صفحه ها
دسته
برخي از نوشته ها
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 1016965
تعداد نوشته ها : 446
تعداد نظرات : 419
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

 

هميشه رحمت خداوند بر غضب او سبقت دارد اما همه صفات خدا عين هم هستند و صفت انتقام او عين بخشش اوست و ما اگر صفتي از خدا را انكار كنيم به انكار خود خدا برمي‌گردد، صفت منتقم بودن خدا نيز كمال او است و بد نيست و خدايي كه از ظالمين انتقام نكشد خدا نيست شما پدري را در نظر بگيريد كه هيچ برخوردي با فرزندي كه دائما فرزندان ديگر را آزار مي‌دهد انجام نمي‌دهد قطعا نمي‌تواند پدر خوبي باشد .

 

خداوند بلند مرتبه را ما با اين زمزمه ها "مهربانتر از بابا مهربانتر از مادر"و "خداي خوب و مهربان داده به ما گوش و زبان..." شناختيم دانستيم كه او ارحم الرحمين است از گناهان ما چشم مي پوشد و دوستمان دارد ما را جانشين خود قرار داده ،بهترين رازدار است و عيب ما را به كسي نمي گويد و هزار و يك وصف ديگر كه دل ما را گرم مي كند .

 

بعد ها گفتند بايد از كسي كه مهربانترين است بر ما عاشق است و با همه كاستي ها دوستمان دارد ترسيد و اين ترس ستوده است .

 

چون او آتشي دارد سخت سوزاننده و خشمش چيره مي شود و واي بر كساني كه بر آنان خشم گرفته شود .

 

ما از خداي خوبمان فقط خوبي ديده ايم ما رحمتش را باور كرده ايم ولي خشمش را نه ، خدايي كه ما دوستش داريم همان مهربانترين مهربانان است چرا بايد از او ترسيد جرا ما را از خدا م يترسانند؟

 

در كتاب هاي اخلاقي علماي ما بسيار آمده است كه بايد از خدا ترسيد و اين خوف از خدا يعني شناختن او و درك عظمتش و از طرف ديگر هم شاهديم كه همين نترسيدن مردم از خداوند متعال باعث گستاخي انسان ها شده و سر به طغيان برداشته اند .

 

بسياري از ما حتي در خيالمان هم ترس از خدا نمي گنجد و به همين خاطر گاه حظور با عظمتش را ناديده گرفته و بي باكانه به آنچه برحذرمان داشته دست ميزنيم .

 


 

واقعا چرا بايد از خداوند ترسيد و چگونه؟

 

هميشه رحمت خداوند بر غضب او سبقت دارد اما همه صفات خدا عين هم هستند و صفت انتقام او عين بخشش اوست و ما اگر صفتي از خدا را انكار كنيم به انكار خود خدا برمي‌گردد،صفت منتقم بودن خدا نيز كمال او است و بد نيست و خدايي كه از ظالمين انتقام نكشد خدا نيست شما پدري را در نظر بگيريد كه هيچ برخوردي با فرزندي كه دائما فرزندان ديگر را آزار مي‌دهد انجام نمي‌دهد قطعا نمي‌تواند پدر خوبي باشد .

 

آدمى اگر به خود و اطرافش نگاه كند، خواهد فهميد كه غرق در نعمت‏ها و الطاف خداوند است. او با مهربانى تمام و با كمال بذل و بخشش و جود و كرم و در عين حال با چشم‏پوشى از بسيارى از بدى‏ها و ناسپاسى‏هاى انسان، مشغول تدبير امور و اداره تمامى شؤون زندگى او است. اگر كارى كنيم كه از خواب غفلت بيدار شويم، خود را غرق در محبت‏هاى خداوند و اولياى او خواهيم ديد. بعد از ديدن اين احسان قلبا به اعطا كننده آن علاقه‏مند شده و خود را مديون او خواهيم ديد و علاقه و محبتمان نسبت به او افزون خواهد شد و اندك اندك و با گذشت زمان عشق به معبود پيدا خواهيم كرد. پس راه عاشق خدا شدن درك محبت‏ها و خوبى‏هاى و زيبايي هاي او است كه جز با رفع حجاب‏هاى درونى ميسّر نمى‏گردد .

