صفحه ها
دسته
برخي از نوشته ها
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 990615
تعداد نوشته ها : 446
تعداد نظرات : 419
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

یه روز شنگول تو مسابقات رالی شرکت میکنه ,وسط راه مسافر سوار می کنه.

 

به شنگول میگن دو دوتا میگه: میخای بخری یا میخای بفروشی.

 

یارو زنش میمیره روی سنگ قبرش می نویسه:

آرمگاه زری همسر دکتر ر حیمی مختصص زنان و زایمان، مطب: خیابان جلفا کوچه سوم پلاک 20 ساعات پذیرایی: 16 الی 21

 

غضنفر داشته خاطره تعریف می کرده می گه ما سال 49 با دونفر دعوامون شد........ البته سال 49 دو نفر خیلی بود .

 

به یارو می گن سفره حج چطور بود می گه عالی ،خیابوناش تمیز ، برجاش بلند ، ماشینا همه اخرین مدل. یه جای دیدنی هم داشت که خیلی شلوغ بود من نرفتم.

 

یکی میره خارج بهش میگن: اسمت چیه ؟

میگه: sun god between two waters gold shit dear wife

میگن: به فارسی بگو.

میگه: شمس الله میان دو آبی زرگنده زنجانی.

 

غضنفر میره از این ماشینا میخره که فرمونش سمت راسته . بهش میگن حالا ازش راضی هستی ؟ میگه : راضی که هستم ، فقط نمیدونم چرا هر وقت تف میکنم ، میخوره تو صورت زنم؟!

 

غضنفر تو جاده داشته رانندگی میکرده، یهو میبینه یه کامیون داره از روبروش میاد ، میزنه رو ترمز میبینه ترمزش نمیگیره ، رفیقشو صدا میکنه میگه : اصغر اصغر پاشو تصادفو ببین

 

شنگول خونش آتیش میگیره ، اس ام اس میده آتش نشانی میگه به این شماره ای که افتاده زنگ بزنین تا آدرسمو بدم.

 

ازیارو می پرسن نظرت درباره بند گردنیه موبایل چیه ؟ میگه خیلی خوبه . فقط موقع شارژ چند ساعتی آدمو علاف میکنه.


دسته ها : طنز - جک، SMS ،پیامک
بیست و یکم 11 1388 17:42
X