صفحه ها
دسته
برخي از نوشته ها
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 994758
تعداد نوشته ها : 446
تعداد نظرات : 419
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

 مامانه به بچه هه میگه میدونم شیطون گولت زد موهای خواهرتو کشیدی! بچه هه میگه آره ولی لگدی که زدم تو شیکمش ابتکار خودم بود.

 

دعای خانم ها : خدایا به من عشق بده تا همسرم را دوست بدارم ؛ صبر بده تا تحملش کنم ؛ اما قدرت نده که می زنم لهش می کنم ...

 

مرد به سرعت به خانه امد و فریاد زد عزیزم ساکتو ببند ..من همین الان ۱۰ میلیون دلار برنده شدم . زن : ساکها رو برای ساحل ببندم یا کوه . مرد : مهم نیست فقط ساکتو ببندو از جلو چشام دور شو.

 

شنگول قله اورست رو فتح کرد.بهش میگن انگیزه ات چی بود؟؟ میگه خدا لعنت کنه کسی رو که گفت اون بالا نذری میدن ...

 

چه وقت زنان خدا را شکر می کنند؟

زن رو به خدا کرد و گفت: چرا باید دیه ما نصف مردها باشد؟ خداوند مهربانانه فرمود: عزیز من ! اگر با کشتن، تو را از شوهرت بستانند، به او هشت میلیون می رسد، ولی اگر او را بکشند تو صاحب شانزده میلیون می شوی !!! زن خندید و گفت: خدایا حکمتت را شکر...

 

غضنفر با نامزدش میرن پارک غضنفر میگه :عزیزم اگه این درخت کاج زبون داشت الان به ما چی میگفت ؟ دختره میگه اگه زبون داشت میگفت الاغ من زردآلوام نه کاج ...

 

از طرف بهداشت اومدن سرکشی گاوداری به غضنفر گفتن شما به گاوهاتون چی میدیدگفت علف!جریمش کردن بار دوم که اومدن بازم همون سوال رو کردن غضنفر گفت ما به گاوهامون چلو کباب میدیم:-؟؟ باز هم جریمش کردن بار سوم اومدن باز هم همون سوال رو از غضنفر کردن غضنفر کمی فکر کرد بعد با خوشحالی گفت ما به گاوهامون پول تو جیبی میدیم هر چی دلشون میخواد بخرن بخورن...

 

غضنفر داشته یکی رو بدجور میزده و هی داد میزده کمک کمک! بهش میگن بابا تو که داری اینو می زنی، تو چرا کمک می‌خوای؟ میگه آخه این گفته اگه بلند شم لهت می کنم.

دسته ها : طنز - جک، SMS ،پیامک
بیست و دوم 11 1388 14:12

یه روز شنگول تو مسابقات رالی شرکت میکنه ,وسط راه مسافر سوار می کنه.

 

به شنگول میگن دو دوتا میگه: میخای بخری یا میخای بفروشی.

 

یارو زنش میمیره روی سنگ قبرش می نویسه:

آرمگاه زری همسر دکتر ر حیمی مختصص زنان و زایمان، مطب: خیابان جلفا کوچه سوم پلاک 20 ساعات پذیرایی: 16 الی 21

 

غضنفر داشته خاطره تعریف می کرده می گه ما سال 49 با دونفر دعوامون شد........ البته سال 49 دو نفر خیلی بود .

 

به یارو می گن سفره حج چطور بود می گه عالی ،خیابوناش تمیز ، برجاش بلند ، ماشینا همه اخرین مدل. یه جای دیدنی هم داشت که خیلی شلوغ بود من نرفتم.

 

یکی میره خارج بهش میگن: اسمت چیه ؟

میگه: sun god between two waters gold shit dear wife

میگن: به فارسی بگو.

میگه: شمس الله میان دو آبی زرگنده زنجانی.

 

غضنفر میره از این ماشینا میخره که فرمونش سمت راسته . بهش میگن حالا ازش راضی هستی ؟ میگه : راضی که هستم ، فقط نمیدونم چرا هر وقت تف میکنم ، میخوره تو صورت زنم؟!

 

غضنفر تو جاده داشته رانندگی میکرده، یهو میبینه یه کامیون داره از روبروش میاد ، میزنه رو ترمز میبینه ترمزش نمیگیره ، رفیقشو صدا میکنه میگه : اصغر اصغر پاشو تصادفو ببین

 

شنگول خونش آتیش میگیره ، اس ام اس میده آتش نشانی میگه به این شماره ای که افتاده زنگ بزنین تا آدرسمو بدم.

