داشت.

با خود گفت: حتما گرسنه است. همان جا ایستاد و مجذوب زیبایی ماده شیر شد.

و هرگز ندید و هرگز نفهمید که آهو خورده شد…

نتیجه اخلاقی : هیچ وقت به امید معشوقتون نباشید !! و در دنیا رو سه  چیز حساب نکنید اولی خوشگلی تون دومی معشوقتون و سومی را یادم رفت. اها اینکه تو یاد کسی بمونید وقتی لازمه .
دسته ها : داستان - سرگرمی
دهم 9 1388 18:2
 

چهار نفر بودند بنامهای همه کس-یک کس-هر کس و هیچ کس

یک کار مهم وجود داشت که میبایست انجام می شد و از همه کس خواسته شد آن را انجام دهد.

همه کس میدونست که یک کسی آن را انجام خواهد داد.

هر کسی میتوانست آن را انجام دهد اما هیچ کس آن را انجام نداد.

یک کسی از این موضوع عصبانی شد به خاطر اینکه این وظیفه همه کس بود.

همه کس فکر میکرد هر کسی نمیتواند آن را انجام دهد اما هیچ کس نفهمید که هر کسی آن را انجام نخواهد داد.

سرانجام این شد که همه کس یک کسی را برای کاری که هر کسی نمی توانست انجام دهد و هیچ کس انجام نداد سرزنش کرد.
دسته ها : داستان - سرگرمی
دهم 9 1388 17:1

 

حکیمی بر سر راهی می‌گذشت. دید پسر بچه‌ای گربه خود را در جوی آب می‌شوید.

گفت: گربه را نشور، می‌میرد!

بعد از ساعتی که از همان راه بر می‌گشت دید که بعله…!

گربه مرده و پسرک هم به عزای او نشسته.

گفت: به تو نگفتم گربه را نشور، می‌میرد؟

پسرک گفت: برو بابا، از شستن که نمرد ، موقع چلاندن مرد!
دسته ها : داستان - طنز - سرگرمی
نهم 9 1388 17:6
توتوما یاماگاتچی (Tsutomo Yamaguchi): این مرد ژاپنی که اکنون 93 سال سن دارد، یکی از بدشانس‌ترین آدم‌های تاریخ به شمار می‌رود. در زمان جنگ جهانی دوم، اولین بمب‌های اتمی تاریخ بر روی شهرهای هیروشیما و ناکازاکی انداخته شدند و یاماگاتچی در زمان هر دو بمباران اتمی، در این دو شهر حضور داشت. در 6 آگوست 1945، یاماگاتچی برای انجام یک ماموریت کاری عازم هیروشیما شد. هنگامی که قصد داشت از قطار پیاده شود، ناگهان اولین بمب اتمی تاریخ در این شهر و در 2 کیلومتری او انداخته شد و فاجعه‌ی وحشتناکی را به بار آورد. یاماگاتچی در اثر این انفجار پرده‌ی گوشش پاره و دچار نابینایی موقت شد. او پس از گذراندن یک شب در پناهگاه حمله هوایی، تصمیم گرفت که از ماموریت خود صرفنظر کند و به شهر خود بازگردد.
سه روز پس از این حادثه، یاماگاتچی در دفتر رئیس خود، مشغول صحبت با او بود که ناگهان دومین بمب اتمی تاریخ بر روی این شهر، ناکازاکی، و این بار هم در فاصله 2 کیلومتری از او انداخته شد و این شهر را نیز ویران کرد.

یاماگاتچی از این دو انفجار جان سالم به در برد و از آن پس به یکی از مخالفان سرسخت بمب‌های اتمی تبدیل شد. او کتاب‌های بسیاری را در مورد تجربیات خود نوشته است تا افکار عمومی را نسبت به خطرات بمب‌های اتمی آگاه کند.
 

روی سالیوان (Roy Sullivan) یکی دیگر از بدشانس‌ترین آدم‌های جهان است. او هفت بار دچار صاعقه‌زدگی شده است. احتمال وقوع صاعقه‌زدگی 1 در 3000 است بنابراین احتمال اینکه فردی هفت بار دچار آن شود 1 در 22000000000000000000000 است. روی از این صاعقه زدگی‌ها جان سالم به در برد اما در سن 71 سالگی با شلیک یک گلوله به زندگی خود پایان داد.

آن هودجز (Ann Hodges): این زن آمریکایی نیز یکی از بدشانس‌ترین آدم‌های تاریخ به حساب می‌آید. در 30 نوامبر، تکه‌ای از یک شهاب سنگ سقف خانه او را سوراخ کرد و دقیقاً با او که بر روی مبل دراز کشیده بود برخورد کرد. این حادثه برای همه اتفاق نمی‌افتد و آن اولین انسان تاریخ بود که آن را تجربه کرد.

وایلت جسوپ (Vielet Jessop): یکی دیگر از آدم‌های بدشانس این روزگار است. حادثه‌ای را که قطعاً هیچ یک از ما تجربه نکرده‌ایم او سه بار تجربه کرده است.
داستان وایلت از آنجا شروع می‌شود که او به عنوان مهماندار در سال 1910 در 23 سالگی در  کشتی «المپیک» مشغول به کار می‌شود. در 20 سپتامبر همین سال این کشتی طی یکی از سفرهای خود با ناوگان ارتش بریتانیا برخورد می‌کند و غرق می‌شود. همه مسافران و خدمه‌ی این کشتی که وایلت نیز در میان آنان بوده، نجات می‌یابند. پس از این حادثه وایلت تصمیم می‌گیرد شانس خود را در کشتی بزرگتری که سازندگان آن معتقد بودند هیچ چیز نمی‌تواند آن را غرق کند، امتحان کند.

وایلت در کشتی تایتانیک به عنوان مهماندار مشغول به کار این کشتی در اولین سفر خود با یک کوه یخ برخورد کرد و غرق شد. در حالی که تایتانیک غول پیکر در حال فرو رفتن در آب‌های اقیانوس اطلس شمالی بود، وایلت توانست خود را به یکی از قایق‌های نجات برساند و خود را نجات دهد. اما ماجرا همین جا ختم نمی‌شود.

چند سال بعد او به عنوان پرستار در کشتی «بریتانیکا» مشغول به کار شد. این کشتی نیز طی یکی از سفرهای خود با یک مین دریایی برخورد می‌کند و غرق می‌شود. این بار از قایق‌های نجات خبری نبود و وایلت برای نجات جان خود مجبور شد که به درون آب بپرد. هنگام پرش، سر با قسمتی از کشتی برخورد می‌کند و از هوش می‌رود. وقتی به هوش می‌یابد متوجه می‌شود که صحیح و سالم به خشکی رسیده است.
وایلت در سال 1971 در اثر ایست قلبی درگذشت و پیکر او را به دریا سپردند.

آخرین آدم‌های بدشانس‌ ما، جیسن و جنی لارنس (Jason and Jenny Lawrence) هستند. این زوج انگلیسی در طول زندگی مشترک خود شاهد سه تا از بزرگترین حملات تروریستی جهان بوده‌اند. حادثه‌ی 11 سپتامبر را حتما به یاد دارید. این زوج روز 11 سپتامبر در حال گذراندن تعطیلات در نیویورک بودند که بدترین حمله تروریستی تاریخ آمریکا را با چشمان خود مشاهده کردند.
چهار سال بعد، در 7 ژوئن 2005 این زوج در لندن، شاهد بدترین حمله تروریستی تاریخ انگلیس بودند در پی انفجار چندین بمب در مترو لندن 52 نفر جان باختند.

