صفحه ها
دسته
برخي از نوشته ها
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 1016967
تعداد نوشته ها : 446
تعداد نظرات : 419
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان
 امروز نظری به دستم رسید که دست کمی از یک نوشته پر محتوا ندارد.
وقتی این نظر رارخواندم داشتم از شادی بال در می‌آوردم! زیرا کم‌تر زنی امروزه مانند کسی که این نظر را نوشته به حجاب یک زن مسلمان ایرانی اهمیت می‌دهد.
با سپاس فراوان و همچنین کسب اجازه از رای دهنده عزیز ، نظر ایشان را در وبلاگ کوچکم ثبت می‌کنم.
با سپاس دخترخوب و Nazanin
و اما نظراین عزیز:
نام : یک خانم مسلمان
با سلام
دوست عزیز انچه که در اولویت است رعایت حجاب اسلامی برای یک زن مسلمان است

و بعد پاکیزگی،تناسب ،و زیبایی متناسب با حجاب اسلامی است
زیرا ما انسان هستیم

و نیازی به جلب توجه با اندام فانی خود نداریم

البته به نظر من این نوع جلب توجه هابا لباسهای متناقض با حجاب اسلامی قبل از اینکه ما را متناسب و متشخص برای مخاطب جلوه دهد بیشتر ما را تبدیل به کالایی برای لذت بردن می کند

و این در شان یک انسان و در واقع یک زن مسلمان نیست

بلکه ما می توانیم در عین رعایت پوشش اسلامی تناسب و زیبایی را نیز داشته با شیم و با اخلاق اسلامی مان نظر مخاطب را جلب کنیم نه با لباسهایی که فقط ذهنمان را در روزمره مشغول ساخته و ما را دچار یاس و ناامیدی از خود می کند

چون هر کسی ان اندامی را ندارد که می خواهد

در نتیجه باید به شخصیت خود برسد

این هم جنبه ی روانشناسیش!

بکه‌های مختلف سیما امسال 8 مجموعه تلویزیونی ایرانی و خارجی را برای پخش در ماه مبارک رمضان آماده کرده‌اند.

به گزارش فارس، مجموعه‌های تلویزیونی «شب هزار و یکم»، «اغماء»، «و این لحظه‌ها یعنی سلام»، «گذر از پاییز»، «دسیسه»، «پنجمین خورشید»، «تهاجم» و «روز حسرت» برای پخش از شبکه‌های یک، دو، سه، تهران و قرآن آماده شده‌اند.


**«شب هزار و یکم»

به گزارش خبرنگار فارس، تصویربرداری این سریال سال گذشته در جنوب آغاز و در تهران به پایان رسید. در حال حاضر نیز در حدود 26 قسمت 30 دقیقه‌ای آماده شده تا در ایام ماه رمضان به روی آنتن برود.

این سریال را «شیرین وحیدی» تدوین کرده و «مسعود بهنام» نیز کار صداگذاری آن را انجام داده است و در حال حاضر برای پخش آماده شده و در شب‌های ماه رمضان هر شب ساعت 22:40 از شبکه یک سیما به روی آنتن خواهد رفت.

بازیگرانی نظیر سپیده گلچین، شیوا بلوریان، آرام جعفری، نادیا دلدارگلچین، کیومرث ملک‌مطیعی، عباس امیری، محمد فیلی، فخرالدین صدیق‌شریف، اسماعیل سلطانیان، یوسف مرادیان، پویا امینی، مینا جعفرزاده، شهرام پوراسد، میلاد کی‌مرام، شیوا خنیاگر، نعیمه نظام‌دوست و... در این مجموعه تلویزیونی ایفای نقش کرده‌اند.

داستان سریال شب هزار و یکم که توسط «محمد هادی کریمی» نوشته شده، در زمان حال و گذشته و دوران جنگ اتفاق می‌افتد. سکانس‌های مربوط به زمان حال در تهران تصویربرداری شده و سکانس‌های مربوط به گذشته در قالب فلاش بک در جنوب کشور و شهرک سینمایی دفاع مقدس تصویربرداری شده است.
از دیگر عوامل این مجموعه می‌توان به مدیر تولید: فرشته مهدی‌زاده، طراح صحنه و لباس: ژیلا مهرجویی، طراح گریم: محمد قومی، صدابردار: بهروز عابدینی، دستیار اول کارگردان ومدیر برنامه‌ریزی: داریوش جهانگیری و جلوهای ویژه: داوود رسولیان اشاره کرد.


**«اغماء»
به گزارش خبرنگار رادیو و تلویزیون فارس، مجموعه تلویزیونی «اغماء» در ماه رمضان سال 1386 از شبکه یک سیما پخش شد و به دلیل استقبال مخاطبان امسال نیز هرشب ساعت 10 دقیقه بامداد به روی آنتن خواهد رفت.
بنابراین گزارش، این سریال در 26 قسمت 30 دقیقه‌ای در گروه فیلم و سریال شبکه اول سیما ساخته ‌شد و داستان دکتر طه پژوهان با بازی امین تارخ را دنبال می‌کند که یک پزشک فوق تخصص جراحی مغز و اعصاب است. او به دلیل جراحی‌های موفقیت آمیزش روی رزمندگان در جبهه‌ها به پنجه طلایی مشهور است.
او اکنون به دلیل بیماری حاد همسرش مولود (شیرین بینا) سر دو راهی قرار دارد. از طرفی عرف پزشکی مانع جراحی همسرش توسط اوست ولی مولود اصرار دارد که فقط توسط پژوهان جراحی شود. از سویی تنها فرزند آنها پری (نفیسه روشن) مخالف این عمل جراحی توسط پدر است...
این سریال را «سیروس مقدم» بر اساس نوشته‌ای از «داریوش مختاری» کارگردانی کرده و «علیرضا افخمی» به عنوان ناظر کیفی آنها را همراهی کرده است.
در این سریال علاوه بر امین تارخ و شیرین بینا بازیگرانی چون لعیا زنگنه، ایرج نوذری، ناصر ممدوح، عبدالرضا اکبری، حامد کمیلی، لادن طباطبائی و....به ایفای نقش پرداخته‌اند.

**«و این لحظه‌ها یعنی سلام»
این مجموعه تلویزیونی در 4 قسمت ساخته شده است. «و این لحظه‌ها یعنی سلام» در قالب نمایشی ساخته شده و در شب‌های قدر و شهادت حضرت علی (ع) به جای سریال «شب هزار و یکم» به روی آنتن خواهد رفت.

**«گذر از پاییز»
به گزارش خبرنگار فارس، مجموعه تلویزیونی «گذر از پاییز» ویژه پخش در ماه مبارک رمضان در حال ساخت است و در این ماه هر شب ساعت 21:30 به روی آنتن شبکه دو خواهد رفت.
بنابراین گزارش، تصویربرداری این سریال از نیمه گذشته و تدوین همزمان آن توسط «مهدی جودی» در حال انجام است.
«گذر از پاییز» درباره زندگی مرد ثروتمندی به نام فرخ است که با دختران و دامادهایش رابطه خوبی دارد اما احساس می‌کند که دوران بازنشستگی‌اش فرا رسیده و باید اموال و مسئولیت‌های خود را به دخترانش واگذار کند اما شروطی برای انجام این کار وجود دارد...
در این سریال چنگیز جلیلوند نقش فرخ را بازی می‌کند و محمود عزیزی، شیرین بینا، بروز ارجمند، رحیم نوروزی، بهناز جعفری، رامین راستاد، محمود بنفشه‌خواه، فرشید زارعی‌فر و میرطاهر مظلومی از دیگر بازیگران آن هستند.
محسن شاه‌محمدی نیز نویسندگی و کارگردانی سریال «گذر از پاییز» را بر عهده دارد.
این سریال تلویزیونی به سفارش گروه فیلم و سریال شبکه دو در حال تولید است.

**«دسیسه»
مجموعه تلویزیونی «دسیسه» محصول کشور سوریه است که در ماه مبارک رمضان هر روز ساعت 17:20 از شبکه دو سیما پخش خواهد شد.
این مجموعه تلویزیونی در ماه مبارک رمضان هر روز به جای مسابقه «دو راهی» از شبکه دو روی آنتن می‌‌رود.
این مجموعه در 26 قسمت به کارگردانی «نذیر عواد» تهیه شده است.
سریال «دسیسه» درباره تاریخچه شکل‌گیری اسرائیل از آغاز تاکنون است.

**«پنجمین خورشید»
این سریال تلویزیونی به کارگردانی «علیرضا افخمی» در حال حاضر در لوکیشنی واقع در کن مشغول تصویربرداری است و تا به حال حدود نیمی از کار تصویربرداری آن انجام شده است.
مجموعه تلویزیونی «پنجمین خورشید» اولین سریالی است که پس از اذان به روی آنتن می‌رود و هر روز ساعت 20:15 دقیقه پخش خواهد شد.
«پنجمین خورشید» که نام آن تا آغاز ماه مبارک رمضان تغییر خواهد کرد، از مضمون طنز برخوردار است و به طور همزمان توسط «افسانه افخمی» و «رضا سورانی» مراحل تدوین خود را سپری می کند، موسیقی نیز در حال ساخت است .
به گزارش فارس، تصویربرداری مجموعه تلویزیونی «پنجمین خورشید» اول خردادماه آغاز شد و در خلاصه داستان این سریال آمده است: مهدی و همایون دو دوست هستند که در سال 65 و در وضعیت بد اقتصادی زندگی می‌کنند آنها بر اثر حادثه‌ای عتیقه‌ای خاص پیدا می‌کنند که قابلیت سفر در زمان را دارد و مهدی همراه عتیقه 23 سال در زمان سفر می‌کند و در سال 1388 در تهران امروز خود را می‌یابد. مهدی که با پدیده‌های جدید و دور از ذهن مواجهه می‌شود دلبسته دختری به نام هما می‌شود اما اتفاقات دیگری برای او می‌افتد که مجبور به بازگشت به سال 64 می‌شود و ...
این مجموعه تلویزیونی که قرار است در ماه رمضان از شبکه سه سیما به روی آنتن برود، به تهیه‌کنندگی «داوود هاشمی» ساخته می‌شود و بازیگرانی نظیر حمید گودرزی، مهدی سلوکی، مهوش صبر کن، مریم کاویانی، انوشیروان ارجمند، شهرام قائدی، کامیار محبی و ... در آن ایفای نقش می‌کنند.
فیلمنامه مجموعه تلویزیونی «پنجمین خورشید» را «علیرضا افخمی» و «سجاد ابوالحسنی» نوشته‌اند که در 26 قسمت 45 دقیقه‌ای ساخته خواهد شد.


**«تهاجم»
به گزارش خبرنگار رادیو و تلویزیون فارس، مجموعه تلویزیونی «تهاجم» (الجتیاح،the invasoin) سریالی عربی است و در ماه مبارک رمضان هر روز ساعت 13:30 از شبکه تهران پخش خواهد شد.
این مجموعه تلویزیونی که برنده جایزه «امی» نیز شده، با حضور گویندگانی نظیر کسری کیانی، علی همت مومیوند، مهرداد ارمغان، کریم بیانی، شراره حضرتی، افسانه آریابقا، بیژن علی محمدی، شهراد بانکی، حسین سرآبادانی، جواد بازیاران و آزیتا لاچینی دوبله شده است.

«شوقی الماجری» تهاجم را ساخته و این سریال در سال 2008 برنده جایزه امی شد. «منذر ریاحنه» در تهاجم بازی می‌کند و داستان آن درباره مقاومت قهرمانانه مردم فلسطین در مقابل تهاجم رژیم صهیونیستی به اردوگاه پناهندگان جنین در سال 2002 است. این سریال قرار است در 30 قسمت 45 دقیقه‌ای به روی آنتن برود.