 

ازیارو می پرسن نظرت درباره بند گردنیه موبایل چیه ؟ میگه خیلی خوبه . فقط موقع شارژ چند ساعتی آدمو علاف میکنه.

دسته ها : طنز - جک، SMS ،پیامک
بیست و یکم 11 1388 17:42

فلسفه بافی ها برای در چاه فتاده

روزی مردی داخل چاهی افتاد و بسیار دردش آمد

یک دانشمند عمق چاه و رطوبت خاک آن را اندازه گرفت

یک روزنامه نگار در مورد دردهایش با او مصاحبه کرد

یک یوگیست به او گفت : این چاله و همچنین دردت فقط در ذهن تو هستند در واقعیت وجود ندارند

یک پزشک برای او دو قرص آسپرین پایین انداخت

یک پرستار کنار چاه ایستاد و با او گریه کرد

یک  روانشناس او را تحریک کرد تا دلایلی را که پدر و مادرش او را آماده افتادن به داخل چاه کرده بودند پیدا کند

یک تقویت کننده  فکراو را نصیحت کرد که : خواستن توانستن است

یک فرد خوشبین به او گفت : ممکن بود یکی از پاهات رو بشکنی

سپس فرد بیسوادی گذشت و دست او را گرفت و او را از چاه بیرون آورد

دسته ها : طنز
هفتم 11 1388 17:11
  

  1- شش سال اوّل زندگی:

 

• گریه نکن

 

• شیطونی نکن

 

• دست تو دماغت نکن

 

• تو شلوارت پی‌پی نکن

 

• مامانت رو اذیّت نکن

 

• روی دیوار نقاشی نکن

 

• انگشتت رو تو پریز برق نکن

 

• دمپایی بابا رو پات نکن

 

• به خورشید نگاه نکن

 

• شبها تو جات جیش نکن

 

• تو کمد مامان فضولی نکن

 

• با اون پسر بی‌تربیته بازی نکن 

 

• اسباب‌بازی‌ها رو تو دهنت نکن

 

• زیر دامن شمسی خانوم رو نگاه نکن

 

• دماغت رو تو لوله جاروبرقی نکن

 2- دوره دبستان:

 • موقع رفتن به مدرسه دیر نکن  

• پات رو تو جامیزی نکن

 

• ورقهای دفترت رو پاره نکن

 

• مدادت رو تو دهنت نکن

 

• به دخترهای مدرسه بغلی نگاه نکن

 

• تخته پاک‌کن رو خیس نکن

 

• حیاط مدرسه رو کثیف نکن

 

• با دخترهای شمسی خانوم آمپول بازی نکن

 

• دست تو کیف بغل دستیت نکن

 

• تخته‌سیاه رو خط‌خطی نکن

 

 

• گچ رو پرت نکن

 

• تو راهرو سرو صدا نکن

 

• تو کلاس پچ‌پچ نکن

 

ATARI بازی نکن

 

  3- دوره راهنمایی:

 

• ترقّه بازی نکن

 

 SEGA بازی نکن

 

• جاهای بدبد فیلمها رو نگاه نکن

 

• موقع برگشتن از مدرسه دیر نکن

 

• تو کوچه فوتبال بازی نکن

 

• دست تو جیبت نکن

 

• با مامانت کل‌کل نکن

 

• تو کلاس صحبت نکن

 

• بعد از ظهر سروصدا نکن

 

• با دختر شمسی خانوم منچ بازی نکن

 

• اتاقت رو شلوغ نکن

 

• روی میز بابات کتابهات رو ولو نکن


 

• با بچّه‌های بی‌ادب رفت و آمد نکن

 

• جرّ و بحث نکن

 

  4- دوره دبیرستان:

 

• با کامپیوتر بازی نکن

 

• تو حموم معطّل نکن

 

• تقلّب نکن

 

• با دوستات موتورسواری نکن

 

• عصرها دیر نکن

 

• با دختر شمسی خانوم صحبت نکن

 

• با بابات دعوا نکن

 

• تو کلاس معلّمتون رو مسخره نکن

 

• تو خیابون دنبال دخترها نکن

 

• مردم‌آزاری نکن

 

• نصف شب سرو صدا نکن

   

• وقتت رو با مجله تلف نکن

 

• چشم‌چرونی نکن 

  

5- دوره دانشگاه:

 

• رشته‌ای رو که دوست داری انتخاب نکن

 