سه سال پس از این حادثه، این بار این زن و شهر به شر بمبئی در هند سفر کردند. در آنجا نیز این زوج بدشانس شاهد بدترین حمله تروریستی تاریخ هند بودند: در پی انفجارها و تیراندازی‌های فراوان صدها نفر کشته شدند.

اگرچه در ابتدا عنوان کردیم که این افراد بدشانس‌ترین آدم‌های تاریخ به حساب می‌آیند اما از طرفی خوش‌شانس‌ترین افراد نیز هستند چرا که از همگی از همه‌ی این حوادث جان سالم به در ببرند.

دسته ها : شگفتی ها - سرگرمی
هفتم 9 1388 22:15

موضوع خیلی جالبیه. از وقتی بچه بودم درباره احتمال انجام این کار فکر میکردم و همیشه خواب برای من مرموز بوده. شاید چون تنها چیزی بوده که در دسترسم بود و من نمیتونستم اون را درک کنم. مثلا میشنیدم که فلانی روح فلانی را تو خواب دیده و باور میکردم چون من به دین اسلام ایمان دارم و باورم نسبت به این مسائل بسیار زیاده ولی نمیتونستم مسئله را به کناری بگذارم و همیشه ذهن من مشغول بود. در این چند سال در این باره اطلاعات کافی و آگاهی کاملا خوبی بدست آوردم.

 الان میتونم بگم که این کار امکان پذیره. ولی جالب اینه که شخصی که ما به خواب اون وارد میشیم خواب را از یاد میبره و البته هیچوقت به دید ما به اون آگاه نیست. ولی در صورتی که محتویات خواب را برای اون بازگو کنیم میتونید چهره متعجب و مات شخص را ببینید که بهتون میگه تو از کجا میدونی! خوب البته که میدونم چون من وارد خواب تو شدم. انجام این کار نسبتا ساده است. فقط کمی تمرین نیاز داره. اول از همه باید این را یادآوری کنم. وقتی شما خواب میبینید مثل این نیست که شما داخل یه دنیای خاص خودتون شده باشید. نه اینطور نیست.

 خواب شما میتونه خواب دیگران هم باشه. پس خیلی از اشخاصی که در خواب میبینیم میتونن افراده دیگری باشن که آگاه یا ناآگاه به خواب شما وارد شدن. و درواقع این یه اصطلاحه. میشه گفت با شما در بعد دیگری تماس پیدا کردند. پیشنیاز این کار آگاه شدن در خواب یا برونفکنی کالبد اختریه. که البته هر دو اینها برای انجام این کار فرقی ندارند. بعد از اینکه به یکی از دو حالتی که گفتم رسیدید طرف مقابل را تجسم کنید و تصمیم بگیرید که پیش شخص مورد نظر برید. البته این کار را در موقعی که مطمئن هستید شخص خواب هست انجام بدید. بعد از اینکه این کار را کردید خودتون را پیش شخص مورد نظرتون پیدا میکنید.

 در صورتی که شما با دوستتون میخواهید این کار را انجام بدید میتونید قرار بذارید که حرفهایی را به هم بزنید و بعداز بیداری به میزان صحت آنها پی ببرید. کار بسیار جالبتری که میشه انجام داد آگاه کردن طرف مقابل هست. خوب شما در زمینه آگاهی در خواب فعالیت دارید (و یا برونفکنی کالبداختری) ولی دوستتون تازه شروع به تمرین کرده و شما میخواهید این روش را برای دوستتون بکار ببرید تا اون بتونه آگاه بشه. به اون میگید که وقتی اون خوابید به خوابش وارد میشید و اونو از اینکه داره خواب میبینه آگاه میکنید.

 شما وارد خوابش میشید و خواب بودنش را بهش میگید و اینکه داره خواب میبینه و اون بلافاصله آگاه میشه یا نه دست به آزمایش میزنه مثلا شما به اون میگید ارتفاع بگیر و اون بعد از انجام این کار متقاعد میشه که خواب و باینصورت آگاه میشه. در صورتی که اینکار دو نفر توافقا اینکار را یعنی وارد شدن در خواب یکدیگر انجام میدهند بهتره که همزمان بیدار بشوند تا بتونند خوابشون را بسرعت بیاد بیارند.

 درصورتی که هر دو بعد از دیدن هم در خواب به خوابشون ادامه بدهند به احتمال زیاد جریان دیدن همدیگر را فراموش میکنند. حتی اکثر مواقع یکنفر هم میتونه به دیگری یادآوری کنه و این درصورتیکه یکنفر بلافاصله از خواب بیدار شده باشه ولی شخص دوم به خوابیدن ادامه بده ممکنه و شخص اغلب بعد از شنیدن جزئیات اون خواب همه چیز به یادش میاد.

وقتی این کار را انجام بدید به جزئیات خیلی جالبی میرسید. مثلا لباس شخص مقابل را میبینید(حتما میپرسید کی رسیده لباس بپوشه؟ منم نمیدونم). کارهای خیلی جالبی میشه انجام داد. برای مثال شما میتونید خیلی از پدیده ها را آزماش کنید. در خوابتون پدیده جالبی انجام بدید و ببینید آیا دوستتون هم میتونه این پدیده را ببینه. مثلا یک گوی انرژی درست کنید( به نوشته های قبلی مراجعه کنید).

 ا یک دریچه زمان باز کنید (؟؟؟؟) و درصورتی که دوست شما توانست دریچه را مشاهده کنه با هم واردش بشید. حتما به حالتهای خیلی جالبی برخورد خواهید کرد. فراموش نکنید که برای انجام این کار به تمرین نیاز دارید و درصورتیکه در بار اول موفق نشدید باز هم تلاش کنید
دوازدهم 6 1388 16:51

در دنیا ورزش‌هایی وجود دارد که گاهی با تلفیق سایر ورزش‌ها به وجود آمده‌اند و گاهی خودشان به تنهایی ورزش جدیدی به حساب می‌آیند اما بعضی از ورزش‌ها هم هستند که واقعا عجیب و غریب‌اند. 7 ورزش عجیب دنیا کاری از گروه تفریحی نظام آباد را نگاه و خودتان قضاوت کنید:

پرش با منجنیق

در این ورزش بسیار مفرح، یک منجنیق شرکت کنندگان را 8  متر در هوا پرتاب می کند و سپس آنها درون یک استخر فرود می آیند. شرکت کننده درون یک صندلی مخصوص قرار می گیرد و سپس با فشار یک دکمه  60 لیتر آب با فشار صندلی را به سمت بالا پرتاب می کند و شرکت کننده پس از جدا شدن از صندلی به درون استخر سقوط می کند.

پرتاب  ماهی

 این ورزش در جنوب استرالیا  طرفداران بسیاری دارد و حتی مسابقه ی بزرگ پرتاب ماهی در شمال این کشور  هر سال بزگرار می شود و به برنده آن 7 هزار دلار اعطا می شود . در این ورزش عجیب شرکت کنندگان باید ماهی  را با دستان خود پرتاب کنند و هر که  بتواند آن را دورتر از بقیه پرتاب کند  برنده ی مسابقه شناخته می شود.  

پرتاب  کوتوله ها

 این ورزش در استرالیا قدمت 30 ساله دارد. شرکت کنندگان باید آدم های کوتوله را که لباسی مخصوصی به تن کردند بر روی یک تشک پرتاب کنند و البته هر که  بتواند آنها را دورتر از بقیه پرتاب کند برنده ی مسابقه اعلام می شود. این ورزش از آنجا که نوعی توهین به آدم های قد کوتاه  تلقی می شود،  در بسیاری از مناطق استرالیا انجام آن ممنوع شده است. 