** «روز حسرت»

مجموعه تلویزیونی «روز حسرت» به کارگردانی «سیروس مقدم» و تهیه کنندگی «مهران رسام» ساخته شده و سال گذشته در ماه مبارک رمضان از شبکه یک سیما به روی آنتن رفته است.

بنابراین گزارش، این مجموعه تلویزیونی امسال نیز به دلیل استقبال مخاطبان، هر روز ساعت 16 از شبکه قرآن به روی آنتن خواهد رفت.

این مجموعه تلویزیونی سال گذشته توانست با 2/81 درصد بیشترین میزان بینندگان را از آن خود کند.

در این سریال بازیگرانی چون فرامرز قریبیان، افسانه بایگان، مهرآوه شریفی‌نیا، پوریا پورسرخ و ... ایفای نقش کرده‌اند و داستان آن درباره یک زن وکیل است که پس از مرگ همسر پسرش، خواب‌های عجیبی می‌بیند و اتفاقاتی برای او رخ می‌دهد..

دوم 6 1388 10:57

حاشیه های " جومونگ "در تهران

 

جومونگ: نمی‌دانستم در ایران اینقدر هوادار دارم

خبرگزاری فارس: بازیگر نقش جومونگ امروز با حضور در نشست مطبوعاتی در تهران به سؤالات خبرنگاران پیرامون مجموعه تلویزیونی افسانه جومونگ و حواشی آن پاسخ داد.

  

به گزارش خبرنگار رادیو و تلویزیون فارس، سانگ ایل گوک بازیگر نقش جومونگ که به دعوت یکی از شرکتهای تولیدکننده لوازم خانگی به ایران سفر کرده بعدازظهر امروز در نشست مطبوعاتی که در مرکز همایش‌های صداوسیما برگزار شد به سؤالات خبرنگاران پاسخ داد.
بنابر این گزارش وی در این مراسم با بیان اینکه من تازه متوجه شدم که رئیس جمهور سابق ما از دنیا رفته خیلی غمگین شدم و شاید نتوانم خوب صحبت کنم گفت: به مردم ایران سلام می‌کنم و از شرکت‌هایی که باعث حضور من در ایران شدند تشکر می‌کنم. صدها بار تشکر خود را به مردم ایران ابلاغ می‌کنم که از شب گذشته به خاطر استقبال از من در فرودگاه حضور پیدا کردند.

وی افزود: برای من ایران کشوری غریبه بود و تنها بخش‌هایی از این کشور می‌دانستم که آن اطلاعات را از طریق کتابهای تاریخی به دست آورده بودم.
شنیدم که هواداران من در ایران خیلی زیاد هستند و از آنها تشکر می‌کنم امیدوارم من هم بتوانم فرهنگ کره را به شما نشان بدهم.

 وی که در جمع بسیاری از خبرنگاران ایرانی سخن می‌گفت و عکاسان مدام از وی عکس می‌گرفتند در پاسخ به سوالی در خصوص میزان تحصیلات دانشگاهی در رشته بازیگری چقدر برای ورود به این رشته تأثیر دارد گفت: زمانی که من از سوی یک شبکه تلویزیونی دعوت به کار شدم 250 نفر آمده بودند و رقابت میان ما صورت گرفت بعید می‌دانم که همه افراد هدفشان بازیگری باشد 7 سال پیش فقط چند دانشکده، بازیگری را تدریس می‌کردند اما در حال حاضر دانشگاههای بسیاری برای آموزش این رشته در کره جنوبی تأسیس شده است.  

سانگ ایل گوک در ادامه این نشست در پاسخ به خبرنگار فارس با این مضمون که آیا فکر می‌کردید که پس از پخش این سریال در ایران افراد بسیاری هوادار شما شوند و اینکه الان چه نظری درباره این اتفاق دارید تصریح کرد: تا به حال نمی‌دانستم در ایران اینقدر هوادار دارم و این سریال اینقدر پرطرفدار شده است. مدتی پیش در کره تیم سایپا را اتفاقی دیدم که یکی از بازیکنان آنها در نگاه اول مرا شناخت و با این تیم عکس یادگاری گرفتیم آن زمان بود که فهمیدم که میزان هواداران من در ایران بسیار زیاد است.
وی در پاسخ به سؤال دیگر خبرنگار فارس درباره اینکه آیا متن این سریال توسط یک بازیگر فرانسوی نوشته شده است اظهار داشت: داستان سریال افسانه جومونگ فرانسوی نیست بلکه اسم کشور کره است که این نام از لغت گوریا گرفته شده و جومونگ اولین پادشاه این سلسله بوده است و این داستان توسط فرانسوی‌ها نوشته نشده است.

«بچه‌های آسمان» فیلم ایرانی مورد علاقه من است
بازیگر نقش جومونگ در ادامه گفت: من فیلم ایرانی «بچه‌های آسمان» را دیده‌ام که خیلی قشنگ بود و از آنجا فهمیدم که ایران و کره از لحاظ فرهنگی بسیار شبیه هم هستند.

وی درباره حضورش در یک فیلم یا سریال ایرانی نیز گفت:‌اگر به من پیشنهاد حضور در یک فیلم یا سریال ایرانی را بدهند اول آنرا بررسی می‌کنم و اگر به نظرم خوب آمد آن را قبول می‌کنم. من شنیده‌ام که فیلم‌ های ایرانی خیلی معروف هستند و هر سال در دو جشنواره هنری کره حضور پررنگی دارند. 

 

 ایران کشور آزاد و قشنگی است
سانگ ایل گوک در ادامه گفت: ایران کشور آزاد و بسیار قشنگی است که جذابیت‌های بسیاری دارد مردم آن نیز بسیار مهربان هستند و استقبال آنها در فرودگاه و هتل نشانگر خوبی آنهاست.

وی درباره پاسخ به این سؤال که ماندگارترین صحنه‌ای که از سریال افسانه جومونگ در ذهن‌تان مانده است اظهار داشت: ساخت این سریال متعلق به 3 سال پیش است و خیلی یادم نیست اما صحنه‌ای بود که در گل فرو رفتم و به همین دلیل حتی یک هفته نمی‌توانستم غذا بخورم و حتی در گوش‌هایم نیز پر از گل شده بود البته آخرین صحنه جومونگ جذاب‌ترین صحنه بود و به خاطر آن گریه کردم.

 

با سوسانو ازدواج نکردم
بازیگر نقش جومونگ در پاسخ به این سؤال که آیا می‌دانستی تصاویر شما به مدت چند ماه روی جلد مجله‌های ایرانی را به خود اختصاص داده و اینکه آیا با سوسانو ازدواج کرده‌اید اظهار داشت: در کره هم عکس‌هایم روی جلد مجلات و روزنامه‌ها قرار گرفت و فکر نمی‌کردم در ایران نیز چنین اتفاقی افتاده باشد ضمن اینکه ازدواج کرده‌ام اما متأسفانه با دختر دیگر جز سوسانو.

وی درباره معنی اسم خود نیز گفت: ایل یعنی یک گو یعنی کشور و معنی اسم من یعنی یک کشور من به خاطر اسمم نقش جومونگ را بازی کردم و فکر می‌کنم این سرنوشت من بود جومونگ هم چند کشور را با یکدیگر متحد کرده است ضمن اینکه تاریخ تولد من یک اکتبر است که این تاریخ در کره یک روز نظامی است به همین دلیل پدر و مادرم این نام را برایم انتخاب کرده‌اند.

داستان جومونگ همزمان با دوران هخامنشی در ایران است
سانگ ایل گوک در ادامه گفت: سریال افسانه جومونگ در کشور کره جنوبی یازده یا دوازدهمین سریال پرطرفدار است و اولین سریال راجع‌ به تاریخ باستان کره جنوبی به شمار می‌رود. در کره چندین سریال باستانی ساخته شده اما اولین آن راجع ‌به سلسله گوگور یعنی 2500 سال پیش و همزمان با دوران هخامنشی است من در این سریال لباس‌های سنتی پوشیده‌ام و فکر می‌کنم به همین دلیل مردم از این سریال خوششان آمده است.

 

بنابراین گزارش در ادامه این مراسم خبرنگاری به حواشی اتفاقات روی داده در ایران پس از پخش سریال جومونگ اشاره کرد و گفت: آیا می‌داند فردی به خاطر سوسانو در ایران خودکشی کرده و یا مردی با مراجعه به ثبت‌احوال خواستار تغییر نامش به جومونگ شده که سانگ ایل گوک با ابراز شگفتی از بروز چنین رخدادهایی در پاسخ گفت: من ابتدا به خاطر اینکه فردی برای سوسانو خودکشی کرده تسلیت می‌گویم البته چنین اتفاقاتی را در روزنامه‌های سایر کشورها خواندم که البته باعث خوشحالی نیز هست چون معروفیت و محبوبیت جومونگ را نشان می‌دهد ضمن اینکه تمام پسران کره‌ای هم عاشق سوسانو هستند و رقیب برای پسران ایرانی بسیار است.

 

وی درباره اینکه دوست دارد با چه بازیگر و یا کارگردان بین‌المللی کار کند تصریح کرد: در کره فیلم‌های ایرانی معروف هستند و مردم آنها را دوست دارند چند فیلم ایرانی هم که از تلویزیون پخش شده دیده‌ام اما فکر می‌کنم تمام بازیگران، کارگردان‌ها و هنرمندان معلم من هستم و باید از نکات خوب آنها استفاده کنم و نمی‌توانم یک نفر را انتخاب کنم و آرزو دارم با تمام بازیگران خوب دنیا هم‌بازی شوم.
بازیگر نقش جومونگ درباره دوبله این سریال به زبان فارسی نیز گفت:
متأسفانه من دوبله را ندیده‌ام و دوست دارم ببینم که چه کسی به زبان فارسی به جای من سخن گفته است البته زمانی که این سریال از کشور چین پخش می‌شد یکی از دوستان من با من تماس گرفت و گفت دوبله شما خیلی خنده‌دار شده و من تا چند روز بابت این مسئله نخوابیدم ، امیدوارم دوبله فارسی این سریال اینگونه نشده باشد. 

 

 شنیده‌ام که سریال جومونگ توانسته ترافیک تهران را کم کند
سانگ ایل گوک در ادامه در پاسخ به این سؤال که آیا می‌داند در سئول خیابانی به نام تهران وجود دارد اظهار داشت: بله طی سالهای گذشته بین کشور ایران و کره جنوبی روابط دوستانه‌ای ایجاد شده بود همان موقع دو خیابان به نام‌های تهران در سئول و سئول در تهران نامگذاری شد.

وی درباره دلایل علاقه مردم ایران به سریال افسانه جومونگ عنوان داشت: مردم ایران به داستانهایی که قهرمان‌محور هستند علاقه بسیاری دارند و فکر می‌کنم افسانه سریال جومونگ هم از چنین ویژگی‌ای برخوردار است به نظر می‌رسد که دلایل بسیاری برای موفقیت سریال جومونگ وجود دارد که یکی از آنها داستان زیبای جومونگ است.

وی افزود: من هم شنیده‌ام که در تهران ترافیک به خاطر جومونگ کم شده است البته در کره هم چنین اتفاقی افتاد البته خانمها از این اتفاق خوشحال شدند چون همسرانشان زود به خانه برگشته‌اند.

سانگ ایل گوک درباره میزان علاقمندی‌اش به تئاتر، تلویزیون و سینما گفت: در زمینه تئاتر فعالیتی نداشته‌ام اما علاقمند به این رشته هستم و فکر می‌کنم تئاتر هنر واقعی است و لذت‌بخش‌ترین هنر است و تلویزیون و سینما هم از نظرم جایگاه یکسانی دارند.