• ?? ساعته چت نکن 

 

• سر کلاس درس غیبت نکن

 

• با دختر شمسی‌خانوم دل و قلوه ردّ و بدل نکن

 

• خیابون‌ها رو متر نکن

 

• تو سیاست دخالت نکن

   

• شب برای شام دیر نکن

 

• با مأمور پلیس کل‌کل نکن

 

• چراغ قرمز رو عشقی رد نکن

 

• موبایلت رو Reject نکن

 

• حذف پزشکی نکن

 

• آستین کوتاه تنت نکن

 

• همه رو دودره نکن

 

6- دوره سربازی:

 

• موهات رو بلند نکن

 

• روت رو زیاد نکن

 

• از اوامر سرپیچی نکن

 

• فرار نکن

 

• با اسلحه شوخی نکن

 

• غیبت نکن

 

• به آینده فکر نکن

 

• درگیری ایجاد نکن

 

• به فرمانده بی‌احترامی نکن

 

• غیر از خدمت به هیچ چیز دیگری فکر نکن

 

• با رئیس عقیدتی جرّ و بحث نکن

 

• اعتراض نکن

 

• با دختر شمسی خانوم نامه‌نگاری نکن

 

• از تلف شدن وقتت ناله نکن

 

• از آشپزخونه دزدی نکن

 

 7- دوره شوهر بودن:  

• با زنت شوخی نکن

 

• زنت رو با دختر شمسی خانوم مقایسه نکن

 

• به زنت خیانت نکن

 

• با دوستانت الواتی نکن

 

• تو Orkut خودت رو Single معرفی نکن

 

• به زنهای دیگه نگاه نکن

 

• موبایلت رو قایم نکن

 

• از عکسهای قبل از ازدواجت نگهداری نکن

 

• پولت رو خرج دوستات نکن

 

• رفتار دوران مجرّدی رو تکرار نکن

 

• غیر از زندگی مشترک به هیچ چیز فکر نکن

 

• ریسک نکن

 

• بدون اجازه زنت هیچ کاری نکن

   

8- دوره پدر بودن:

 

• بچّه رو تنبیه نکن

 

• به بچّه بی‌توجّهی نکن 

 

• بچّه‌ت رو با بچّه‌های دیگه مقایسه نکن

 

• به بچّه توهین نکن

 

• بچّه رو از بازی منع نکن

 

• بچّه‌ت رو به کتک زدن بچّه دختر شمسی خانوم تشویق نکن

 

• با بچّه کل‌کل نکن

 

• بچّه رو محدود نکن

 

• بچّه رو از جنس مخالف دور نکن

 

• به مادر بچّه بی‌توجّهی نکن

 

• بچّه رو به هیچ چیز مجبور نکن

 

• آزادی بچّه رو محدود نکن

   

• از خواستهای بچّه چشم‌پوشی نکن

 

    9- دوره پیری:

 

• برای بچّه‌هات مزاحمت ایجاد نکن

 

• نوه‌هات رو لوس نکن

 

• با پیرزن‌های دیگه معاشرت نکن

 

• به خاطراتت فکر نکن

 

• پولت رو خرج نکن

 

• هوس جوونی نکن

 

• غیر از آخرتت به هیچ چیز فکر نکن

 

• با زنت بی‌وفایی نکن

 

• از رفتن به خانه سالمندان احساس نارضایتی نکن

 

• لباس شاد تنت نکن

 

• به بیوه شدن دختر شمسی خانوم توجّه نکن

 

• تو وصیتنامه، هیچکس رو فراموش نکن

 

• از گذشته ناله نکن

 

• به هر کی رسیدی، نصیحت نکن 

 

• به آینده فکر نکن

 
دسته ها : طنز
بیست و دوم 10 1388 12:57

@ یک کارمند اداره می گوید:

  پرونده ناقص، دون اشل، الهی اسمت جزو مراسلات فوت شدگان به آن دنیا ارسال شود، الهی در قبرستان برای همیشه بایگانی شوی، لامذهب، بی دین، مدیرکل! الهی از این دنیا اخراج بشی!

@ یک درشکه چی :

  حیوون علیشاه، مگر اینجا طویله است؟ لامروت مثل خیابان سنگفرش می ماند! آقا می گیرم سوتت می کنم که دو کورس اونطرف تر بیایی پایین، رنگش مثل پهن می ماند!