دنبال کردن پنیر

این مسابقه که به مسابقه غلتاندن پنیر مشهور است، ورزش خطرناکی است که با قدمت صدها ساله در انگلیس و بر تپه هیل انجام می‌شود. یک حلقه پنیر به وزن 5/2کیلوگرم از تپه‌‌ای با شیب تند به پایین غلتانده می‌شود و شرکت‌کنندگان برای گرفتن آن با هم به رقابت می‌پردازند. همه ساله در این مسابقه دست و پاهای زیادی شکسته می‌شود و جراحات زیادی به وجود می‌آید اما اگر بتوانید آن پنیر را بقاپید، علاوه بر دریافت جایزه نقدی که مقدارش قابل توجه است هم مشهور می‌شوید و هم یک قالب پنیر به دست آورده‌اید البته اگر سالم بمانید.

حمل همسر

 فنلاندی‌ها مبتکر مسابقه بزرگ سالانه قهرمانی حمل همسر هستند. مسابقه راحت است. کافی است شما در حالی که همسر خود را کول کرده‌اید، سریع‌تر از همه از خط پایان بگذرید. این ورزش در غرب فنلاند در شهرهای کوچک انجام می‌شود. مقررات خاص درباره وزن همسر وجود ندارد. گفته می شود  مبتکرین این بازی آن را از یک افسانه قدیمی الهام گرفته اند. در قرن 19 مرد ها ی فنلاندی  زن هایی را که می خواستند به همسری خود در آورند از روستاهای اطراف می دزدیدند. 

پرتاب موبایل

 پرتاب موبایل یک مسابقه ی بین المللی است  که برای نخستین بار در سال 2000 در فنلاند بر گزار شد. در این مسابقه هر کس که گوشی موبایل خود را  دورتر ار بقیه پرتاب کند برنده مسابقه اعلام می شود.  این مسابقه سه بخش دارد:
بخش اصلی: که در آن هر کس گوشی خود را دورتر ار همه پرتاب کند برنده می شود.

بخش آزاد: هر کس مهارات و تکنیک بهتری در پرتاب موبایل از خود نشان دهد برنده اعلام می شود و بخش کودکان.

هر کس می تواند با هر نوع گوشی موبایلی که  وزن آن از 250 گرم بیشتر باشد در این مسابقه شرکت کند.

بزکشی

بزکشی ورزش ملی افغانستان است. در این ورزش افراد تیم‌ها که روی اسب نشسته‌اند، سعی می‌کنند با استفاده از دست، لاشه سر بریده یک بز یا گوسفند را از دروازه حریف بگذرانند. این ورزش توانایی خیلی زیادی می‌خواهد و هر کسی نمی‌تواند در این شرایط به مسابقه بپردازد. مسابقه ممکن است طی برگزاری به خشونت بینجامد بنابراین داوران مسابقه از افراد پرسابقه و بالای 40 سال انتخاب می‌شوند. هر بار که لاشه از دروازه تیم مقابل عبور داده شود، یک امتیاز به حساب می‌آید و در پایان مسابقه آنکه امتیاز بیشتری به دست آورده، برنده مسابقه اعلام میشد
یازدهم 6 1388 21:24
به داد گریه ها برس،سهم غزل ساز دلم
اسیر دست قفسه ،نغمه ی پرواز دلم

بیا و زنده کن منو،این منه بی ترانه رو
تو بغض من زمزمه کن شعرهای عاشقانه رو

بیا منو آشتی بده با خالیه غربت من
سکوتم و دوره نکن،خستگیامو خط بزن
  به نام آنکه معبود است و معشوق
طفلک  پر شورم این روز ها  باز هوای دلش ابریست
براستی  نمیدانم  دیگر چگونه واژه ها را به بازی بگیرم
واژه هایی که چون حبابی رنگین در شب های من میرقصیدند
و کبوتر های کلام را  درسحر گاهان من به پرواز میکشیدند
تا مرهمی باشند برای طفلکم که میخواهد از راز دل بگوید
دلتنگم؛؛ دلتنگ خواستن ؛ دلتنگ نوشتن؛ دلتنگ آغوشی پر مهر
گاهی چنان از خود بیخود میشوم که حتی نمی فهمم که آمد ؛ یا کدام رفت
پرورد گارا ؛  روی سخنم با توست؛؛ تویی که شور عشق را  برایمان به ودیعه نهادی
 امشب می خوام برای تو یه فال حافظ بگیرم

                 اگر که خوب در نیومد به احترامت بمیرم...
  بی تو اینجا نا تمام افتاده ام

پخته ای بودم که خام افتاده ام

گفته بودی تا که عاقلتر شوم

آه ، می خواهی مگر کافر شوم ؟؟
  من اگر اشکی در چشمانت بودم گریه می کردم وبر روی صورتت جاری فرود می آمدم و به گونه هایت آنقدر جاری می شدم وبوسه می زدم تا همانجا جان می سپردم اما اگر تو قطره ی اشکی در چشمان من بودی هیچ وقت گریه نمی کردم تا تو را از دست ندهم
 
چشمانم به سوی اسمان ابی تو ست تا تو را در یا بد   ای کاش اشک بودم تا :

    توی  چشمات  متولد  بشم

    روی گونه هات زندگی کنم

        و رو لبهات بمیرم...
   خیلی سخته که عزیزترین کست ازت بخواد فراموشش کنی ... خیلی سخته که سالگرد آشنایی با عشقت رو بدون حضور خودش جشن بگیری ... خیلی سخته که روز تولدت ، همه بهت تبریک بگن ، جز اونی که فکر می کنی به خاطرش زنده ای ... خیلی سخته که غرورت رو به خاطر یه نفر بشکنی ، بعد بفهمی دوستت نداره ... خیلی سخته که همه چیزت رو به خاطر یه نفر از دست بدی ، اما اون بگه : دیگه نمی خوامت...  ای همه دل بستگیهام

یاد تو مرهمه جونم

توی اوج بی کسیهام

تو که سهم من از عشقی

تو که نازی مثه بارون

پس چرا با بی وفاییت

قلبم و میکنی داغون؟!؟
  عشق از ازل است و تا ابد خواهد بود

        جوینده ی عشق بی عدد خواهد بود

               فردا که قیامت آشکارا گردد

                 هر دل که نه عاشق است رد خواهد بود...
  اگر دنیای ما دنیای سنگ است

بدان سنگینی سنگ هم قشنگ است

اگر دنیای ما دنیای درد است

بدان عاشق شدن از بحر رنج است


گر عاشق شدن پس یک گناه است

دل عاشق شکستن صد گناه است
 عشق یعنی در جهان رسوا شدن 

                       عشق یعنی مست و بی پروا شدن

                                     عشق یعنی سوختن یا ساختن

                                                     عشق زندگی را باختن یعنی

                                                                                            عشق یعنی....

 
نام تو راآورده ام دارم عبادت می کنم  تو تنهایی
 
که سنگ خاطراتت بر حباب سینه میکوبی...

    چه میخواهی؟

                           نگو ، دیدم...

حباب گریه در چشمت ترک برداشت

             نگو دیگر غرور سرو زندانی است

 
تو کیستی که من اینگونه،بی تو بی تابم؟              شب از هجوم خیالت نمی برد خوابم

تو چیستی، که من از موج هر تبسم تو                بسان قایق سرگشته روی گردابم!
  در بیکرانه زندگی دو چیز افسونم می کند: آبی آسمانی که می بینم و می دانم نیست و خدایی که نمی بینم و می دانم هست ... و چه زیباست این بیکران افسونگر و خدایی که در این نزدیکی ست  عشق من خیلی وقته درآتش جدایی توسوخته..ازاین پس من درآتش دوریت می سوزم...  عشق حقیقی آن نیست که طالب زیبایی باشد.