به گزارش خبرنگار فارس یکی از خبرنگاران نشریات ورزشی از سانگ ایل گوک پرسید که در هواخواهی از تیم‌های آبی یا قرمز طرفدار کدام است اما او در ترجمه متوجه منظور او نشد و در پاسخ گفت من فقط لباس‌های یک‌رنگ می‌پوشم البته به لباس‌های قرمز و مشکی هم علاقه‌مندم. عاشق ورزش‌ام و اگر بی‌کار باشم روزی 5 الی 6 ساعت ورزش می‌کنم و به شنا، کوهنوردی و پیاده‌روی علاقه‌ بسیاری دارم ضمن اینکه رزمی‌کار نیستم اما سه ماه قبل از شروع سریال تمرین می‌کردم و تمام بخش‌های مربوط به اسب‌سواری در این سریال را خودم بازی می‌کردم.

وی در پایان در پاسخ به سؤالی که آیا حاضرید دوباره به ایران بیاید پاسخ داد: اگر ایرانیها دوباره من را دعوت کنم حتما به ایران می‌آیم.

 

ساخت مستند از حضور جومونگ در ایران
به گزارش خبرنگار فارس در این مراسم اعلام شد: فیلم مستندی از ابتدای ورود سانگ ایل گوک به ایران و بازگشتش به کره جنوبی در حال تهیه است که پس از پایان مراحل ساخت در اختیار علاقه‌مندان قرار می‌گیرد.
 
یکی از مدیران شرکت دعوت‌کننده از سانگ ایل گوک در پاسخ به این سؤال که چرا از میان بازیگران کره‌ای از او برای حضور در ایران دعوت شده پاسخ داد: این بازیگر از لحاظ اخلاقی فرد وارسته‌ای است که جایگاه ویژه‌ای دارد به همین دلیل ما احساس کردیم او با مردم ایران همخوانی بیشتری دارد. سانگ ایل گوک فردی است که سیگار نمی‌کشد، مشروب نمی‌خورد و ساعت‌ها از روزش را به ورزش اختصاص می‌دهد این دلایل باعث شد تا ما نزدیکی بیشتری بین او و ایرانی‌ها ببینیم و از او برای حضور در ایران دعوت کنیم.


* بسیاری از هواداران این بازیگر برای دیدن او جلوی در سالن همایش‌های سازمان صداوسیما تجمع کرده بودند و با در دست داشتن حلقه‌‌های گل در انتظار دیدن بازیگر محبوب خود بودند.

 این بازیگر در پاسخ به این پرسش که آیا فیلم‌ها و سریال‌های ایرانی در کره پخش می‌شود و آیا به بازی در کنار کدام یک از بازیگران بین‌المللی علاقمند است؟ اظهار کرد: اکنون متوجه شدم که سریال «امپراتور دریا» نیز در ایران پخش شده است و از این بابت خوشحالم. چون این مجموعه برای من اثر مهمی محسوب می‌شود. در کره تا به حال سریال‌های ایرانی پخش نشده است، ولی چند فیلم سینمایی مانند «بچه‌های آسمان» روی آنتن رفته است.

او اضافه کرد: تمام بازیگران، کارگردانان و هنرمندان، معلم من هستند؛ و باید از آن‌ها بیاموزم. بنابراین نمی‌توانم از بین آن‌ها یک فرد را انتخاب کنم و آرزومندم که بتوانم با همه آن‌ها همکاری کنم.



سونگ در پاسخ به این پرسش که آیا نسخه‌ی دوبله شده به فارسی «جومونگ» را دیده است، گفت: متاسفانه هنوز این نسخه را ندیدم. ولی علاقه‌ی زیادی به دیدن گوینده‌ی نقش «جومونگ» و شنیدن صدای او دارم.



او با اشاره به دوبله «افسانه جومونگ» به زبان چینی اظهار کرد: از طریق یکی از دوستانم متوجه شدم که این سریال به زبان چینی دوبله شده است. وقتی آن را دیدم برایم بسیار جالب و در عین حال خنده‌دار بود. البته کیفیت آن به گونه‌ای بود که چند روز گریه می‌کردم و نمی‌توانستم بخوابم. البته امیدوارم دوبله‌ی این سریال به فارسی این گونه نباشد.


بازیگر سریال «امپراتور بادها» درباره تولید فیلم و سریال در کره گفت: در کره در سال بیش از 100 فیلم و سریال ساخته می‌شود که با یکدیگر رقابت دارند.


او با بیان این که ایران تاریخ و تمدن عظیمی دارد، اظهار کرد: من به این مورد اهمیت زیادی می‌دهم. البته ایرانی‌ها به داستان‌های قهرمانی خیلی معروف هستند. «جومونگ» هم داستان یک قهرمان است، بنابراین بین او و داستان‌های ایرانی شباهت‌هایی وجود دارد.

سونگ درباره‌ی علت موفقیت سریال «جومونگ» گفت: نکات مختلفی برای موفقیت این سریال وجود دارد؛ داستان این مجموعه یکی از آن‌ها است؛ همین مساله باعث موفقیت این مجموعه در ایران و کره شده است.

او اضافه کرد:‌ شنیده‌ام ترافیک تهران سنگین است. البته در کره هم چنین وضعیتی وجود دارد و در زمان پخش سریال «جومونگ» این ترافیک کاهش می‌یابد.

این بازیگر در پاسخ به این پرسش که آیا در زمینه تئاتر نیز فعالیت داشته و به کدام یک از رسانه‌های سینما،‌تئاتر و تلویزیون علاقه‌ی بیشتری دارد، گفت: متاسفانه فعالیت تئاتری نداشته‌ام. چون من در امتحان تلویزیون شرکت کردم. با این حال واقعا به فعالیت در تئاتر علاقمندم و در کنار سینما و تلویزیون برای من یکی هستند.

او در پاسخ به این پرسش که با توجه به وجود صحنه‌های رزمی در سریال افسانه‌ای «جومونگ»، آیا پیش از تصویربرداری تمریناتی در این زمینه انجام داده است، گفت: رزمی کار نیستم. ولی سه ماه پیش از بازی در این سریال تمرینات زیادی کردم. به ویژه در زمینه اسب‌سواری؛ به طوری که تمام صحنه‌های اسب‌سواری را خودم بازی کردم.

سونگ در پاسخ به پرسش خبرنگاری درباره اطلاع او از خودکشی پسری به خاطر سوسانو و مرگ پسری چهار ساله گفت: تسلیت عرض می‌کنم که پسری به خاطر جومونگ و سوسانو خودکشی کرد و برای نخستین بار این مساله را شنیدم اصلا فکر نمی‌کردم که دیدن یک مجموعه باعث چنین اتفاقاتی شود. از طرف دیگر خوشحالم چرا که این مسائل نشان دهنده شهرت جومونگ و طرفداران زیاد او در ایران است.

او اضافه کرد: تمام پسران کره‌یی عاشق سوسانو هستند. بنابراین به نظر می‌آید آنان رقبای زیادی دارند.

این بازیگر در پاسخ به این پرسش که آیا از وجود خیابان سئول در تهران و خیابان تهران در سئول آگاهی دارد، گفت: زمانی که ارتباط صمیمانه ایران و کره آغاز شد قرار شد در کره خیابان تهران و در ایران خیابان سئول نامگذاری شود البته خیابان تهران معروف‌ترین و گران‌ترین خیابان کشور کره است.

سونگ در پایان این نشست اظهار کرد: اگر بار دیگر به ایران دعوت شوم حتما به این کشور سفر می‌کنم.

به گزارش ایسنا، این مراسم با حضور اندی کیم مدیرکل ال جی در ایران، حسین دیلمی رییس هیات مدیره گلدایران و حسین تنهایی قائم مقام هیات مدیره گلدایران برگزار شد و کیم و تنهایی در ابتدای این مراسم درباره علت دعوت از سونگ ایل گوک به کشورمان و محصولات این شرکت سخن گفتند.

 

***در حاشیه:

ـ قائم مقام هیات مدیره گلدیران درباره برنامه‌های دیگر سونگ در ایران گفت: او قرار است از محک(موسسه حمایت از بیماری‌های سرطانی) بازدید کند. علاوه بر آن در یکی از مراسم که با حضور عوامل دوبله‌ی سریال «افسانه جومونگ» برگزار می‌شود،‌ ترجمه صحبت‌های سونگ با صدای علیرضا باشکندی ـ مدیر دوبلاژ افسانه جومونگ و گوینده این نقش ـ به استحضار شرکت کنندگان می‌رسد.


ـ گفتنی است بازدید سونگ از موزه سینما و ملاقات با برخی هنرمندان که نیکی کریمی از جمله‌ی آن‌ها است از دیگر برنامه‌های این بازیگر کره‌یی در سفر به ایران است.


ـ بیش از 100 عکاس و خبرنگار برای پوشش نشست خبری سونگ ایل گوک به سالن همایش‌های صداوسیما آمده بودند.


ـ زمانی که سونگ پشت میز کنفرانس مطبوعاتی قرار گرفت عکاسان او را احاطه کردند. به گونه‌ای که او قابل رویت نبود.


ـ اندی کیم مدیرکل شرکت ال جی در ایران از خبرنگاران پرسید، جومونگ سنتی را بیشتر می‌پسندید یا تیپ به روز او را؟


اندی کیم مدیرکل شرکت ال جی در ایران درباره این بازیگر کره‌یی و جومونگ گفت:‌ اکنون سونگ و جومونگ به قسمتی از زندگی مردم ایران تبدیل شده است. مهم‌تر از آن شخصیت سونگ و سریال جومونگ است که با اهداف شرکت ما هماهنگی زیادی دارد که از جمله آن طراحی زیبا، تکنولوژی هوشمند و هماهنگی کامل با زندگی مردم است.


او درباره سونگ گفت: او هواداران زیادی در کشورهای آسیایی دارد. سونگ نوه‌ی یکی از مهم‌ترین ژنرال‌های کره‌ای است که جان خود را برای استقلال میهن‌اش فدا کرد به همین دلیل شخصیت او به عنوان شهروندی نمونه شناخته می‌شود.


در ادامه تنهایی قائم مقام هیات مدیره گلدیران گفت: ال‌جی برای تداوم فعالیت‌های خود به غیر از مسیرهای مرسومی مانند خدمات و کیفیت مناسب تلاش می‌کند به نوع دیگری با مردم تعامل داشته باشد. بنابراین حامی مالی محصولات فرهنگی مانند کلاه قرمزی و سروناز در سینما قدس و گروه آرین بوده است. در حال حاضر نیز با توجه به استقبال مردم از سریال افسانه‌ای جومونگ، سونگ را به ایران دعوت کردیم تا با شادی‌ و استقبال مردم از سریال افسانه‌ای جومونگ و این بازیگر همگام باشیم.


او خبر داد: فیلمی مستند از ابتدای ورود تا خروج سونگ از ایران تهیه و برای همه مشتریان خود ارسال می‌کنیم و علاقمندان هم می‌توانند در این زمینه به سایت گلدایران مراجعه کنند. امیدواریم که سفر سونگ به ایران همکاری‌های بیشتری بین کشور ایران و کره به وجود آورد.


ـ از این بازیگر درباره علاقه خود به ورزش و رنگ‌های قرمز و آبی پرسیده شد که پاسخ داد: عاشق ورزش کردن هستم و در مواقع بیکاری حدود شش ساعت به این کار می‌پردازم. از میان رنگ‌ها هم به آبی علاقمندم و هم قرمز و موقع ورزش یا کاملا آبی می‌پوشم یا کاملا قرمز. البته رنگ مشکی را هم دوست دارم.


ـ این کنفرانس خبری قرار بود ساعت 14 آغاز شود ولی با یک ساعت و 35 تاخیر ساعت 15 و 35 شروع شد که استقبال مردم از این هنرمند یکی از دلایل این تاخیر عنوان شد.