@ یک خیاط:

ای بی قواره، بد برش، بی آستر. به خدا چاک دهنت را می دوزم. گوشهایت را قیچی می کنم .
مرده شور صورت آبله ای سوزن سوزنیت را ببره، در عالم رفاقت صد دفعه ترا پرو کردم اما باز هم ناصاف از آب درآمدی. خوبه، بسه دیگه، جلوی حرفهایت را درز بگیر… باشه، باشه این بود اجرت. بیست سانتیمتر دوستی من که حالا با دو ذرع و سه چارک قد، قلب مرا بشکافی؟

@ یک بازاری محتکر:

دِهه… چک بی محل را تماشا کن. سفته سوخت شده را ببین. دلال مظلمه را بپا ! مردیکه، پنجاه و سه پارچه آبادی که دارم توی سرت بخوره، الهی زیر ماشین بیوک بری، خیر ندیده بی اعتبار. تف تمام مستاجرینم به ریش پدرت، درد و بلای سرقفلی هام بخوره توی کاسه سرت. محتکر حماقت و لجاجت! برو حجره ات را تخته کن عمو

@ یک وکیل مجلس:

  بی قانون، کودن، بی اعتبارنامه، تو از مصونیت اخلاقی خود سوء استفاده کرده ای. بدترکیب، قیافه کبود. دیگر اعتماد من از تو سلب شد. دیگر دوستی من و تو وخیم گردید. مرده شور آن صدای زنگوله مانندت را ببرد. یک جلسه دیگر اگر جلوی چشمم بیایی استیضاحت می کنم !

@ یک افسر:

  ای توپ، ای مسلسل، شمشیر توی فرق سرت بخورد،  آجر توی سرت بخورد ، چخماق ، الهی توی صف مرده ها بری !
دسته ها : طنز
دوم 6 1388 11:1
 

آقای سکسکه عمل کرده، می‌ره سر کار و میاد و زندگی‌شو می‌کنه!

 

الفی دیگه از هیچی نمی‌‌ترسه!   

 

آلیس شوهر کرده، دو تا بچه داره و یه زندگی حقیر توی یه آپارتمان 50 متری ساده.

 

آن‌شرلی آرایش‌گر معروفی شده و توی جردن و چند تا محله‌ی بالای شهر شعبه زده و حسابی جیب مردم رو خالی می‌کنه به اسم گریم و رنگ موهای عالی ...

 

ای‌کیوسان کراکی شده و مخش تعطیل تعطیله!

 

بامزی یه خرس بزرگ شد و شکارش کردن!... شلمان هنوز هم خوابه!

  پت پست‌چی بازنشسته شده و الان تو خونه‌ی سال‌مندان منتظر مرگشه!  

بالتازار و زبل‌خان آلزایمر گرفتن.

  

دامبو، پلنگ صورتی، پسر شجاع، خانوم کوچولو، شیپورچی، یوگی و دوستاش همه توی یه سیرک بزرگن!

  

تام و جری دو تا دوست صمیمی شدن!

  تن‌تن توی یه روزنامه خبرنگار بود، الان تو ستاد تبلیغاتی داره فعالیت میکنه! 

  قاشق سحرآمیز و جنگلی هم دیگه تو کار نیست!

 

جیمبو رو از رده خارج کردن . شاید هم اجاره دادندش به ایران ایر !!

 

چوبین خیلی وقته که مادرش رو پیدا کرده و دنبال یه وامه تا ازدواج کنه!

 

حنا خانوم دکتر شده، مادرش هم از آلمان برگشته کنارش!

خپل رو از باغ گل‌ها انداختنش بیرون, اون‌جا یه برج ١٠٠٠ طبقه ساختن! (چند روز پیش کنار یه سطل آشغال دیدمش - خیلی لاغر شده!)

خانواده‌ی دکتر ارنست همسایه مونن، هر سه تا بچه‌اش رفتن خارج، همسر دکتر خیلی مریضه!

  رابین‌هود رو توی اسلام‌شهر گرفتنش - به جرم شرارت!- هفته‌ی دیگه اعدامش می‌کنن! 

سوباسو و کاکرو قهرمان جهان شدن، خب که چی؟!

 

کایوت، بالاخره ردرانر رو گرفت ولی از شانس بدش آنفولانزای مرغی گرفت و ... اونم مرد!

  هیچ‌کی نفهمید گالیور عاشق فلرتیشیاست!  لوک خوش‌شانس ساقی محله‌مونه! 

مارکو پولو تو میدون راه‌آهن یه میوه‌فروشی زده ، می‌گن کارش خیلی گرفته!