عشق واقعی و زیبایی واقعی یعنی هوس معتدل

                                              فکری آرام

                                                    قلوبی به تساوی آمیخته به محبت

                               یا آتشی ملایم که هرگز خاموش نمی شود.

همین وبس
  قسم به گل قسم به اون نگاه قشنگ تو که ادم مو دیوانه می کند

قسم به اون لبخند شیرین لب هایت

قسم به به اون شادی هایت

قسم به اون فریادت عزیزم قسم به اون تنهای هایت

قسم قسم به عشقمان

قسم به نرمی گل قسم به دوست داشتنت عزیزم

من تنها نذار
  ای دوست دلت همیشه زندان من است
آتشکده عشق تو از آن من است
آن روز که لحظه وداع من و تو ست
آن شوم ترین لحظه پایان من است
  وقتی از ناله تلخم

دل شب میلرزد ؛

 وقتی از چشم فلق , قطره اشکی ریزد ؛

 وقتی آن لحظه که دل , یاد تو را میجوید ؛

 ناگه از سمت جنون عطر تو بر میخیزد .

بوی تو , خالی آغوش مرا پر کرده ,

در و دیوار اتاقم همه بی تاب تماشای "تو و من" با هم !

 

پنجم 6 1388 15:44

حاشیه های " جومونگ "در تهران

 

جومونگ: نمی‌دانستم در ایران اینقدر هوادار دارم

خبرگزاری فارس: بازیگر نقش جومونگ امروز با حضور در نشست مطبوعاتی در تهران به سؤالات خبرنگاران پیرامون مجموعه تلویزیونی افسانه جومونگ و حواشی آن پاسخ داد.

  

به گزارش خبرنگار رادیو و تلویزیون فارس، سانگ ایل گوک بازیگر نقش جومونگ که به دعوت یکی از شرکتهای تولیدکننده لوازم خانگی به ایران سفر کرده بعدازظهر امروز در نشست مطبوعاتی که در مرکز همایش‌های صداوسیما برگزار شد به سؤالات خبرنگاران پاسخ داد.
بنابر این گزارش وی در این مراسم با بیان اینکه من تازه متوجه شدم که رئیس جمهور سابق ما از دنیا رفته خیلی غمگین شدم و شاید نتوانم خوب صحبت کنم گفت: به مردم ایران سلام می‌کنم و از شرکت‌هایی که باعث حضور من در ایران شدند تشکر می‌کنم. صدها بار تشکر خود را به مردم ایران ابلاغ می‌کنم که از شب گذشته به خاطر استقبال از من در فرودگاه حضور پیدا کردند.

وی افزود: برای من ایران کشوری غریبه بود و تنها بخش‌هایی از این کشور می‌دانستم که آن اطلاعات را از طریق کتابهای تاریخی به دست آورده بودم.
شنیدم که هواداران من در ایران خیلی زیاد هستند و از آنها تشکر می‌کنم امیدوارم من هم بتوانم فرهنگ کره را به شما نشان بدهم.

 وی که در جمع بسیاری از خبرنگاران ایرانی سخن می‌گفت و عکاسان مدام از وی عکس می‌گرفتند در پاسخ به سوالی در خصوص میزان تحصیلات دانشگاهی در رشته بازیگری چقدر برای ورود به این رشته تأثیر دارد گفت: زمانی که من از سوی یک شبکه تلویزیونی دعوت به کار شدم 250 نفر آمده بودند و رقابت میان ما صورت گرفت بعید می‌دانم که همه افراد هدفشان بازیگری باشد 7 سال پیش فقط چند دانشکده، بازیگری را تدریس می‌کردند اما در حال حاضر دانشگاههای بسیاری برای آموزش این رشته در کره جنوبی تأسیس شده است.  

سانگ ایل گوک در ادامه این نشست در پاسخ به خبرنگار فارس با این مضمون که آیا فکر می‌کردید که پس از پخش این سریال در ایران افراد بسیاری هوادار شما شوند و اینکه الان چه نظری درباره این اتفاق دارید تصریح کرد: تا به حال نمی‌دانستم در ایران اینقدر هوادار دارم و این سریال اینقدر پرطرفدار شده است. مدتی پیش در کره تیم سایپا را اتفاقی دیدم که یکی از بازیکنان آنها در نگاه اول مرا شناخت و با این تیم عکس یادگاری گرفتیم آن زمان بود که فهمیدم که میزان هواداران من در ایران بسیار زیاد است.
وی در پاسخ به سؤال دیگر خبرنگار فارس درباره اینکه آیا متن این سریال توسط یک بازیگر فرانسوی نوشته شده است اظهار داشت: داستان سریال افسانه جومونگ فرانسوی نیست بلکه اسم کشور کره است که این نام از لغت گوریا گرفته شده و جومونگ اولین پادشاه این سلسله بوده است و این داستان توسط فرانسوی‌ها نوشته نشده است.

«بچه‌های آسمان» فیلم ایرانی مورد علاقه من است
بازیگر نقش جومونگ در ادامه گفت: من فیلم ایرانی «بچه‌های آسمان» را دیده‌ام که خیلی قشنگ بود و از آنجا فهمیدم که ایران و کره از لحاظ فرهنگی بسیار شبیه هم هستند.

وی درباره حضورش در یک فیلم یا سریال ایرانی نیز گفت:‌اگر به من پیشنهاد حضور در یک فیلم یا سریال ایرانی را بدهند اول آنرا بررسی می‌کنم و اگر به نظرم خوب آمد آن را قبول می‌کنم. من شنیده‌ام که فیلم‌ های ایرانی خیلی معروف هستند و هر سال در دو جشنواره هنری کره حضور پررنگی دارند. 

 

 ایران کشور آزاد و قشنگی است
سانگ ایل گوک در ادامه گفت: ایران کشور آزاد و بسیار قشنگی است که جذابیت‌های بسیاری دارد مردم آن نیز بسیار مهربان هستند و استقبال آنها در فرودگاه و هتل نشانگر خوبی آنهاست.

وی درباره پاسخ به این سؤال که ماندگارترین صحنه‌ای که از سریال افسانه جومونگ در ذهن‌تان مانده است اظهار داشت: ساخت این سریال متعلق به 3 سال پیش است و خیلی یادم نیست اما صحنه‌ای بود که در گل فرو رفتم و به همین دلیل حتی یک هفته نمی‌توانستم غذا بخورم و حتی در گوش‌هایم نیز پر از گل شده بود البته آخرین صحنه جومونگ جذاب‌ترین صحنه بود و به خاطر آن گریه کردم.

 

با سوسانو ازدواج نکردم
بازیگر نقش جومونگ در پاسخ به این سؤال که آیا می‌دانستی تصاویر شما به مدت چند ماه روی جلد مجله‌های ایرانی را به خود اختصاص داده و اینکه آیا با سوسانو ازدواج کرده‌اید اظهار داشت: در کره هم عکس‌هایم روی جلد مجلات و روزنامه‌ها قرار گرفت و فکر نمی‌کردم در ایران نیز چنین اتفاقی افتاده باشد ضمن اینکه ازدواج کرده‌ام اما متأسفانه با دختر دیگر جز سوسانو.

