اساساً فكر كردن كار خوبي است و با اينكه بعضي از مردم به اندازه كافي اينكار را نميكنند، برخي در اين زمينه واقعاً زياده روي ميكنند. از هر دو جنسيت زن و مرد در هر دو اين دستهها داريم. امروز ميخواهيم درمورد كساني حرف بزنيم كه خيلي فكر ميكنند.
بعضيها آنقدر فكر ميكنند كه خود را خسته مضطرب و بيمار ميكنند. اين افراد گرايش دارند كه هر مسئله ساده اي را پيچيده، هر چيز آساني را سخت و هر مشكل كوچكي را بزرگ و بغرنج جلوه دهند. آنها عادت دارند وقتشان را براي آناليز بيش از حد هر چيز و هر كس هدر دهند. آنها متخصص تفسير غلط حرفهاي همه هستند و اگر كوچكترين راهي وجود داشته باشد كه احساساتشان جريحه دار شود، آن را پيدا ميكنند. حتي به دنبال آن ميگردند. آنها معمولاً افرادي وسواسي و ايدآليست هستند. بيش از حد نگران ميشوند. تقريباً درمورد همه چيز و همه كس. آنها سعي ميكنند هميشه همه را خوشنود نگه دارند و ميخواهند كه تغيير ايجاد كنند اما اين فرايند تغيير آنها را ميترساند. براي خراب كردن اميال و آرزوهايشان به بقيه آدمها نياز ندارند، خودشان هم خوب از پس آن برميآيند. آنها همانهايي هستند كه بيش از حد فكر ميكنند. اگر احساس ميكنيد خصوصياتي كه در بالا ذكر كرديم را در خود ميبينيد، احتمالاً شما هم به اين دسته افراد تعلق داريد. در زير نكاتي آورده ايم كه به شما كمك ميكند با اين مشكل خود كنار بياييد. 1. از صبر كردن براي ايدآل هر چيز خودداري كنيد. جاه طلب بودن خيلي خوب است اما خواستن ايدآل غيرواقعبينانه و غيرعملي است. بايد به دنبال پيشرفت مداوم باشيد و براي دست يافتن به تغييرات مثبت تلاش كنيد. 2. فكر و خيال نكنيد. روي فكر و خيال تكيه نكنيد، برحسب واقعيات عمل كنيد. 3. فعالتر باشيد. از تئوري بيرون بياييد و وارد عمل شويد. از همين الان! هر روز حداقل يك كار انجام دهيد كه شما را به هدفتان نزديكتر كند. حتي اگر از آن واهمه داريد. اجازه ندهيد ترس تواناييهايتان را پايين بياورد يا بر زندگيتان حكومت كند. 4. درستترين سوالها را از خودتان بپرسيد. سوالهايي كه شما را از نظر ذهني در وضعيتي مثبت، عملي، كاربردي و متمركز بر راه حل قرار دهد. مشكل را درك كنيد اما تمركزتان بر راه حل باشد. 5. يك مدير داشته باشيد (يك مربي، دوست، يكي از آشنايان و ...) كه بازخورد مرتبط، خاص، معقول و غيراحساسي به شما بدهد. خودتان نميتوانيد درمورد خودتان بيطرف باشيد. اين فرد بايد كسي باشد كه حرفهايي به شما بزند كه بايد بشنويد نه حرفهايي كه دوست داريد بشنويد. 6. براي اينكه از متوسط به عالي تبديل شويد، برنامه بريزيد و كاملاً به آن پايببند شويد. رفتارهاي عالي خود را پيدا كنيد و به آنها متعهد بمانيد. 7. دست از توجيه كردن براي كارهايي كه نميكنيد برداريد. صادقانه تلاش كنيد كه تلاش صادقانه بسيار موثر است. 8. دفترچه ثبت موفقيت داشته باشيد. نوشتن افكار، تصميمات، رفتارها و نتايجي كه به دست ميآوريد راهي عالي براي حفظ نگرش، ايجاد تمركز و انگيزه است. همچنين راه خوبي است كه بفهميد چه چيزي براي شما موثرتر است. 9. از افكارتان بيرون بياييد. جايي آرام و زيبا فراي افكارتان پيدا كنيد. جايي كه آرامش، امنيت، لذت و آزادي وجود داشته باشد. دست يافتن به اين نياز به تلاش و تمرين دارد اما با تمرين ميتوانيد تقريباً در هر مكاني و هر زماني اينكار را انجام دهيد. تا زماني كه امتحان نكنيم نميدانيم كه دست از فكركردن برداشتن چقدر سخت است.براي رفتن به فراي ذهنمان بايد هرج و مرج ذهنمان را دور بريزيم. ذهن جاي خسته كننده اي است و بعضي وقتها لازم است كه از آن به تعطيلات برويم. اگر با اين ايده دست و پنجه نرم ميكنيد، سعي كنيد خودتان را در آهنگي كه دوست داريد غرق كنيد. 10. بعضي از افكاري كه در ذهنتان ميچرخد بايد بيرون ريخته شود، بعضي از آنها گير كرده اند و ميترسند بيرون بيايند. به افكار ذهنتان مثل يك بلوك آپارتمان نگاه كنيد. به طبقه دوم اين آپارتمان نگاه كنيد، همينطور كه در راهرو راه ميرويد، از پشت در آپارتمان شماره 22 صداي پيرزن ديوانه ميآيد كه، "اينطوري بايد آنرا انجام ميدادي ديوانه...!" كمي اينطرفتر، آپارتمان زن پر حرفي است كه هميشه در خانه اش را باز ميگذارد و يكدفعه بيرون ميپرد و حواستان را پرت ميكند. انتهاي راهرو مردي زندگي ميكند كه هميشه شما را ميترساند، "اگر ميديدي چقدر احمق به نظر ميرسيدي ديگر هيچوقت آنكار را انجام نميدادي." اين آدمها درواقع آن افكاري هستند كه ميل و انگيزه شما را با احساس گناه و اضطراب از بين مي برند. شناسايي اين افكار خيلي ساده است، ساكنيني كه خيلي وقت است اجاره خانه شان را نپرداخته اند و هيچ منفعتي براي شما ندارند و براي بقيه ساكنين خوب آپارتمان هم ايجاد مشكل ميكنند و بايد سريعاً آنها را بيرون بيندازيد. همين الان شروع كنيد. آزاردهنده ترين ساكنين آپارتمان را شناسايي كنيد و حكم تخليه شان را تحويلشان دهيد. اگر همكاري نكردند، گوششان را بگيريد و به زور بيرونشان كنيد. اين ساكنين خيلي وقت است كه آنجا ماندهاند و ميدانند كه چطور ميتوانند فريبتان دهند. اما شما تسليم نشويد. يادتان باشد ساكنين عالي ديگري داريد كه بايد به آنها رسيدگي كنيد. بيرون انداختن اين ساكنين جا را براي آوردن ساكنين بهتر باز ميكند. اين آپارتمان را از آنِ خودتان كنيد. آن را دوباره به زندگي برگردانيد. دكوراسيون آن را عوض كنيد، حتي ميتوانيد برايش استخر هم درست كنيد. اين آپارتمان مال شماست—اين شما هستيد كه تصميم ميگيريد چطور آن را بازسازي كنيد.