 

اما در مورد ترس از خدا بايد ابتدا آن را معنا كنيم تا معلوم شود آيا ترس از خدا خوب است يا نه. خداي متعال بزرگترين منبع كمال و قدرت و رحمت و آرامش و سعادت انسان است، بنابراين موجود ترسناك و نعوذ بالله آزار دهنده اي نيست ترس از خدا در حقيقت به معناي ترس از دوري خدا و از دست دادن خداوند و تنها شدن انسان است. ترس از اينكه انسان بالاترين تكيه گاه و معشوق خود را در زندگي از دست بدهد.

 

ترس از خدا به معناى ترس از مسؤوليت‏هايى است كه انسان در برابر او دارد. ترس از اين كه در اداى رسالت و وظيفه خويش كوتاهى كند و به خوبى وظيفه‏اش را انجام ندهد؛ و به عبارتى، ترس از گناهان خود است. حضرت على(عليه السلام) در اين زمينه مى‏فرمايد: «و لا يخافن الاذنبه؛ هيچ يك از شما ترس نداشته باشد مگر از گناه خويش.»(نهج البلاغه، كلمه قصار82) قرآن كريم مي‌فرمايد: «وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوى‏»(نازعات 40و41)‏ و آن كس كه از مقام پروردگارش ترسان باشد و نفس را از هوى بازدارد، قطعاً بهشت جايگاه اوست!

 

امام صادق عليه السلام: اَرج الله رَجاءَ لايجرّئك عَلي مَعصيتِه و خَف اللهَ خوفاً لا يؤيسُك مِن رَحمته؛ به خداوند اميدوار باش، اميدي كه تو را بر انجام معصيتش جرات نبخشد و از خداوند بيم داشته باش بيمي كه تو را از رحمتش نااميد نگرداند.

 

ملاحظه مي‌كنيد كه آنچه باعث خوف است مقام خداست نه خود خدا لذا اشكالي ندارد كه به لحاظ خدايي خدا عاشقش باشيم وبه لحاظ مقامش بترسيم. در واقع اين ترس حاصل شناخت عظمت و جمال و جلال خداست. در حديثى از امام صادق عليه السلام مى‏خوانيم كه در تفسير اين آيه فرمود: «كسى كه مى‏داند خدا او را مى‏بيند، و آنچه مى‏گويد مى‏شنود، و آنچه را از خير و شر انجام مى‏دهد مى‏داند، و اين توجه او را از اعمال قبيح باز مى‏دارد اين كسى است كه از مقام پروردگارش خائف است، و خود را از هواى نفس بازداشته است.» (نور الثقلين جلد 5 صفحه 506 حديث 43)

 

ترس از خدا به معناي صحيح آن ثمرات ديگري نيز دارد از جمله امام جواد عليه السلام مي‌فرمايند: التحفظ علي قدر الخوف؛ خود را پاييدن به اندازه واهمه داشتن است (بحار الانوار ج 75 ص365 ) زيرا اين شخص خداوند را حاضر و ناظر بر رفتار و كردار خود مي‌داند. و اين محافظت را به تمام شئون زندگى خود تعميم مي‌دهد. هر كس بيشتر بترسد، از خود مراقبت و مواظبت بيشترى خواهد كرد .

 

با توجه به مطالبي كه گذشت مي‌توان گفت ترس از خدا سرچشمه‏هاى مختلفى دارد. شمارى از آن‏ها عبارت است از:

 

الف) اعمال ناپاك و افكار آلوده سبب ترس مى‏گردد.

 

ب) در مقربان، به خاطر قرب به ذات پاكش، كم‏ترين ترك اولى و غفلت مايه وحشت مى‏شود.(اين دو مورد را خوف از تقصير گويند).

 

ج) گاه مقربان هنگامى كه آن ذات نامحدود و بى‏پايان را تصور مى‏كنند و در مقابل به قصور ذاتى خود نظر مى‏دوزند، حالت خوف مى‏يابند.(خوف از قصور) خداوند در اين زمينه مى‏فرمايد: الذين اذا ذكر الله وجلت قلوبهم آن‏ها كسانى هستند كه وقتى نام خدا برده مى‏شود دل‏هايشان مملو از خوف پروردگار مى‏گردد.