وی درباره معنی اسم خود نیز گفت: ایل یعنی یک گو یعنی کشور و معنی اسم من یعنی یک کشور من به خاطر اسمم نقش جومونگ را بازی کردم و فکر می‌کنم این سرنوشت من بود جومونگ هم چند کشور را با یکدیگر متحد کرده است ضمن اینکه تاریخ تولد من یک اکتبر است که این تاریخ در کره یک روز نظامی است به همین دلیل پدر و مادرم این نام را برایم انتخاب کرده‌اند.

داستان جومونگ همزمان با دوران هخامنشی در ایران است
سانگ ایل گوک در ادامه گفت: سریال افسانه جومونگ در کشور کره جنوبی یازده یا دوازدهمین سریال پرطرفدار است و اولین سریال راجع‌ به تاریخ باستان کره جنوبی به شمار می‌رود. در کره چندین سریال باستانی ساخته شده اما اولین آن راجع ‌به سلسله گوگور یعنی 2500 سال پیش و همزمان با دوران هخامنشی است من در این سریال لباس‌های سنتی پوشیده‌ام و فکر می‌کنم به همین دلیل مردم از این سریال خوششان آمده است.

 

بنابراین گزارش در ادامه این مراسم خبرنگاری به حواشی اتفاقات روی داده در ایران پس از پخش سریال جومونگ اشاره کرد و گفت: آیا می‌داند فردی به خاطر سوسانو در ایران خودکشی کرده و یا مردی با مراجعه به ثبت‌احوال خواستار تغییر نامش به جومونگ شده که سانگ ایل گوک با ابراز شگفتی از بروز چنین رخدادهایی در پاسخ گفت: من ابتدا به خاطر اینکه فردی برای سوسانو خودکشی کرده تسلیت می‌گویم البته چنین اتفاقاتی را در روزنامه‌های سایر کشورها خواندم که البته باعث خوشحالی نیز هست چون معروفیت و محبوبیت جومونگ را نشان می‌دهد ضمن اینکه تمام پسران کره‌ای هم عاشق سوسانو هستند و رقیب برای پسران ایرانی بسیار است.

 

وی درباره اینکه دوست دارد با چه بازیگر و یا کارگردان بین‌المللی کار کند تصریح کرد: در کره فیلم‌های ایرانی معروف هستند و مردم آنها را دوست دارند چند فیلم ایرانی هم که از تلویزیون پخش شده دیده‌ام اما فکر می‌کنم تمام بازیگران، کارگردان‌ها و هنرمندان معلم من هستم و باید از نکات خوب آنها استفاده کنم و نمی‌توانم یک نفر را انتخاب کنم و آرزو دارم با تمام بازیگران خوب دنیا هم‌بازی شوم.
بازیگر نقش جومونگ درباره دوبله این سریال به زبان فارسی نیز گفت:
متأسفانه من دوبله را ندیده‌ام و دوست دارم ببینم که چه کسی به زبان فارسی به جای من سخن گفته است البته زمانی که این سریال از کشور چین پخش می‌شد یکی از دوستان من با من تماس گرفت و گفت دوبله شما خیلی خنده‌دار شده و من تا چند روز بابت این مسئله نخوابیدم ، امیدوارم دوبله فارسی این سریال اینگونه نشده باشد. 

 

 شنیده‌ام که سریال جومونگ توانسته ترافیک تهران را کم کند
سانگ ایل گوک در ادامه در پاسخ به این سؤال که آیا می‌داند در سئول خیابانی به نام تهران وجود دارد اظهار داشت: بله طی سالهای گذشته بین کشور ایران و کره جنوبی روابط دوستانه‌ای ایجاد شده بود همان موقع دو خیابان به نام‌های تهران در سئول و سئول در تهران نامگذاری شد.

وی درباره دلایل علاقه مردم ایران به سریال افسانه جومونگ عنوان داشت: مردم ایران به داستانهایی که قهرمان‌محور هستند علاقه بسیاری دارند و فکر می‌کنم افسانه سریال جومونگ هم از چنین ویژگی‌ای برخوردار است به نظر می‌رسد که دلایل بسیاری برای موفقیت سریال جومونگ وجود دارد که یکی از آنها داستان زیبای جومونگ است.

وی افزود: من هم شنیده‌ام که در تهران ترافیک به خاطر جومونگ کم شده است البته در کره هم چنین اتفاقی افتاد البته خانمها از این اتفاق خوشحال شدند چون همسرانشان زود به خانه برگشته‌اند.

سانگ ایل گوک درباره میزان علاقمندی‌اش به تئاتر، تلویزیون و سینما گفت: در زمینه تئاتر فعالیتی نداشته‌ام اما علاقمند به این رشته هستم و فکر می‌کنم تئاتر هنر واقعی است و لذت‌بخش‌ترین هنر است و تلویزیون و سینما هم از نظرم جایگاه یکسانی دارند.

به گزارش خبرنگار فارس یکی از خبرنگاران نشریات ورزشی از سانگ ایل گوک پرسید که در هواخواهی از تیم‌های آبی یا قرمز طرفدار کدام است اما او در ترجمه متوجه منظور او نشد و در پاسخ گفت من فقط لباس‌های یک‌رنگ می‌پوشم البته به لباس‌های قرمز و مشکی هم علاقه‌مندم. عاشق ورزش‌ام و اگر بی‌کار باشم روزی 5 الی 6 ساعت ورزش می‌کنم و به شنا، کوهنوردی و پیاده‌روی علاقه‌ بسیاری دارم ضمن اینکه رزمی‌کار نیستم اما سه ماه قبل از شروع سریال تمرین می‌کردم و تمام بخش‌های مربوط به اسب‌سواری در این سریال را خودم بازی می‌کردم.

وی در پایان در پاسخ به سؤالی که آیا حاضرید دوباره به ایران بیاید پاسخ داد: اگر ایرانیها دوباره من را دعوت کنم حتما به ایران می‌آیم.

 

ساخت مستند از حضور جومونگ در ایران
به گزارش خبرنگار فارس در این مراسم اعلام شد: فیلم مستندی از ابتدای ورود سانگ ایل گوک به ایران و بازگشتش به کره جنوبی در حال تهیه است که پس از پایان مراحل ساخت در اختیار علاقه‌مندان قرار می‌گیرد.
 
یکی از مدیران شرکت دعوت‌کننده از سانگ ایل گوک در پاسخ به این سؤال که چرا از میان بازیگران کره‌ای از او برای حضور در ایران دعوت شده پاسخ داد: این بازیگر از لحاظ اخلاقی فرد وارسته‌ای است که جایگاه ویژه‌ای دارد به همین دلیل ما احساس کردیم او با مردم ایران همخوانی بیشتری دارد. سانگ ایل گوک فردی است که سیگار نمی‌کشد، مشروب نمی‌خورد و ساعت‌ها از روزش را به ورزش اختصاص می‌دهد این دلایل باعث شد تا ما نزدیکی بیشتری بین او و ایرانی‌ها ببینیم و از او برای حضور در ایران دعوت کنیم.


* بسیاری از هواداران این بازیگر برای دیدن او جلوی در سالن همایش‌های سازمان صداوسیما تجمع کرده بودند و با در دست داشتن حلقه‌‌های گل در انتظار دیدن بازیگر محبوب خود بودند.

 این بازیگر در پاسخ به این پرسش که آیا فیلم‌ها و سریال‌های ایرانی در کره پخش می‌شود و آیا به بازی در کنار کدام یک از بازیگران بین‌المللی علاقمند است؟ اظهار کرد: اکنون متوجه شدم که سریال «امپراتور دریا» نیز در ایران پخش شده است و از این بابت خوشحالم. چون این مجموعه برای من اثر مهمی محسوب می‌شود. در کره تا به حال سریال‌های ایرانی پخش نشده است، ولی چند فیلم سینمایی مانند «بچه‌های آسمان» روی آنتن رفته است.