ـ پشت در تالار همایش‌های صداوسیما چند تن از علاقمندان این بازیگر کره‌ای با در دست داشتن گل‌هایی مشتاقانه انتظار خروج او را از این مکان می‌کشیدند اما در نهایت موفق به دادن گل‌ها و گرفتن امضاء نشدن

سی یکم 5 1388 12:35
1- رنگ بنر نئونی

بازسازی کنید.

اثاثیه دست دوم یا قدیمی را با روکشی از یک یا دو رنگ مرمت نمایید. با استفاده از این رنگ می‌توانید یک قطعه را مرتب کرده و برای اتاق خواب فرزند نوجوان خود به کار ببرید. لوازم اضافی را از یاد نبرید. گاهی اوقات از یک چهار پایه می‌توانید بهترین استفاده را بکنید.


2- قالب‌‌‌‌‌های حفاظی

به کارگیری پاراوانهای رنگ شده سبب گستردگی هر اتاقی شوید، که می‌توانید باعث مخفی شدن مکان شلوغی در اتاق خود بشوید. یعنی گاهی اوقات از این قالب‌‌‌‌‌ها و صفحات رنگی می‌توانید به عنوان پارتیشن استفاده کنید. این صفحات به صورت اشکال هندسی ساده و استنسیل یافت می‌شوند.
 
 3- سبک‌‌‌‌‌های کلاسیکی

یک کمد سنتی جای مناسبی برای ظروف چینی می‌باشد که قفسه‌‌‌‌‌های آن نازک بوده و دارای طرح کپی برداری باشد. البته قبل از نصب قفسه‌‌‌‌‌ها باید از اندازه بودن برای ظروف مطمئن شوید. طرح آن را به طور مناسب رنگ آمیزی نمایید. البته ما رنگی را استفاده می‌کنیم که نمایانگر احساسات درونی ما می‌باشد.

4- جزئیات کشو میز

برخی مواقع سبک مبلمان یا اثاثیه منزل از منابع متفاوتی الهام می‌گیرد: پارچه متکا، کاغذ دیواری، کار هنری یا حتی لباس یا از رنگ دیوار!، آبی ملایم برای جلوه قفسه‌‌‌‌‌های کشوها استفاده نمایید. افزایش جزئیات: دستگیره‌‌‌‌‌های چینی کار را تمام می‌سازند.

5- ترکیب رنگ موکایی

برای جلوه ای تازه، بدون هیچ ترس و واهمه ای از رنگ‌‌‌‌‌ها استفاده کنید. برای مثال، صورتی را با رنگ موکا و قهوه‌ای اسپرسو سایه روشن کنید. فرش اتاق می‌تواند به نواره‌‌‌‌‌های کشوها الهام ببخشد. پشتی‌‌‌‌‌های رنگ موکا و صورتی نیز باعث پیوند بین وسایل اتاق خواهند شد.

6- کابینت‌‌‌‌‌های سنتی

برای بهتر جلوه دادن کابینت‌‌‌‌‌ها، تلاش نمایید. کابینت‌‌‌‌‌هایی به رنگ درخت بلوط جلوه ای جذاب به آشپزخانه می‌بخشند. که با کاشی سفید و پرده‌‌‌‌‌های سفید و قرمز هماهنگی خواهند داشت.


7- الگوی دست ساز

با کارهای هنری و رنگ شده و دست ساز به آشپزخانه خود جلوه‌ای بدیع ببخشید. اگر نگران این موضوع هستید که چه اقدامی بکنید، می‌توانید از یک پروژکتور تیره استفاده کنید و سپس به صورت دلخواه رنگ آمیزی و طراحی کنید.


8- کابینت‌‌‌‌‌های دو رنگی

با استفاده از دو مقدار از رنگ مشابه از هزینه‌‌‌‌‌های خود بکاهید. مثلا کابینت‌‌‌‌‌های بالایی را‌‌‌‌‌ هاله‌ای از رنگ سبز مرکباتی بزنید. با استفاده از رنگ مارچوبه‌ای دستگیره‌‌‌‌‌ها و هماهنگی با رنگ پرده‌‌‌‌‌ها می‌توانید طرح خود را کامل کنید.

سریال یوسف پیامبر هم تمام شد. سریالی که هم بحث انگیز بود و هم پر تماشاگر. یک سریال خاص! هم از نظر نوع ساخت و مسائل اجرایی هم از نظر محتوای احتمالا سیاسی و هم از نظر بحثهای تاریخی.

نوع اجرای سریال تقریبا یک جور نوآوری در بین سریالهای ایرانی بود. بحث سیاسی را هم فعلا کاری نداریم، اما بعضی از مسائل تاریخی مطرح شده در سریال که با قاطعیت هم مطرح شدند، کمی سوال برانگیز  بودند که من در اینجا به بعضی از آنها اشاره میکنم:

 

1- حقایقی از آخناتون و دوره حکومت وی

آخناتون (یا آمن هوتپ چهارم) یک فرعون ساختار شکن و از فراعنه سلسله 18 مصر بود . وی از اختلال صرع رنج می برد و گویا در شعر و نقاشی هم دست داشته.  وی سعی کرد علاوه بر مذهب تمام عرصه های مدیریت و فرهنگ و هنر مصری را هم تغییر دهد. البته آخناتون با شوکهای فراوان که با این تغییرات به بدنه کشور وارد میکند و با مدیریت ضعیف خود باعث شورش های فراوان در کشور و قتل و کشتارهای بیشمار بین طرفداران آتون و آمون میشود.

این شورشها چنان تشدید میشوند که فرعون ناچار میشود پایتخت را از تبس به شهر جدیدی به نام آخه تاتن (افق آتون) یا همان عمارنای امروزی منتقل کند. همین تغییر پایتخت باعث دوری بیشتر فرعون از مردم و افزایش تنشهای جامعه مصر می گردد.

در دوره او به دلیل ضعف بیش از حد  دولت مصر، بسیاری از ولایات خراجگذار مصر در خاورمیانه با کشور هیتی (مملکت رقیب مصر در حدود ترکیه  امروزی) متحد میشوند و ولایات متحد مصر را تحت فشار میگذارند. جالب است که منطقه کنعان نقطه ثقل این کشمکش بوده که در سریال ما هیچ اشاره ای به آن نشده است. سرانجام با بی تدبیری فرعون تمام مناطق شامات سقوط میکنند و مصریهای ساکن آن مناطق و متحدین آنها قتل عام میوشند. بیش از 380 نامه درخواست کمک از این ولایات از ویرانه های شهر آخه تاتن به دست آمده است که فرعون تمام آنها را نادیده گرفته بود

2- آیا آتون همان خدای یگانه ماست؟

بنا بر شواهد به دست آمده، آتون نوعی خدای یگانه بوده که با نمایشی از قرص خورشید تمثیل میشده است. این خدا که در زمان آخناتن (از سلسله18) خدای رسمی مصر شد گویا حداقل از زمان سلسله 12 شناخته شده بوده اما در زمان آخناتون بود که بر خدای آمون پیروز میشود و خدای یگانه مصر قلمداد میشود. از آنجایی که در برخی متون اخناتون خود را از نسل این خدا میداند(طبق رسم تمام فراعنه) نمی توان صریحا حکم به توحیدی بودن مذهب آتنیسم داد. ضمن اینکه این خدا جنبه ای از رع (خدای خورشید) بوده وبرای آن کاراکتر دو گانه ای از  رع و هوروس (هر دو از خدا های مصر قدیم) متصور بوده اند.

البته بعضی محققین (از قبیل زیگموند فروید) مذهب آتنیسم را پیش در آمدی بر مذهب یهود می دانند و مذهب حضرت موسی را قبل از نبوت آتنیسم معرفی کرده اند.

 3-همزمانی یوسف و آخناتن:

در مورد زمان زندگی حضرت یوسف روایات زیادی هست،از سلسله سوم تا سلسله دوازدهم، 15 یا 18 که در مورد هیچکدام دلیل قطعی ذکر نشده است.

احمد عثمان، مورخ مصری، ادعا می کند که پدر بزرگ مادری آخناتن احتمالا همان حضرت یوسف بوده-منبع ( این ادعا نیز از سوی بسیاری از مورخین رد شده است)

تاجایی که من جست و جو کردم در تاریخ نقلی از چنین خشکسالی عظیمی در زمان اخناتون نشده است که الزاما باید در زمان حضرت یوسف ما 7سال خشکسالی داشته باشیم. علاوه بر آن اگر حضور حضرت یوسف در دربار آخناتون به این حد پررنگ و تاثیر گذار بوده اصلا منطقی نیست که در آثار بجا مانده از دوره اخناتون حتی یک کلمه  یا اثر در مورد او یافت نشود.

همچنین اگر طبق روایت سریال بپذیریم که عملا اخناتون مرید حضرت یوسف بوده و بدون نظر او هیچ اقدامی نمی کرده، پس باید تمام بی تدبیری ها و کشت و کشتارهای او را نتیجه مشاوره حضرت یوسف بدانیم که این بزرگترین اشتباه نویسندگان سریال است که با چشم پوشیدن بر تمام فجایع زمان اخناتون ، اصرار بر همزمانی حضرت یوسف با آخناتون دارند و حتی این فرعون را عامل بی چون و چرای یوسف(ع) معرفی می کنند.

 

4- استناد به رمان و افسانه ها

در بسیاری از بخشهای سریال جزییات صحنه ها از رمان تاریخی The egyptian (ترجمه فارسی: سینوحه طبیب مخصوص فرعون) نوشته میکا والتاری اقتباس شده است. مثلا  جزییات مربوط به نبرد آمونی ها و آتونی ها ،اسامی اشخاص و توصیفات مربوط به کاهنان یا حتی  دکوراسیون خیابان قوچها (با ردیف مجسمه های قوچ) . اما در عین حال به این منبع هم وفادار نبوده. مثلا  سعی کاهنان در گم و گور کردن مجسمه آمون و انتشار شایعه عروج آمون دقیقا از رمان سینوهه برداشته شده. اما در رمان اصلی واقعا کاهنان در این زمینه موفق میشوند، درحالیکه در سریال ما یوزارسیف از راه می رسد و این توطئه را کشف می کند! همچنین در صحنه مربوط به نبرد معبد آمون هم در مستندات تاریخی و هم در رمان سینوهه داریم که مقاومت معتقدین به آمون بسیار شدید بوده و سپاهیان فرعون ناچار دست به قتل عامی وسیع می زنند. اما در نسخه اقای سلحشور، تنها حرکات مضحک چند کاهن کچل است که نمایش داده میشود.

نکته طبیبانه: جالب است که در طول سریال هم همیشه سینوهه را مانند خدمتکاری ایستاده در کنار تخت فرعون تصویر میکنند، در حالیکه مقام پزشکان سلطنتی بویژه در مصر باستان بیش از این بوده و مانند سایر بزرگان برای خود جایگاهی داشته اند و اصولا من در هیچ تاریخی ندیده ام که پزشکان، مگر در مواقع نیاز، بالای سر شاهان بایستند (مگر دربار آی-سی -یو است؟!) در خود رمان سینوهه ، اولا سینوهه سالهای بسیاری از حکومت آخناتون را در مصر به سر نمی برد و ثانیا در جای جای کتاب از مقام والای طبیبان صحبت میکند.

علاوه بر آن بخشی از داستان پردازیهای مربوط به یوسف و زلیخا در سریال، تنها از افسانه ها و داستانهای قدیمی گرفته شده و بعضا ریشه تاریخی-مذهبی درستی ندارند.