 

گربه‌سگ عمل کردن و جدا شدن!

  ملوان زبل تو کار قاچاق آدمه!  آقای پتی‌بل تو میدون شوش یه بنک‌دار کله‌گنده‌س!  

معاون کلانتر ارتقای شغلی پیدا کرده، داره می‌شه رییس پلیس!

 

آقای نجار مرده و از وروجک هم خبری نیست!

 

 پت و مت حالا دیگه دو تا آقای مهندسن!

 

نل افسردگی‌ش خوب شد و داستان زندگی‌شو به زودی چاپ می‌کنه!

 
دسته ها : طنز - سرگرمی
هشتم 3 1388 15:8

سه شنبه


الان رسیدیم خونه بعد ازمسافرت ماه عسل و تو خونه جدید مستقرشدیم.
خیلی سرگرم کننده هست اینکه واسه ریچارد آشپزی می‌کنم .

 

امروزمی‌خوام یه جور کیک درست کنم که تو دستوراتش ذکر کرده ۱۲ تا تخم مرغ روجدا جدا بزنین ولی من کاسه به اندازه‌ی کافی نداشتم واسه همین مجبور شدم ۱۲ تا کاسه قرض بگیرم تا بتونم تخم مرغ‌هاروتوش بزنم .

 

 

چهارشنبه

 

من امروز تصمیم گرفتم برنج درست کنم ویه دستور غذایی هم پیداکردم واسه‌ی این کارکه می‌گفت قبل از دم کردن برنج کاملا شست‌وشوکنین.

 

پس من آب‌گرم‌کن رو راه انداختم و یه حموم حسابی کردم قبل از اینکه برنج رو دم کنم .

 

ولی من آخرش نفهمیدم اینکار چه تاثیری تو دم کردن بهتر برنج داشت .

 

پنج‌شنبه


باز هم امروز ریچارد ازم خواست که واسه‌ش سالاد درست کنم . خب منهم یه دستور جدید رو امتحان کردم .


تودستورش گفته بود مواد لازم روآماده کنین و بعد اونو روی یه ردیف کاهو پخش کنین وبذارین یه ساعت بمونه قبل ازاین که اونو بخورین .

 

خب منم کلی گشتم تا یه باغچه پیداکردم و سالادمو روی یه ردیف از کاهوهایی که اون جا بود پخش و پرا کردم و فقط مجبور شدم یه ساعت بالای سرش بایستم که یه دفعه یه سگی نیاداونو بخوره.

 

ریچارد اومد اون جا و ازم پرسید من واقعا حالم خوبه؟؟


نمی‌دونم چرا ؟عجیبه !!! حتماخیلی توکارش استرس داشته

 

باید سعی کنم یه مقداری دلداریش بدم.

 

جمعه

 

امروز یه دستورغذایی راحت پیدا کردم . نوشته بود همه‌ی مواد لازم رو تو یه کاسه بریزو بزن به چاک

 

beat it =در غذا : مخلوط کردن ، درزبان عامیانه : بزن به چاک

 

خب منم ریختم تو کاسه و رفتم خونه‌ی مامانم .

 

ولی فکر کنم دستوره اشتباه بود چون وقتی برگشتم خونه مواد لازم همون جوری که ریختهبودمشون تو کاسه مونده بودند.

 

شنبه


ریچارد امروز رفت مغازه ویه مرغ خرید و از من خواست که واسه‌ی مراسم روز یک‌شنبه اونو آماده کنم ولی من مطمئن نبودم که چه جوری آخه می‌شه یه مرغ رو واسه یک‌شنبه لباس تنش کرد وآماده اش کرد .


قبلا به این نکته تو مزرعه‌مون توجهی نکرده بودم ولی بالاخره یه لباس قدیمی عروسک پیداکردم و با کفش‌های خوشگلش ..وای من فکر می‌کنم مرغه خیلی خوشگل شده بود.


وقتی ریچارد مرغه رو دید اول شروع کرد تا شماره‌ی ۱۰به شمردن ولی بازم خیلی پریشون بود. حتما به خاطر شغلشه یا شایدم انتظارداشته مرغه واسه‌ش برقصه.


وقتی ازش پرسیدم عزیزم آیا اتفاقی افتاده ؟ شروع کرد به گریه و زاری وهی داد می‌زد آخه چرامن ؟ چرامن؟

 

هووووم … حتما به خاطر استرس کارشه … مطمئنم …

دسته ها : طنز - سرگرمی - ازدواج
بیستم 2 1388 19:46
X