او اضافه کرد: تمام بازیگران، کارگردانان و هنرمندان، معلم من هستند؛ و باید از آن‌ها بیاموزم. بنابراین نمی‌توانم از بین آن‌ها یک فرد را انتخاب کنم و آرزومندم که بتوانم با همه آن‌ها همکاری کنم.



سونگ در پاسخ به این پرسش که آیا نسخه‌ی دوبله شده به فارسی «جومونگ» را دیده است، گفت: متاسفانه هنوز این نسخه را ندیدم. ولی علاقه‌ی زیادی به دیدن گوینده‌ی نقش «جومونگ» و شنیدن صدای او دارم.



او با اشاره به دوبله «افسانه جومونگ» به زبان چینی اظهار کرد: از طریق یکی از دوستانم متوجه شدم که این سریال به زبان چینی دوبله شده است. وقتی آن را دیدم برایم بسیار جالب و در عین حال خنده‌دار بود. البته کیفیت آن به گونه‌ای بود که چند روز گریه می‌کردم و نمی‌توانستم بخوابم. البته امیدوارم دوبله‌ی این سریال به فارسی این گونه نباشد.


بازیگر سریال «امپراتور بادها» درباره تولید فیلم و سریال در کره گفت: در کره در سال بیش از 100 فیلم و سریال ساخته می‌شود که با یکدیگر رقابت دارند.


او با بیان این که ایران تاریخ و تمدن عظیمی دارد، اظهار کرد: من به این مورد اهمیت زیادی می‌دهم. البته ایرانی‌ها به داستان‌های قهرمانی خیلی معروف هستند. «جومونگ» هم داستان یک قهرمان است، بنابراین بین او و داستان‌های ایرانی شباهت‌هایی وجود دارد.

سونگ درباره‌ی علت موفقیت سریال «جومونگ» گفت: نکات مختلفی برای موفقیت این سریال وجود دارد؛ داستان این مجموعه یکی از آن‌ها است؛ همین مساله باعث موفقیت این مجموعه در ایران و کره شده است.

او اضافه کرد:‌ شنیده‌ام ترافیک تهران سنگین است. البته در کره هم چنین وضعیتی وجود دارد و در زمان پخش سریال «جومونگ» این ترافیک کاهش می‌یابد.

این بازیگر در پاسخ به این پرسش که آیا در زمینه تئاتر نیز فعالیت داشته و به کدام یک از رسانه‌های سینما،‌تئاتر و تلویزیون علاقه‌ی بیشتری دارد، گفت: متاسفانه فعالیت تئاتری نداشته‌ام. چون من در امتحان تلویزیون شرکت کردم. با این حال واقعا به فعالیت در تئاتر علاقمندم و در کنار سینما و تلویزیون برای من یکی هستند.

او در پاسخ به این پرسش که با توجه به وجود صحنه‌های رزمی در سریال افسانه‌ای «جومونگ»، آیا پیش از تصویربرداری تمریناتی در این زمینه انجام داده است، گفت: رزمی کار نیستم. ولی سه ماه پیش از بازی در این سریال تمرینات زیادی کردم. به ویژه در زمینه اسب‌سواری؛ به طوری که تمام صحنه‌های اسب‌سواری را خودم بازی کردم.

سونگ در پاسخ به پرسش خبرنگاری درباره اطلاع او از خودکشی پسری به خاطر سوسانو و مرگ پسری چهار ساله گفت: تسلیت عرض می‌کنم که پسری به خاطر جومونگ و سوسانو خودکشی کرد و برای نخستین بار این مساله را شنیدم اصلا فکر نمی‌کردم که دیدن یک مجموعه باعث چنین اتفاقاتی شود. از طرف دیگر خوشحالم چرا که این مسائل نشان دهنده شهرت جومونگ و طرفداران زیاد او در ایران است.

او اضافه کرد: تمام پسران کره‌یی عاشق سوسانو هستند. بنابراین به نظر می‌آید آنان رقبای زیادی دارند.

این بازیگر در پاسخ به این پرسش که آیا از وجود خیابان سئول در تهران و خیابان تهران در سئول آگاهی دارد، گفت: زمانی که ارتباط صمیمانه ایران و کره آغاز شد قرار شد در کره خیابان تهران و در ایران خیابان سئول نامگذاری شود البته خیابان تهران معروف‌ترین و گران‌ترین خیابان کشور کره است.

سونگ در پایان این نشست اظهار کرد: اگر بار دیگر به ایران دعوت شوم حتما به این کشور سفر می‌کنم.

به گزارش ایسنا، این مراسم با حضور اندی کیم مدیرکل ال جی در ایران، حسین دیلمی رییس هیات مدیره گلدایران و حسین تنهایی قائم مقام هیات مدیره گلدایران برگزار شد و کیم و تنهایی در ابتدای این مراسم درباره علت دعوت از سونگ ایل گوک به کشورمان و محصولات این شرکت سخن گفتند.

 

***در حاشیه:

ـ قائم مقام هیات مدیره گلدیران درباره برنامه‌های دیگر سونگ در ایران گفت: او قرار است از محک(موسسه حمایت از بیماری‌های سرطانی) بازدید کند. علاوه بر آن در یکی از مراسم که با حضور عوامل دوبله‌ی سریال «افسانه جومونگ» برگزار می‌شود،‌ ترجمه صحبت‌های سونگ با صدای علیرضا باشکندی ـ مدیر دوبلاژ افسانه جومونگ و گوینده این نقش ـ به استحضار شرکت کنندگان می‌رسد.


ـ گفتنی است بازدید سونگ از موزه سینما و ملاقات با برخی هنرمندان که نیکی کریمی از جمله‌ی آن‌ها است از دیگر برنامه‌های این بازیگر کره‌یی در سفر به ایران است.


ـ بیش از 100 عکاس و خبرنگار برای پوشش نشست خبری سونگ ایل گوک به سالن همایش‌های صداوسیما آمده بودند.


ـ زمانی که سونگ پشت میز کنفرانس مطبوعاتی قرار گرفت عکاسان او را احاطه کردند. به گونه‌ای که او قابل رویت نبود.


ـ اندی کیم مدیرکل شرکت ال جی در ایران از خبرنگاران پرسید، جومونگ سنتی را بیشتر می‌پسندید یا تیپ به روز او را؟


اندی کیم مدیرکل شرکت ال جی در ایران درباره این بازیگر کره‌یی و جومونگ گفت:‌ اکنون سونگ و جومونگ به قسمتی از زندگی مردم ایران تبدیل شده است. مهم‌تر از آن شخصیت سونگ و سریال جومونگ است که با اهداف شرکت ما هماهنگی زیادی دارد که از جمله آن طراحی زیبا، تکنولوژی هوشمند و هماهنگی کامل با زندگی مردم است.


او درباره سونگ گفت: او هواداران زیادی در کشورهای آسیایی دارد. سونگ نوه‌ی یکی از مهم‌ترین ژنرال‌های کره‌ای است که جان خود را برای استقلال میهن‌اش فدا کرد به همین دلیل شخصیت او به عنوان شهروندی نمونه شناخته می‌شود.