5-خروج نور نبوت از  حضرت یوسف:

طبق حدیثی از امام صادق(ع) هنگام دیدار حضرت یعقوب و حضرت یوسف، حضرت یوسف تحت تاثیر جاه و جلال و خدم و حشم خود، دچار غرور شده و برای استقبال پدر از اسب خود پایین نمی آید. (همین قضیه باعث خروج نور نبوت از نسل یوسف و انتقال آن به نسل لاوی می گردد) در حالیکه در سریال دقیقا عکس این قضیه روایت شد و ما شاهد چهار دست و پا رفتن و زمین خوردن پی در پی دو طرف برای دیدار هم هستیم. و حتی این حدیث امام ششم هم مورد سانسور و تحریف آقای سلحشور قرار میگیرد

توضیح: علیرغم علاقه فراوانم به تاریخ و مطالعات مختصری که داشته ام، ادعای تاریخدانی ندارم، نوشته های فوق ترکیبی است از خوانده هایم در کتابهای فرعونها هم می میرند، قصه های قرآن (تاریخ انبیا)  ، رمان سینوهه و چند کتاب مذهبی و تاریخی دیگر با جستجوهایی که به منظور نوشتن این پست انجام دادم (و لینکها را در متن درج کرده ام) در صورتیکه هرگونه اشکال مستدلی بر این نوشته وارد بدانید، خوشحال خواهم شد که آن را مطرح کنید.

منبع: پزشک 78

بیست و دوم 2 1388 12:39
وقتی ارتباط عاشقانه ات به انتها میرسد ، فقط به سادگی بگو : همه اش تقصیر من بود .
جکسون براون

شادمانی اسطوره ایست که در جستجویش هستیم.
جبران خلیل جبران

اگر به مهمانی گرگ می روید ، سگ خود را به همراه ببرید .
گوته

آن کسی که از رنج زندگی بترسد ، از ترس در رنج خواهد بود .
چینی

وقتی نانوا نان را با دقت و وسواس می پزد و به دست مشتری میدهد ، خدا با او در کنار تنور ایستاده است
کریستیان بوبن

اگر قرار است برای چیزی زندگی خود را خرج کنیم ، بهتر آن است که آنرا خرج لطافت یک لبخند و یا نوازشی عاشقانه کنیم .
شکسپیر

استعداد در فضای آرام رشد میکند و شخصیت در جریان کامل زندگی .
گوته

بیش از هر چیز نخست بدان که چه میخواهی .
فوخ

بردن ، همه چیز نیست ، اما تلاش برای بردن چرا .
لومباردی

اگر خاموش بنشینی تا دیگران به سخنت آورند ، بهتر از آنست که سخن بگویی و خاموشت کنند.
سقراط

عادتمند کسی است که به مشکلات و مصائب زندگی لبخند بزند .
شکسپیر

از استثنائـات است که کسی را بـه خاطر آنچه که هست دوست بدارند . اکثر آدمها چیزی را در دیگران دوست دارند که خود به آنها امانت می دهند : خودشان را ، تفسیر و برداشت خودشان را از او ..............
گوته

ماهی و مهمان دو روز اول خوب هستند ، از روز سوم بو می گیرند .
( البته از دید اسپانیولی ها )

در روز عشاق برای دوستت کارتی بفرست و روی آن بنویس : " از طرف کسیکه فکر میکند تو بی نظیری"
براون

مردان آفریننده کارهای مهمند و زنان به وجود آورنده مردان .
رومن رولان

جریان زندگی چیزی جز مبارزه میان عاطفه وعقل نیست .
مارک تواین

آزادی متعلق به یک نفر نیست ، مال همه است .
اسپنسر

هر کس مرتکب اشتباهی شده ، اکتشافی هم نکرده است .
گالیله

با دیگران آنگونه رفتار کن که میخواهی با تو رفتار شود .
براون

نیاسائید ، زندگی در گذر است . بروید و دلیری کنید ، پیش از آنکه بمیرید ، چیزی نیرومند و متعالی از خود بجای گذارید ، تا بر زمان غالب شوید .
گوته

عشق ما را می کشد تا دوباره حیاتمان بخشد .
شکسپیر

لبخند، حتی زمانیکه بر لبان یک مرده می نشیند ، بازهم زیباست .
کریستیان بوبن
 هرگز فرصت گفتن « دوستت دارم » را از دست مده .
براون

امید با مرگ هم به گور نمی رود .
شیلر

مرور زمان به خودی خود بسیاری از نگرانی ها را از بین می برد .
دیل کارنگی

هر چه نور بیشتر باشد ، سایه عمیق تر است .
گوته

من آینده را دوست دارم چون بقیه عمرم را باید در آن بگذرانم .
کترینگ

برای آنکه عمر طولانی باشد ، باید آهسته زندگی کنیم .
سیسرون

• به گونه ای زندگی کنید که وقتی فرزندانتان به یاد عدالت ، صداقت و مهربانی می افتند ، شما در نظرشان تداعی شوید .
جکسون براون

هرکس باید روزانه یک آواز بشنود ، یک شعر خوب بخواند و در صورت امکان چند کلمه حرف منطقی بزند .
گوته

تواضع بیجا آخرین حد تکبر است .
لابرویر

هیچکس بدبخت تراز کسی نیست که همیشه خوشبخت است .
هلندی

آنها که غائب اند ، کمال مطلوب اند و حاضرین معمولی و پیش و پا افتاده اند .
گوته

در دعوا اولین مشت را بزن و محکم هم بزن .
جکسون براون

فقط به ندای کودک درون خویش گوش بسپار نه هیچ ......
کریستیان بوبن

سعادت دیگران بخش مهمی از خوشیختی ماست .
رنان

با مردمان نیک معاشرت کن تا خودت هم یکی از آنان به شمار روی .
ژرژهربرت

با تقوی و خوبی میتوان سعادت آفرید .
زنون

برای شب پیری در روز جوانی چراغی باید تهیه کرد .
پلوتارک
بی ‏تردید اکثر هموطنان سریال یوسف نبی را از ابتدا دنبال کرده و یا اینکه حداقل چند قسمتی از آن را دیده‏اند. با توجه به این مطلب و همچنین با توجه به اینکه روزهای شنبه به هرکجا که می‏رفتم صحبت از آن بود، تصمیم گرفتم مطالبی را با این محتوا تقدیم خوانندگان محترم نمایم.
داستان سریال یوسف نبی با توجه به اینکه با دقت تمام بررسی و نوشته شده و مورد تایید بسیاری از افراد متخصص در زمینه داستان‏های قرآنی قرارگرفته، بهتر است فقط به دید یک سریال معمولی آنرا نبینیم.

در مورد دلیل مصائبی که بر سر یوسف و یعقوب آمده در پستی با نام “ماجرای یوسف و یعقوب از منظر قانون عمل و عکس العمل” توضیح داده‏ام؛ اما در این پست نکات آموزنده‏ای که می توان از این سریال استخراج نمود را تقدیمتان می‏نمایم.

۱ - هر انسانی ممکن‏الخطاست : یعقوب نبی با ترک اولی  فرزندش را سی و اندی سال از خود دور کرده و همچنین یوسف نبی نیز به قعر چاه افتاد.

۲ – خلوت نمودن مرد و زن، با هر درجه از اطمینان و خودنگهداری، اشتباه است : همانطور که دیدید یک زن، نه زنی مانند زنهای دیگر – آبرودار و از خانواده‏ای متمکن – بازهم اسیر میل نفس شد و زندگی و آبروی خود را تباه نمود.

۳ – حسادت، انسان عامی و فرزند نبی نمی‏شناسد : حسادت زندگی هر انسانی را به آتش کشیده و آبرو و اعتبار فرد را از بین می‏برد، همانطور که برادران یوسف با اینکه فرزندان پیامبر خدا بودند، از روی حسادت آبرو و اعتبار خود را از دست دادند.

۴ – امیدواری به رحمت خدا، حتی در قعر چاه و بدون هیچ ابزاری، منجر به موفقیت و خلاصی از مهلکه‏های مسیر زندگی است.

۵ – افراد تاثیرگذار همیشه و همه‏جا باعث رونق می‏شوند : همانطور که یوسف مخوفترین زندان آن زمان مصر را تبدیل به استراحتگاهی سرسبز کرده بود، همیشه افراد تاثیرگذار در صورتی که تاثیرگذاریشان مثبت باشد، مفید واقع می‏شوند. چرا ما تاثیرگذار نباشیم؟

۶ – ادب، پاکیزگی، تلاش و پشتکار، جوانی چوپان را تبدیل به فرد اول مملکت می‏کند : همانطور که یوسف با رعایت این سه مورد به این درجات عالی رسید و عزیز مردم شد. بعضی از افراد می‏گویند ما کجا و آن کجا؟ که این برداشت غلط است.

۷ – فروتنی و تواضع انسان را در میان مردم عزیز می‏کند، همانگونه که تکبر و خودبزرگ‏بینی انسان را خرد و حقیر می‏نماید: نمونۀ آن را نیز به شهود دیدیم و مانند آهنربا، یوسف مردم را به دور خود جمع می‏نمود.

۸ – نظام زورگویی هرگز پایدار نیست : دست اندرکاران معبد را که می‏شناسید؛ با این همه تدابیر و برنامه‏های ویژه باز هم از بین رفتند.

۹ – عشق حقیقی به این صورت بود : در مورد زلیخا و عشق او حتما مواردی دستگیرتان گردید و در بسیاری از موارد در صورتی که عشقی به صورت خالص و ناب مطرح گردد سرانجام به مراتب عالی می‏انجامد.

۱۰ – راهکار را به دشمن نیاموزیم : یعقوب با توجه به این قضیه که کاملا آگاه بود که بیابان های اطراف مملو از گرگ است، باز هم به برادران یوسف گفت می‏ترسم گرفتار گرگ شوید و یوسف را گرگ بدرد، لذا برادران هم از همین موقعیت سوء استفاده نموده و از همین راه نقشۀ خود را عملی ساختند.

۱۱ – احترام به بزرگتر: با اینکه برادران یوسف همیشه به وی بی‏احترامی نموده و او را مورد آزار و اذیت قرار می‏دادند، باز هم او با برادران در اوج احترام رفتار می‏نمود.

۱۲ – وقتی خدا بخواهد یک نفر را عزیز کند، اگر همه کائنات نخواهند، او باز هم عزت خواهد یافت : همانگونه که دیدیم یوسف همین ماجرا را تجربه نمود.

۱۳ – آنکه به ما ظلم نموده را علنا رسوا نکنیم : همانطور که یوسف پس از بیرون آمدن از زندان در جواب سوالاتی که از او درباره علت به زندان افتادنش پرسیدند گفت از زنان مصر بپرسید آنها بهتر می‏دانند، نباید آبروی مردم را برد هر چند با آبروی ما بازی کرده باشد.

۱۴ – اجازه گرفتن از والدین : در جریان بردن بنیامین به مصر، برادران یوسف با آنکه هر کدام دارای خانواده‏ای بوده و ریشی سفید کرده بودند باز هم از پدر جهت بردن بنیامین به مصر اجازه گرفتند.

۱۵ – همنشینی با انسانهای مثبت منجر به موفقیت و عاقبت بخیری می‏شود: اگر دقت کرده باشید همه کسانی که در زندان با یوسف دمخور بودند، عاقبت بخیر شدند حتی آن دو نفری که یکی اعدام شد و دیگری به کارش بازگشت.

۱۶ – انسان هرقدر هم که منفور باشد، با صبر و پشیمانی از اعمال گذشته محبوب می‏شود : در مورد زلیخا این امر مشهود بود.

۱۷ – عامل موفقیت هر جامعه، تعادل طبقاتی است: همانطور که یوسف چندین بار در سخنرانیهایش اعلام کرد که من روزی را می‏بینم که فقرا غنی شده و اغنیا تعدیل شده‏اند.