 

بين خداترسى و آگاهى ارتباط تنگاتنگ حكمفرما است. به علت اين كه خداترسى نتيجه هدايت به سوى خدا است، هر قدر معرفت انسان به خدا از عمق بيش‏ترى برخوردار باشد، به آن اندازه ترسش هم عمق پيدا مى‏كند.

 

نكته اول: اموري پسنديده اي وجود دارد كه موجب خوف و ترس مومنين مي گردد كه در اينجا به برخي از آنها اشاره مي نمائيم:

 

1- ترس از مردن پيش از توبه يا شكستن توبه يا از تقصير در وفا به حقوق پروردگار

 

2- ترس از غلبه نفس امّاره و شيطان

 

3- ترس از فريب خوردن از دنيا

 

4- ترس از اشتغال ذمه به حقوق مردمان، و كشيدن بار حقوق ايشان

 

5- ترس از سوء عاقبت‏. بيشترين ترسي كه بر دل نيكان و متّقين غلبه دارد ترس سوء عاقبت است

 

6- ترس از سكرات مرگ و شدّت آن

 

7- ترس از از شدت نكير و منكر و درشتى و خشونت ايشان

 

8- ترس از عذاب قبر و تنهائى و وحدت آن

 

9- ترس از هول عرصه قيامت و وحشت آن

 

10- ترس از تصوّر ايستادن در نزد پروردگار و هيبت آن و شمردن گناهان و حيا و خجالت آن و ......

 

اين نوع از ترس عالى‏ترين درجه ترس ممدوح است كه از درجات بلند عرفاني محسوب مي گردد (معراج‏السعادة ج : 2 ص : 183 ) زيرا وجودش باعث وصول به نفس مطمئنه كه نقطه كمال انسان است، خواهد شد و ترس مذموم آن است كه انسان را از اطمينان بياندازد و دچار نگراني و اضطراب سازد.

 

قران كريم مي‌فرمايد: «وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوى‏؛ و آن كس كه از مقام پروردگارش ترسان باشد و نفس را از هوى بازدارد، قطعاً بهشت جايگاه اوست»

 

نكته دوم : بازتاب عملي ترس از خدا صرف اين نيست كه انسان چشم خود را بمالد و گريه كند بلكه بايد از عاقبت آنچه مى‏ترسد دوري كند. لذا خائف واقعي همت خود را به دقت كردن در عاقبت احوال خود مصروف مى‏نمايد . و مجاهده با نفس و شيطان و مراقبه احوال و محاسبه اعمال خود را در سرلوحه برنامه زندگي اش قرار مي دهد . ( معراج‏السعادة ج : 2 ص : )

182

 

نكته سوم : برخي عواملي كه موجب مي شود تا انسان ها از خوف الهي غافل شوند به شرح ذيل مي باشد

 

بى‏خبرى انسان ها از عظمت و جلال خدا، و جهل به مؤاخذه و عقاب روز جزا، و سستى اعتقاد، و ضعف يقين در اين‏ها غفلت و فراموشى از محاسبه روز قيامت، و بى التفاتى به «اهوال» و عذابهاى آن روز پر وحشت اطمينان و خاطر جمعى به رحمت پروردگار، يا مغرور شدن به طاعات و اعمال خود.( معراج‏السعادة ج : 2 ص :190 )

 

امام صادق عليه السلام: اَرج الله رَجاءَ لايجرّئك عَلي مَعصيتِه و خَف اللهَ خوفاً لا يؤيسُك مِن رَحمته؛ به خداوند اميدوار باش، اميدي كه تو را بر انجام معصيتش جرات نبخشد و از خداوند بيم داشته باش بيمي كه تو را از رحمتش نااميد نگرداند. (جها د با النفس،ح109)

 

نتيجه اينكه هيچ منافاتي بين ترس از خدا به معاني اي كه بيان شد و عبادت عاشقانه خدا وجود ندارد و إن شاء الله همه ما توفيق اين گونه عبادت را پيدا نماييم. و هميشه بكوشيم برمعرفت صحيح خويش نسبت به خداي متعال بيافزاييم .

 


دسته ها : دینی و مذهبی
نهم 3 1390 17:28
X