در ادامه تنهایی قائم مقام هیات مدیره گلدیران گفت: ال‌جی برای تداوم فعالیت‌های خود به غیر از مسیرهای مرسومی مانند خدمات و کیفیت مناسب تلاش می‌کند به نوع دیگری با مردم تعامل داشته باشد. بنابراین حامی مالی محصولات فرهنگی مانند کلاه قرمزی و سروناز در سینما قدس و گروه آرین بوده است. در حال حاضر نیز با توجه به استقبال مردم از سریال افسانه‌ای جومونگ، سونگ را به ایران دعوت کردیم تا با شادی‌ و استقبال مردم از سریال افسانه‌ای جومونگ و این بازیگر همگام باشیم.


او خبر داد: فیلمی مستند از ابتدای ورود تا خروج سونگ از ایران تهیه و برای همه مشتریان خود ارسال می‌کنیم و علاقمندان هم می‌توانند در این زمینه به سایت گلدایران مراجعه کنند. امیدواریم که سفر سونگ به ایران همکاری‌های بیشتری بین کشور ایران و کره به وجود آورد.


ـ از این بازیگر درباره علاقه خود به ورزش و رنگ‌های قرمز و آبی پرسیده شد که پاسخ داد: عاشق ورزش کردن هستم و در مواقع بیکاری حدود شش ساعت به این کار می‌پردازم. از میان رنگ‌ها هم به آبی علاقمندم و هم قرمز و موقع ورزش یا کاملا آبی می‌پوشم یا کاملا قرمز. البته رنگ مشکی را هم دوست دارم.


ـ این کنفرانس خبری قرار بود ساعت 14 آغاز شود ولی با یک ساعت و 35 تاخیر ساعت 15 و 35 شروع شد که استقبال مردم از این هنرمند یکی از دلایل این تاخیر عنوان شد.


ـ پشت در تالار همایش‌های صداوسیما چند تن از علاقمندان این بازیگر کره‌ای با در دست داشتن گل‌هایی مشتاقانه انتظار خروج او را از این مکان می‌کشیدند اما در نهایت موفق به دادن گل‌ها و گرفتن امضاء نشدن

سی یکم 5 1388 12:35

فهرست‌های ده‌تایی در ادبیات و ژورنالیسم دنیای مدرن، نماد لیستی از بهترین‌ها و برترین‌هاست و کمتر پیش آمده که به بدترین بپردازد؛ از جمله فهرست جدید «رویترز» برای 10 نقطه از جهان که شما را از رفتن به آنجا نهی می‌کند!

مقام اول متعلق است به بندر مورثبی در گینه‌نو که به طور متوسط 115 مورد جدید از ابتلا به ایدز را ماهیانه گزارش می‌کند! بیکاری، دزدی و آدم‌ربایی در پایتخت گینه‌نو بیداد می‌کند!

  مقام دوم به شهر لینفن در چین می‌رسد با بیشترین آلودگی هوا، در جوار صنایع غیر اصولی و معادن بزرگ ذغال سنگ که ابری از غبار مسموم کک و آلاینده های هوا آسمانش را همیشه تیره نگاه داشته است!

 مقام سوم به شهر بوجمبورا در جمهوری برونئی در شرق آفریقا تعلق دارد که فساد و وضع نابسامان اقتصادی آن، پایین‌ترین نرخ رشد اقتصادی جهان را برایش به ارمغان آورده است و شهره به نسل کشی و کشتارهای دسته جمعی است!

 مقام چهارم متعلق است به پیونگ یانگ در کره شمالی، به عنوان شهری که علیرغم ظاهرش، در باطن رژیم مدیریتی و حکومتی استبدادی داشته و فقط یک شبکه رادیو و تلوزیون تحت مراقبت‌های شدید حکومتی دارد و حتی دوچرخه‌سواری نیز در این شهر به دلایل سیاسی! ممنوع است!

مقام پنجم در کمال ناباوری متعلق است به اوکلاهما در ایلات متحده و به خاطر بیشترین مخاطرات بلایای طبیعی. این شهر در کریدور معروفی که بیشترین گردبادهای موسمی در آن می‌وزد، در ماه‌های مارس تا آگوست بیشترین ریسک مسافرت را دارد!

شهر چرنوبیل در اوکراین هنوز تبعات آلودگی‌های رادیواکتیویته در دهه نود قرن بیستم را به دوش می‌کشد و با مناطق خالی از سکنه و رودخانه‌ها و دریاچه‌های آلوده‌اش مقام ششم را به خود اختصاص داده است.

 موگادیشو در سومالی به عنوان بی‌قانون‌ترین شهر هرت جهان! پس از فروپاشی قدرت مرکزی در دهه پایانی هزاره دوم و استقرار واحدهای حافظ صلح، مدت‌های مدیدی است که در رتبه هفتم، از همه برشورهای توریستی و مسافرتی حذف شده است.

یاکوتسک در روسیه با طبیعتی سرد و منجمد کننده و فاصله‌ای بسیار دور از مسکو (شش قاچ ساعتی در معیار ساعت جهانی) در تمامی طول سال با دمایی در حدود 32 درجه زیر صفر! به درستی سردترین منطقه مسکونی جهان لقب گرفته و در مقام هشتم، فقط در صورت افت دما به کمتر از میزان یادشده، کودکانش مجاز به تعطیل مدارس هستند!

داکا در بنگلادش گرفتار تبعات جنگ‌های داخلی عدم ثبات سیاسی و بلایای طبیعی بوده است ولی فقط به خاطر حد بالای آلایندگی هوا و محیط زیست در اثر توسعه نابسنده صنعتی مقام نهم را به خود اختصاص داده است.

بغداد پایتختی در همسایگی که روزی مثل آبادی و امارت نشینی بود، اکنون در آتش سودجویی و جنگ طلبی آمریکا و حامیانش می‌سوزد، پس از جنگ خلیج فارس و به زانو درآمدن دیکتاتور معروفش این شهر به بالاترین آمار سرقت، آدم ربایی و تجاوز به عنف دست یافته است و در این لیست نیز مقام آخر و دهم را پیدا کرده است.

بیست و پنجم 5 1388 12:37

با انجام این تست خود را بهتر بشناسید

اگر مایلید اطلاعات بیشتری در مورد شخصیت خودتان و خصوصیاتی که باعث می‌شوند دیگران، شما را بیشتر دوست داشته باشند، پیدا کنید، به تست زیر با کمال صداقت پاسخ دهید.

۱- فرض کنید شما مشخصه‌ی صورت کسی می‌باشید، کدام قسمت از صورت او هستید؟

الف - چین وچروک  ب - لکه  ج - خال زیبایی  د - کک‌ومک  ت - لبخند

۲- دوست دارید چه نوع پرنده‌ای باشید؟

الف - شباهنگ  ب - جغد  ج - عقاب  د - فلامینگو   ت - پنگوئن

۳- کدام‌یک از آلات موسیقی را دوست دارید؟

الف - پیانو ب - ویلون   ج - سازدهنی  د - گیتار  ت - دف

۴- کدام‌یک از برنامه‌های تلویزیونی برای شما جالب‌تراست؟

الف – اخبار و برنامه‌های مستند  ب - فیلم‌های درام و زندگی‌نامه  ج - هیجانی و پلیسی  د – عشقی و ماجرایی  ت – کمدی و کارتون

۵- کدام‌یک از بازی‌های شهربازی را بیشتر دوست دارید؟

الف - هیچ‌کدام ب - قطار یا قایق  ج - نمایش و اجرای کمدی  د – چرخ‌وفلک و وسایلی که سریع می‌چرخند  ت - ترن‌های هوایی سریع‌السیر