۱۸ – دلبستگی به غیر معبود، عامل استرس و نگرانی: اگر دقت کرده باشید، این قضیه بسیار مشهود بود. یوسف و یعقوب چندین بار توکل به خدا را فراموش کردند، مثلا یعقوب مجددا دلبستۀ بنیامین شد و توکل به خدا را فراموش نمود که یوسف برای اینکه این رفتار پدر را از بین ببرد بنیامین را نزد خود نگاه داشت.

۱۹ – انسان با امید زنده است: یعقوب اگر امید به یافتن یوسف نداشت، در همان سالهای ابتدای فراغ از بین می‏رفت اما اینطور نبود و همیشه منتظر بود.

۲۰ – انسان توانایی تغییردادن دنیا را دارد، چه رسد به خود و اطرافیان خود : همانطور که یوسف تاثیرگذارترین فرد در مصر بود که بر فرد اول مملکت بزرگ مصر تاثیرگذاشته و کاری کرده بود که همه مطیع وی باشند. تاثیرگذاری کاری آسان است اما راه دارد.
پورعلی.نت

دختران 2 دسته اند: دسته اول آنهایی که زیبا هستند و فورا ازدواج میکنند  و دسته دیگر آنهایی که به دانشگاه میروند   (شاو)

 

زن از این متأثر نمیشود که به او توجه کنید، بلکه تأثر او از این است که به او توجه کنید و بعد از او دور شوید   (تواین)

 

با زنان همانطور که با کودکان سر و کار دارید رفتار کنید  ولی همانطور که با ملکه صحبت میکنید با او سخن بگویید   (وایلد)

 

 کار زن افراط و تفریط است، اگه دوست بدارد از شدت محبت بی زار میشود و وای به حال زمانی که دشمنی پیدا کند  (ولتر)

 

 از دستپخت زن تعریف کن تا در کنار اجاق خود را قربانی کند   ( دیل کارنگی)

 

 ازدواج کار خوبی است، ولی بهتر است این کار را انجام ندهید   (سامبرست)

 

زن چون کراوات است، هم مرد را زیبا نگه میدارد هم حلقوم او را می فشارد    (ویکتور هوگو)

 

بوسه مرد علامت عشق و بوسه زن علامت تسلیم اوست   (بال زاگ)

 

در میان جانوران 3 جانور هستند که اکثر اوقات خود را صرف آرایش میکنند گربه-مگس و زن   (شارل بوآیه)

 

در زندگی یک مرد 2 روز ارزش دارد : روزی که با زنی آشنا میشود و روزی که او را به خاک می سپارد   (ویکتور هوگو)

 

نگهبان زن زشتی اوست   (مثل عربی)

 

هرگاه میخواهید از کسی انتقام بگیرید او را به ازدواج ترغیب کنید   (برنارد شاو)

 

راز از هر نوعی بر قلب زنان فشاری غیر قابل تحمل می آورد   (پوشکین)

 

مردها آنچه را که می شنوند از یک گوش وارد و از گوش دیگر خارج می سازند، اما زنان از 2گوش وارد و از دهان خارج می کنند   (برنارد شاو)

 

زن با نگاه خود آتش می افروزد و بیهوده می کوشد تا با اشک خود آنرا خاموش کند   (برنارد شاو)

 

گرانقیمتترین انگشتری های جهان، انگشتری نامزدی است، چون مرد پس از خرید آن تا آخر عمر قسط میدهد   (چگورا)

 

در برخورد با تازه عروس  مردها به صورتش نگاه میکنند و خانمها به لباسش   (دیکنز)

 

زنها فقط 2روز می توانند مردها را خوشبخت کنند، روز عروسی و روز مرگ   (برنارد شاو)

 

بهترین سفارش نامه زن، زیبایی اوست که در همانجا قابل قبول است   (ارسطو)

 

زن، وقتی از یک حقیقت دفاع می کند منطقش بسیار ضعیف و قدرت اثباتش بی تأثیر است . ولی اگر همین زن بخواهد از یک دروغ دفاع کند آن وقت کسی را تاب مقاومت در برابر او نیست  (گالیله)

 

زن، شیطانی است کامل تر و شیطان تر   (ویکتور هوگو)

 

اشک، نیرومندترین ماده سیال روی زمین است   (داوینچی)

 

اگر زنی عصبانی شد، یقین کنید که یک کار انجام نشده دارد و چاره اش در این است که به عصبانیت تظاهر کند   (دیکنز)

 

برای زن فقط یک بدبختی و مصیبت وجود دارد و او این است که حس کند کسی اورا دوست ندارد   (اعرابی)

 

 اگر تله به دنبال موش برود، زن نجیب هم دنبال مرد   (ضرب المثل سوئدی)

 

مردها را شجاعت به جلو میراند و زنها را حسادت   (برنارد شاو)

 

و در آخر 


 
ممکن است که از امواج دریا نجات یابید، ولی از دست زنها خیر

هفتم 2 1388 18:39
به گزارش «شفاف» در این گزارش با اشاره به اینکه در سال86 رضا عطاران، محمدرضا گلزار، نیوشا ضیغمی ، باران کوثری، امین حیایی، اکبر عبدی و مهناز افشار به عنوان ستاره‌های پولساز اکران 86 شناخته شدند، می نویسد: برای گفتن اینکه مهران مدیری نفر اول این فهرست است، نیازی به عملیات ریاضی و آماری آنچنانی نیست چون هر دو فیلمی که از او اکران شد فروش خیره کننده‌ای داشتند. اتفاقا می‌شود گفت خیلی‌ها فقط برای دیدن «مهران مدیری» با آن گریم و لحن متفاوت به دیدن «همیشه پای یک زن در میان است» رفتند و بازی روان و شیرینش بود که مخاطب را به سالن‌های نمایش دهنده «دایره زنگی» کشاند.

به هرحال این کارگردان- بازیگر طناز با فروش متوسط بیش از 95/1 میلیارد تومان برای هر فیلمش پولسازترین بازیگر تلویزیونی سینما در سال گذشته بود. اتفاقا نفر دوم این فهرست هم یک چهره محبوب تلویزیونی است؛‌ «جواد رضویان» که اگر همزمان چند فیلم هم در اکران داشته باشد، به هیچ کدام لطمه گیشه‌ای نمی‌خورد. (مطلبی که با اکران همزمان «دلداده» و «10 رقمی» تأیید شد).
 

رضویان سال پیش سه فیلم روی پرده داشت که همه میلیاردی شدند و حضور وی تاثیری مستقیم در این فروش‌های رویایی داشت. متوسط فروش هر فیلم او کمی بیش از 55/1 میلیارد تومان بود.


نفر سوم و چهارم بازیگران پرفروش، اما ستاره‌هایی نیستند که مخاطب به صرف حضور آنها روانه سینما شود، اما به هر حال نقش‌های مکملی که در پرفروش‌های 87 (بویژه دایره زنگی) بازی کردند، باعث شد نامشان در این فهرست درج شود؛ «بهاره رهنما» و «نیما شاهرخ شاهی».

البته باز تماشاچی تصورات تلویزیونی از رهنما دارد اما مطمئناً برای خیلی از سینماروها هنوز شاهرخ شاهی (که اتفاقا سال 86 فیلم پرفروش «پارک وی» را روی پرده داشت) شناخته شده نیست. متوسط فروش فیلم‌های این دو نفر حدود 5/1 میلیارد تومان بوده است.

«مهناز افشار» هم کماکان سالی دو، سه فیلم نمایش داده شده پرمخاطب دارد؛ وی در سال 87 هم با «انعکاس» و «دعوت»، جایگاه خود را در بین ستارگان معدود سینمای ایران حفظ کرد. او حالا انتخاب‌های درست‌تر و بازی‌های به مراتب بهتری هم دارد و همین امر بسیاری را (علاوه بر تهیه‌کنندگان!) به آینده هنری‌اش امیدوار کرده است.

متوسط فروش فیلم‌های افشار در سال پیش 3/1 میلیارد تومان بود. «گوهر خیراندیش» هم با بازی در 3 فیلم پرمخاطب سال و متوسط فروشی کمتر، رده بعدی را دارد با این تفاوت که نام او مثل مهناز افشار کسی را به سینما نمی‌کشاند و او بیشتر مکمل فوق‌العاده‌ای است بر ستارگان پولساز.

به گزارش شفاف اما نام‌های بعدی این فهرست هر کدام به نوعی سرشناسند؛ «امین حیایی» بازیگری که در چند سال اخیر بلااستثنا فیلم‌های پرفروشی داشته و نامش در بهترین جای فهرست ستاره‌های سودآور قرار گرفته است. حتی آنها که پیش‌بینی می‌کردند چهره حیایی برای مخاطب تکراری شود هم در اشتباه بودند چون نام او هنوز مخاطب را به سینما می‌کشاند

حیایی سال 87 سه فیلم در اکران داشت که متوسط فروش 2/1 میلیارد تومان را برای او رقم زد. (البته اگر «ستاره می‌شود» در زمان بهتر و با تبلیغات بیشتری اکران می‌شد این رقم خیلی بیشتر از اینها می‌شد.) بعید است حالاحالاها تهیه‌کنندگان از این معدن گنج دست بکشند.

اما سال گذشته بهترین سال سینمایی «رضا کیانیان» از نظر گیشه بود. نقش‌آفرینی متفاوت در «همیشه پای یک زن در میان است» برای او که تاکنون توانمندی‌های فوق‌العاده‌اش را در عرصه‌های جدی‌تر سینما آزموده بود، کفایت می‌کرد تا نامش بار دیگر بر سر زبان‌ها بیفتد. هر چند نقش کوتاهش در «سه زن» بسیاری را خوش نیامد اما در مجموع فروش بالای فیلم کمال تبریزی، متوسط فروش 2/1 میلیاردی را برایش رقم زد.

«گلشیفته فراهانی» هم به خاطر همین فیلم و البته به لحاظ شکست تجاری دیوار متوسط فروش 1/1 میلیاردی در سال گذشته داشت، درست شبیه «آناهیتا نعمتی» که او هم به خاطر «زن دوم» و حضور کوتاهش در «دعوت» برای اولین بار به باشگاه میلیاردی‌ها پیوست.

«محمدرضا شریفی نیا» هم که این روزها به تعبیر خودش «آچار فرانسه» سینمای ایران شده و اگر فیلمی بدون او تولید شود باید تعجب کرد، را نباید در این فهرست، فراموش کرد. او سال گذشته نیز سال خوبی را با نمایش 4 فیلم داشت که متوسط فروش هر فیلمش هم همان 1/1 میلیارد تومان بود.

«باران کوثری» اما برخلاف دیگر هم‌سلکان خود شکست تلخی را با اکران «کتونی سفید» تجربه کرد و نتوانست کارنامه موفقی را در اکران 87 به نام خود به ثبت برساند. او با همان «دایره زنگی» و فروش متوسط کمتر از یک میلیارد تومان سال را به پایان برد.

اما 87 سال خوبی برای «نیکی کریمی» بود. او که پس از تمرکز روی کارگردانی و ترجمه و نوشتن و البته حضور در فستیوال‌های خارجی، بازیگری را جدی‌تر ادامه داد و مورد توجه مخاطبان هم قرار گرفت و باید گفت بخشی از فروش‌های خوب فیلم‌هایی چون «زن‌ها فرشته‌اند» و «زن دوم» بی‌ارتباط با حضور او نبوده است. متوسط فروش 920 میلیونی برای این ستاره سال‌های نه چندان دور سینما رقمی رضایتبخش است.

اما قرار گرفتن نام «یوسف تیموری» و «الهام حمیدی» در اینجای فهرست آن هم با فروش متوسط 900 میلیونی کمی عجیب است؛ به هرحال این قوانین نانوشته کمدی و بده بستان‌های مخاطب با چهره‌های محبوب تلویزیونی همیشه در سینما تاثیرگذار بوده است.