۶- آیا شما به اشتباهات خوتان می‌خندید؟

الف - هرگز  ب - به‌ندرت  ج - برخی مواقع  د - به‌طور معمول  ت – همیشه

۷- اگر دوست شما سربه‌سرتان گذاشت، چه عکس‌العملی نشان می‌دهید؟

الف - عصبانی می‌شوید   ب - ناراحت می‌شوید  ج – برای‌تان جالب است   د – تلافی می‌کنید  ت - چندین برابر تلافی می‌کنید

۸- اولین چیزی که صبح موقع بیدارشدن به فکرتان خطور می‌کند، چیست؟

الف – کار و یا تحصیل ب – مشکلات زندگی  ج - صبحانه  د - روزی که در پیش دارید  ت – کاری که تا شب انجام خواهید داد

۹- در زندگی‌تان چه شعاری دارید؟

الف - وقت طلاست ب - سحرخیز باش تا کامروا باشی ج – آن‌چه برای خود می‌پسندی، برای دیگران هم بپسند د – زندگی‌کن و به دیگران هم اجازه‌ی زندگی‌کردن بده ت - بی‌خیال باش ” هرچه بادا باد “

۱۰- آیا به همه‌ی حیوانات علاقه‌مندید؟

الف - هرگز ب – تعداد کمی از حیوانات   ج - برخی از حیوانات  د - بیشتر حیوانات  ت - تمام حیوانات

۱۱- شما لبخند می‌زنید؟

الف - هرگز   ب - به‌ندرت   ج - گاهی‌وقت‌ها   د - اغلب  ت – آن‌قدر زیاد که برخی فکر می‌کنند دیوانه هستم

۱۲- نظر دیگران راجع‌به شما اغلب کدام مورد است؟

الف - بی‌رحم  ب - سرد و بی‌احساس ج – زیبا  د - دوست‌داشتنی   ت -  خوش‌گذران

۱۳- شما احساس عشق و قدردانی خود را نشان می‌دهید؟

الف - هرگز ب - به‌ندرت ج - گاهی د - اغلب  ت - حداکثر تا جایی که امکان دارد

۱۴- شما اعتقاد دارید که برای شاداب‌بودن، باید ساعت‌هایی از روز را فقط صرف خودتان کنید؟

الف - هرگز  ب - به احتمال زیاد نه  ج - گاهی  د - بله  ت - البته، تا جایی که امکان دارد

۱۵- آیا زندگی شما با برنامه‌ریزی پیش می‌رود؟

الف - حتی در تعطیلات هم برنامه‌ریزی می‌کنم  ب - همیشه برنامه‌ریزی می‌کنم  ج - بستگی به روز هفته دارد  د - در‌صورت امکان اجازه می‌دهم که خودش پیش‌آید  ت – همیشه بدون برنامه‌ریزی روزها را طی‌می‌کنم

نتیجه‌گیری آزمون:

حال امتیازات خود را جمع کنید.
گزینه‌ی «الف»
۱ امتیار
گزینه‌ی «ب»
۲ امتیاز
گزینه‌ی «ج»
۳ امتیاز
گزینه‌ی «د»
۴ امتیاز
گزینه‌ی «ت»
۵ امتیاز

اگر امتیاز شما بین ۱ تا ۲۰ باشد:

بدین‌معنی است که شما «سوسن سفید» هستید. مردم شما را به‌خاطر پشت‌کارتان، از جان‌ودل مایه گذاشتن‌تان و موفقیت‌های‌تان، تقدیرمی‌کنند. اهداف مشخصی دارید و فکرتان بر کارتان متمرکز است. احساس‌تان را به‌سختی ابراز می‌کنید. یکی از مهم‌ترین نگرانی‌های شما این است که چگونه در برابر افراد مختلف ظاهرشوید. اندیشه‌های‌تان کمی متمایل به بدبینی است. اعتماد‌به‌نفس دارید ولی در باطن، گاهی به خود اعتماد ندارید. قادرهستید که هدفی تعیین کنید و به آن برسید. گاهی‌وقت‌ها دنیا را با دیدی باریک‌بین می‌نگرید. احساس می‌کنید که وقت کمی برای رسیدن به آرزوهای‌تان دارید.

مواظب باشید جدی بودن‌تان، شما را از دنیای اطراف دورنکند. خونسرد باشید و از زندگی‌تان لذت ببرید. کارهایی انجام دهید که از آن‌ها لذت می‌برید. با انجام این دستورات، قوه‌ی خلاقیت‌تان شکوفا می‌شود. سعی‌کنید بیشتر بخندید و با دیگران در تماس باشید.

اگر امتیاز شما بین ۲۱ تا ۵۴ باشد:

بدین‌معنی است که شما یک گل «رز» هستید. کمی تیغ دارید اما زیبایی‌های بسیاری دارید. حس شوخ‌طبعی دارید ‌از شنیدن لطیفه لذت‌می‌برید. مردم دوست دارند دوروبر شما باشند. خونگرم هستید. دوستان صمیمی بسیاری دارید. زندگی را با دید واقع‌بینانه می‌نگرید. آگاه هستید که زندگی از خوبی‌ها و بدی‌ها تشکیل شده است. قادرید شانس خودتان را با توجه به سرمایه‌هایی که دارید، امتحان کنید. سخت‌کوش هستید و به اهداف‌تان پای‌بندید. دوست دارید خودتان باشید و این مسأله به شما اعتمادبه‌نفس می‌دهد. مشکل‌ترین مسأله در زندگی‌تان یکنواخت بودن مسائل است. یکنواختی در هر مسأله‌ای شما را آزار می‌دهد و باعث کسل شدن روحیه‌‌تان می‌شود.

به شما پیشنهاد می‌گردد که افق دیدتان را وسیع‌تر کنید. مسائل جدیدی را تجربه و کشف کنید. آن‌گاه متعجب خواهید شد که چه نتایج زیبایی به‌دست آورده‌اید و مهم‌تر از همه این‌که فراموش نکنید که در همه‌چیز دنبال زیبایی بگردید به‌خصوص در خودتان.

اگر امتیاز شما بین ۵۵ تا ۷۵ باشد:

بدین‌معنی است که شما یک گل «آفتابگردان» هستید در بستری از گل‌های رز. یک ویژگی بارز در شما وجود دارد که باعث گرمادهی به دیگران و جلوه‌گری شما می‌شود. در وقت لازم، جدی هستید اما دوستان‌تان شما را به‌عنوان یک شخص شوخ‌طبع می‌شناسند. از گفتن لطیفه لذت می‌برید. مایل‌اید که با افراد جدید و جالبی در زندگی‌تان آشنا شوید. با افرادی که هیچ‌وقت نمی‌خندند، راحت نیستید. دید مثبتی به زندگی دارید. در همه‌چیز به‌دنبال خوبی‌ها هستید. بیدی نیستید که با هر بادی بلرزید. گرم، دوست‌داشتنی و اجتماعی هستید و هرکدام از این صفات، می‌تواند دلیلی برای خوب‌بودن شما باشد. انرژی نامحدودی دارید ولی انگیزه‌تان کم است. برای شما مشکل است که فقط بر روی یک کار متمرکز شوید.
به شما پیشنهاد می‌گردد که اجازه دهید مردم روی جدی شما را هم ببینند همان‌طور که چهره‌ی شاد شما را می‌بینند. در این‌صورت می‌خواهند که همیشه با شما باشند. به احساسات دیگران احترام بگذارید. از این‌شاخه به آن‌شاخه نپرید و کاری را که دوست دارید، انتخاب کنید و تا پایان، آن را انجام دهید

دسته ها : سرگرمی - روانشناسی
هجدهم 5 1388 15:39
X