اما فکر می‌کنید بیشترین فیلم اکران شده از یک بازیگر در سال پیش مربوط به چه کسی بوده است؟ مطمئنم درست حدس زدید؛ «مهران رجبی» با 6 فیلم! اگر «روز بر می‌آید» و «مینای شهر خاموش» را از فهرست او حذف می‌کردیم جای او حتی از «مهناز افشار» هم در این فهرست بالاتر می‌رفت!

اما به هرحال به لطف 3 فیلم میلیاردی‌اش در گیشه، متوسط هر فیلم «مهران رجبی» 850 میلیون تومان بود و برای همین است که سینمایی‌ها و تلویزیونی‌ها برای در اختیار داشتنش جنگ و دعوا دارند!

«محمدرضا فروتن» هم از فیلم‌هایش حتما راضی است. جز تجربه شکست خورده «خاک سرد» (با 20میلیون فروش!) او 3 فیلم دیگر روی اکران داشت که فروش‌های خوبی داشتند و هر چند مخاطب، بازی‌اش در «دعوت» را چندان نپسندید، اما «کنعان» و «زن دوم» او را در مقام همان بازیگر محبوب سال‌های قبل قرار داد.

حالا می‌شود گفت فروتن پس از چند سال انتخاب‌های نامناسب، بازگشته تا تهیه‌کننده‌ها هم دوباره رویش حساب باز کنند. «مهتاب کرامتی» اما در سال گذشته هم «آتش سبز» ضد مخاطب را داشت و هم «زن‌ها فرشته‌اند» گیشه ای را. فیلمی که یک پاشنه فروشش روی او می‌چرخید.

البته «حس پنهان» که تلفیقی از هر دو بود را هم بر پرده داشت اما در نهایت متوسط فروش فیلم‌هایش به 700 میلیون تومان هم نرسید.

از «افسانه بایگان» که بگذریم و «اکبر عبدی» را با متوسط فروش 600 میلیون برای 3 فیلم، بازیگر تقریبا موفق گیشه بخوانیم، «حمید گودرزی» یکی از بدترین سال‌های سینمایی‌اش را پشت‌سرگذاشت. از او 5 فیلم اکران شد که فقط «انعکاس» فروخت که در آن هم نقش مکمل داشت. تمام نقش اول‌های او در سال 87 شکست خوردند و حتی تهیه‌کننده‌ها که قصد داشتند از زوج سینمایی او و نیوشا ضیغمی (که هر دو سال‌های قبل فیلم‌های پرفروشی داشتند) و تکرارش برای مخاطب، پول پارو کنند، پشیمان شدند.

گودرزی و ضیغمی سال گذشته 3فیلم مشترک بر پرده داشتند که بیشترینش فقط 370 میلیون فروخت! برای «رضا عطاران» هم چنین اتفاقی افتاد و با شکست «قرنطینه» و استقبال کمرنگ از «تیغ زن»، می‌شود گفت حتی از اعتبار سینمایی‌اش کاسته شد.

«شهاب حسینی» نیز هر چند در جشنواره کار را تمام کرد اما اینکه مجموع فروش 3 فیلم اکران شده‌اش در سال 87 به 200 میلیون هم نرسید را حتما می‌توان به‌عنوان خاطره‌ای بد در حافظه سینمایی‌اش اعلام کرد. عزت‌الله انتظامی و پگاه آهنگرانی و ... هم سال بدی را در گیشه تجربه کردند. لازم به یادآوری است که در این گزارش آماری، بازیگرانی در نظر گرفته شده بودند که حداقل 2 فیلم اکران شده در سال داشتند بنابراین محمدرضا گلزار، رضا شفیعی‌جم، ترانه علیدوستی،کامبیز دیرباز، مریلا زارعی و چند نفر دیگر باوجود فروش بالای تک فیلم‌هایشان، در این فهرست لحاظ نشده‌
هفتم 2 1388 18:39
خسرو و شیرین دومین منظومه نظامی‌ و معروفترین اثر و به عقیده گروهی از سخن‌سنجان شاهکار اوست. در حقیقت نیز، نظامی‌ با سرودن این دومین کتاب (پس از مخزن الاسرار) راه خود را باز می‌یابد و طریقی تازه در سخنوری و بزم آرایی پیش می‌گیرد.
 این منظومه شش هزار و چند صد بیتی دارای بسیاری قطعات است که بی هیچ شبهه از آثار جاویدان زبان پارسی است و همان‌هاست که موجب شده است گروهی انبوه از شاعران به تقلیــد از آن روی آورند، گو این که هیچ یک از آنان، جز یکی دو تن، حتی به حریم نظامی ‌نیز نزدیک نشده اند و کار آن یکی دو تن نیز در برابر شهرت و عظمت اثر نظامی ‌رنگ باخته است.


داستان کامل خسرو و شیرین نظامی‌ به نثر
هرمز پادشاه ایران، صاحب پسری می‌‌شود و نام او را پرویز می‌نهد. پرویز در جوانی علی رغم دادگستری پدرمرتکب تجاوز به حقوق مردم می‌شود. او که با یاران خود برای تفرج به خارج از شهر رفته، شب هنگام در خانه ی یک روستایی بساط عیش و نوش برپا می‌کند و بانگ ساز و آوازشان در فضای ده طنین انداز می‌گردد. حتی غلام و اسب او نیز از این تعدی بی نصیب نمی‌مانند.
هنگامی‌ که هرمز از این ماجرا آگاه می‌شود، بدون در نظر گرفتن رابطه‌ی پدر – فرزندی عدالت را اجرا می‌کند: اسب خسرو را می‌کشد؛ غلام او را به صاحب باغی که دارایی‌اش تجاوز شده بود، می‌بخشد و تخت خسرو نیز از آن صاحب خانه‌ی روستایی می‌شود. خسرو نیز با شفاعت پیران از سوی پدر، بخشیده می‌شود. پس از این ماجرا، خسرو،
انوشیروان
- نیای خود را- در خواب می‌بیند. انوشیروان به او مژده می‌دهد که چون در ازای اجرای عدالت از سوی پدر، خشمگین نشده و به منزله‌ی عذرخواهی نزد هرمز رفته، به جای آنچه از دست داده، موهبت‌هایی به دست خواهد آوردکه بسیار ارزشمندتر می‌باشند: دلارامی ‌زیبا، اسبی شبدیز نام، تختی با شکوه و نوازنده ای به نام باربد.
 
مدتی از این جریان می‌گذرد تا اینکه ندیم خاص او – شاپور- به دنبال وصف شکوه و جمال ملکه‌ای که بر سرزمین ارّان حکومت می‌کند، سخن را به برادرزاده‌ی او، شیرین، می‌کشاند. سپس شروع به توصیف زیبایی‌های بی حد او می‌نماید، آنچنان که دل هر شنونده‌ای را اسیر این تصویر خیالی می‌کرد. حتی اسب این زیبارو نیز یگانه و بی همتاست. سخنان شاپور، پرنده‌ی عشق را در درون خسرو به تکاپو وامی‌دارد و خواهان این پری سیما می‌شود و شاپور را در طلب شیرین به ارّان می‌فرستد. هنگامی‌ که شاپور به زادگاه شیرین می‌رسد، در دیری اقامت می‌کند و به واسطه‌ی ساکنان آن دیر از آمدن شیرین و یارانش به دامنه‌ی کوهی در همان نزدیکی آگاه می‌شود. پس تصویری از خسرو می‌کشد و آن را بر درختی در آن حوالی می‌زند. شیرین را  در حین عیش و نوش می‌بیند و دستور می‌دهد تا آن نقش را برای او بیاورند. شیرین آنچنان مجذوب این نقاشی می‌شود که خدمتکارانش از ترس گرفتار شدن او، آن تصویر را از بین می‌برند و نابودی آن را به دیوان نسبت می‌دهند و به بهانه ی اینکه آن بیشه،  سرزمین پریان است، از آنجا رخت برمی‌بندند و به مکانی دیگر می‌روند  اما در آنجا نیز شیرین دوباره تصویر خسرو را که شاپور نقاشی کرده بود، می‌بیند و از خود بیخود می‌شود. وقتی دستور آوردن آن تصویر را می‌دهد، یارانش آن را پنهان کرده و باز هم پریان را در این کار دخیل می‌دانند و رخت سفر می‌بندند. در اقامتگاه جدید، باز هم تصویر خسرو، شیرین را مجذوب  خود می‌کند و این بار شیرین شخصاً به سوی نقش رفته و آن را برمی‌دارد و چنان شیفته‌ی خسرو می‌شود که برای به دست آوردن ردّ و  نشانی از او، از هر رهگذری سراغ او را می‌گیرد؛ اما هیچ نمی‌یابد. در این هنگام شاپور که در کسوت مغان رفته از آنجا می‌گذرد. شیرین او را می‌خواند تا مگر نشانی از نام و جایگاه آن تصویر به او بگوید. شاپور هم در خلوتی که با شیرین داشت پرده از این راز برمی‌گشاید و نام و نشان خسرو و داستان دلدادگی او به شیرین را بیان می‌کند و همان گونه که با سخن افسونگر خود، خسرو را در دام عشق شیرین گرفتار کرده، مرغ دل شیرین را هم به سوی خسرو به پرواز درمی‌آورد. شیرین که در اندیشه ی رفتن به مدائن است، انگشتری را به عنوان نشان از شاپور می‌گیرد تا بدان وسیله به حرمسرای خسرو راه یابد. شیرین که دیگر در عشق روی دلداده‌ی نادیده گرفتار شده بود، سحرگاهان بر شبدیز می‌نشیند و به سوی مدائن می‌تازد.
از سوی دیگر خسرو که مورد خشم پدر قرار گرفته به نصیحت بزرگ امید، قصد ترک مدائن می‌کند. قبل از سفر به اهل حرمسرای خود سفارش می‌کند که اگر شیرین به مدائن آمد، در حق او نهایت خدمت و مهمان نوازی را رعایت کنند و خود با جمعی از غلامانش راه ارّان را در پیش می‌گیرد.
در بین راه که شیرین خسته از رنج سفر در چشمه‌ای تن خود را می‌شوید، متوجه حضور خسرو می‌شود. هر دو که با یک نگاه به یکدیگر دل می‌بندند، به امید رسیدن به یاری زیباتر، از این عشق چشم می‌پوشند. خسرو به امید شاهزاده‌ای که در ارّان در انتظار اوست و شیرین به یاد صاحب تصویری که در کاخ خود روزگار را با عشق او می‌گذراند.
 
شیرین پس از طی مسافت طولانی به مدائن رسید؛ اما اثری از خسرو نبود. کنیزان، او را در کاخ جای داده و آنچنان که خسرو سفارش کرده بود در پذیرایی از او می‌کوشیدند. شیرین که از رفتن خسرو به اران آگاه شد، بسیار حسرت خورد. رقیبان به واسطه‌ی حسادتی که نسبت به شیرین داشتند، او را در کوهستانی بد آب و هوا مسکن دادند و شیرین در این مدت تنها با غم عشق خسرو زندگی می‌کرد. از سوی دیگر تقدیر نیز خسرو را در کاخی مقیم کرده بود که روزگاری شیرین در آن می‌خرامید و صدای دل انگیزش در فضای آن می‌پیچید. اما دیگر نه از صدای گام‌های شیرین خبری بود و نه از نوای سحرانگیزش. شاپور خسرو را از رفتن شیرین به مدائن آگاه می‌کند و از شاه دستور می‌گیرد که به مدائن رفته و شیرین را با خود نزد خسرو بیاورد. شاپور این بار نیز به فرمان خسرو گردن می‌نهد و شیرین را در حالی که در آن کوهستان بد آب و هوا به سر می‌برد، نزد خسرو به اران آورد. هنوز شیرین به درگاه نرسیده که خبر مرگ هرمز کام او را تلخ می‌کند.  به دنبال شنیدن این خبر، شاه جوان عزم مدائن می‌کند تا به جای پدر بر تخت سلطنت تکیه زند. دگر باره شیرین قدم در قصر می‌نهد به امید اینکه روی دلداده‌ی خود را ببیند؛ اما باز هم ناامید می‌شود.
 
در حالی که خسرو در ایران به پادشاهی رسیده بود، بهرام چوبین علیه او قیام می‌کند و با تهمت پدرکشی، بزرگان قوم را نیز بر ضد خسرو تحریک می‌نماید. خسرو نیز که همه چیز را از دست رفته می‌یابد، جان خود را برداشته و به سوی موقان می‌گریزد. در میان همین گریزها و نابسامانی‌ها، روزی که با یاران خود به شکار رفته بود، ناگهان چشمش بر شیرین افتاد که او نیز به قصد شکار از کاخ بیرون آمده بود. دو دلداده پس از مدت‌ها دوری، سرانجام یکدیگر را دیدند در حالی که خسرو تاج و تخت شاهی را از دست داده بود. خسرو به دعوت شیرین قدم در کاخ مهین بانو گزارد. مهین بانو که از عشق این دو و سرگذشت شیرین با خوبرویان حرمسرایش آگاهی داشت، از شیرین خواست که تنها در مقابل عهد و کابین خود را در اختیار خسرو نهد و هرگز با او در خلوت سخن نگوید. شیرین نیز بر انجام این خواسته سوگند خورد.

خسرو و شیرین بارها در بزم و شکار در کنار هم بودند؛ اما خسرو هیچ گاه نتوانست به کام خود برسد. سرانجام پس از اظهار نیازهای بسیار از سوی خسرو و ناز از سوی شیرین،‌خسرو دل از معشوقه‌ی خود برداشت و عزم روم کرد. در آنجا
مریم، دختر پادشاه روم را به همسری برگزید و بعد از مدتی نیز با سپاهی از رومیان به ایران لشکر کشید و تاج و تخت سلطنت را بازپس گرفت. اما در عین داشتن همه‌ی نعمت‌های دنیایی، از دوری شیرین در غم و اندوه بود. شیرین نیز در فراق روی معشوق در تب و تاب و بیقراری بود.
مهین بانو در بستر مرگ، برادرزاده ی خود را به صبر و شکیبایی وصیت می‌کند. تجربه به او نشان داده که غم و شادی در جهان ناپایدار است و به هیچ یک نباید دل بست؟؟؟

پس از مرگ مهین بانو،
شیرین بر تخت سلطنت نشست و عدل و داد را در سراسر ملک خود پراکند. اما همچنان از دوری خسرو، ناآرام بود. پادشاهی را به یکی از بزرگان درگاهش سپرد و به سوی مدائن رهسپار شد.
در همان هنگام که روزگار نیک بختی خسرو در اوج بود، خبر مرگ بهرام چوبین را شنید. سه روز به رسم سوگواری، دست از طرب و نشاط برداشت و در روز چهارم به مجلس بزم نشست و به امید اینکه نواهای باربد، درد دوری شیرین را در وجودش درمان کند، او را طلب کرد. باربد نیز سی لحن خوش آواز را از میان لحن‌های خود انتخاب کرد و نواخت. خسرو نیز در ازای هر نوا، بخششی شاهانه نسبت به باربد روا داشت.
آن شب پس از آن که خسرو به شبستان رفت، عشق شیرین در دلش تازه شده بود. با خواهش و التماس از مریم خواست تا شیرین را به حرمسرای خود آورد؛ اما با پاسخی درشت از سوی مریم مواجه شد. خسرو که دیگر نمی‌توانست عشق سرکش خود را مهار کند، ‌شاپور را به طلب شیرین فرستاد. اما شیرین با تندی شاپور را از درگاه خود به سوی خسرو روانه کرد.
شیرین این بار نیز در همان کوهستان رخت اقامت افکند و غذایی جز شیر نمی‌خورد. از آنجا که آوردن شیر از چراگاهی دور، کار بسیار مشکلی بود، شاپور برای رفع این مشکل،
فرهاد را به شیرین معرفی کرد.

در روز ملاقات شیرین و فرهاد، فرهاد دل در گرو شیرین می‌بازد. این اولین دیدار آنچنان او را مدهوش می‌کند که ادراک از او رخت بر می‌بندد و دستورات شیرین را نمی‌فهمد. هنگامی‌ که از نزد او بیرون می‌آید، سخنان شیرین را از خدمتکارانش می‌پرسد و متوجه می‌شود باید جویی از سنگ، از چراگاه تا محل اقامت شیرین بنا کند. فرهاد آنچنان با عشق و علاقه تیشه بر کوه می‌زد که در مدت یک ماه، جویی در دل سنگ خارا ایجاد کرد و در انتهای آن حوضی ساخت. شیرین به عنوان دستمزد، گوشواره ی خود را به فرهاد داد اما فرهاد با احترام فراوان گوشواره را نثار خود شیرین کرد و روی به صحرا نهاد این عشق روزگار فرهاد را آنچنان پر تب و تاب و بیقرار ساخت که داستان آن بر سر زبان‌ها افتاد و خسرو نیز از این دلدادگی آگاه شد. فرهاد را به نزد خود خواند و در مناظره ای که با او داشت، فهمید توان برابری با عشق او را نسبت به شیرین ندارد. پس تصمیم گرفت به گونه ای دیگر او را از سر راه خود بردارد. خسرو، فرهاد را به کندن کوهی از سنگ می‌فرستد و قول می‌دهد اگر این کار را انجام دهد، شیرین و عشق او را فراموش کند.

فرهاد نیز بی درنگ به پای آن کوه می‌رود. نخست بر آن نقش شیرین و شاه و شبدیز را حک کرد و سپس به کندن کوه با یاد دلارام خود پرداخت. آنچنان که حدیث کوه کندن او در جهان آوازه یافت. روزی شیرین سوار بر اسب به دیدار فرهاد رفت و جامی ‌شیر برای او برد. در بازگشت اسبش در میان کوه فرو ماند و بیم سقوط بود. اما فرهاد اسب و سوار آن را بر گردن نهاد و به قصر برد. خبر رفتن شیرین نزد فرهاد و تأثیر این دیدار در قدرت او برای کندن سنگ خارا به گوش خسرو می‌رسد. او که دیگر شیرین را، از دست رفته می‌بیند، به دنبال چاره است. به راهنمایی پیران خردمند قاصدی نزد فرهاد می‌فرستد تا خبر مرگ شیرین را به او بدهند مگر در کاری که در پیش گرفته سست شود. هنگامی ‌که پیک خسرو، خبر مرگ شیرین را به فرهاد می‌رساند، او تیشه را بر زمین می‌زند و خود نیز بر خاک می‌افتد. شیرین از مرگ او، داغدار می‌شود و دستور می‌دهد تا بر مزار او گنبدی بسازند. خسرو نامه‌ی تعزیتی طنزگونه برای شیرین می‌فرستد و او را به ترک غم و اندوه می‌خواند. پس از گذشت ایامی ‌از این واقعه، مریم نیز می‌میرد و شیرین در جواب نامه‌ی خسرو، نامه ای به او می‌نویسد و به یادش می‌آورد که از دست دادن زیبارویی برای او اهمیتی ندارد زیرا هر گاه بخواهد، نازنینان بسیاری در خدمتگزاری او حاضرند. خسرو پس از خواندن نامه به فراست در می‌یابد که جواب آنچنان سخنانی، این نامه است. بعد از آن برای به دست آوردن شیرین تلاش‌های بسیاری نمود اما همچنان بی‌نتیجه بود و شیرین مانند رؤیایی، دور از دسترس. خسرو که از جانب شیرین، ناامید شده بود به دنبال زنی شکرنام که توصیف زیبایی‌اش را شنیده بود به اصفهان رفت. اما حتی وصال شکر نیز نتوانست آتش عشق شیرین را در وجود او خاموش کند. خسرو که می‌دانست شاپور تنها مونس شب‌های تنهایی شیرین بود، او را به درگاه احضار کرد تا مگر شیرین برای فرار از تنهایی به خسرو پناه آورد. شیرین نیز در این تنهایی‌ها روزگار را با گریه و زاری و گله و شکایت به سر برد. روزی خسرو به بهانه‌ی شکار به حوالی قصر شیرین رفت. شیرین که از آمدن خسرو آگاه شده بود، کنیزی را به استقبال خسرو فرستاد و او را در بیرون قصر، منزل داد. سپس خود به نزد شاه رفت. شاه نیز که از نحوه‌ی پذیرایی میزبان ناراضی بود، با وی به عتاب سخن گفت و شکایت‌ها نمود و اظهار نیازها کرد اما شیرین همچنان خود را از او دور نگه می‌دارد و تأکید می‌کند تنها مطابق رسم و آیین خسرو می‌تواند به عشق او دست یابد. پس از گفتگویی طولانی و بی‌نتیجه، خسرو مأیوس و سرخورده از قصر شیرین باز می‌گردد. با رفتن خسرو، تنهایی بار دیگر همنشین شیرین می‌شود و او را دلتنگ می‌کند. پس به سوی محل اقامت خسرو رهسپار می‌شود و به کمک شاپور، دور از چشم شاه، در جایگاهی پنهان می‌شود. سحرگاهان، خسرو مجلس بزمی ‌ترتیب می‌دهد. شیرین نیز در گوشه‌ای از مجلس پنهان می‌شود. در این بزم نیک از زبان شیرین غزل می‌گوید و باربد از زبان خسرو. پس از چندی غزل گفتن، شیرین صبر از کف می‌دهد و از خیمه‌ی خود بیرون می‌آید. خسرو که معشوق را در کنار خود می‌یابد به خواست شیرین گردن می‌نهد و بزرگانی را به خواستگاری او می‌فرستد و او را با تجملاتی شاهانه به دربار خود می‌آورد. خسرو پس از کام یافتن از شیرین، حکومت ارمن را به شاپور می‌بخشد. خسرو نصیحت شیرین را مبنی بر برقراری عدالت و دانش آموزی با گوش جان می‌شنود و عمل می‌کند. در راه آموختن علم، مناظره ای طولانی میان او و بزرگ امید روی می‌دهد و در آن سؤالاتی درباره‌ی چگونگی افلاک و مبدأ و معاد و بسیاری مسائل دیگر می‌پرسد. پس از چندی، با وجود آنکه خسرو از بد ذاتی پسرش
شیرویه آگاه است، به سفارش بزرگ امید، او را بر تخت می‌نشاند و خود رخت اقامت در آتشخانه می‌افکند. شیرویه با به دست گرفتن قدرت، پدر را محبوس کرد و تنها شیرین اجازه‌ی رفت و آمد نزد او را داشت اما وجود شیرین حتی در بند نیز برای خسرو دلپذیر و جان بخش بود. یک شب که خسرو در کنار شیرین آرمیده بود، فرد ناشناسی به بالین او آمد و با دشنه‌ای جگرگاهش را درید. حتی در کشاکش مرگ نیز راضی نشد موجب آزار شیرین شود و بی صدا جان داد. شیرین به واسطه‌ی خون آلود بودن بستر از خواب ناز بیدار شد و معشوقش را بی‌جان یافت و ناله سر داد. در میانه‌ی ناله و زاری شیرین بر مرگ همسر، شیرویه برای او پیغام خواستگاری فرستاد. شیرین نیز دم فرو بست و سخن نگفت. صبحگاهان، که خسرو را به دخمه بردند، شیرین نیز با عظمتی شاهانه قدم در دخمه نهاد و در تنهایی‌اش با او دشنه ای بر تن خود زد و در کنار خسرو جان داد. بزرگان کشور نیز که این حال را دیدند، خسرو و شیرین را در آن دخمه دفن کردند. 
بیست و سوم 11 1387 9:51
X