صفحه ها
دسته
برخي از نوشته ها
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 1017115
تعداد نوشته ها : 446
تعداد نظرات : 419
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

 

حکیمی بر سر راهی می‌گذشت. دید پسر بچه‌ای گربه خود را در جوی آب می‌شوید.

گفت: گربه را نشور، می‌میرد!

بعد از ساعتی که از همان راه بر می‌گشت دید که بعله…!

گربه مرده و پسرک هم به عزای او نشسته.

گفت: به تو نگفتم گربه را نشور، می‌میرد؟

پسرک گفت: برو بابا، از شستن که نمرد ، موقع چلاندن مرد!
دسته ها : داستان - طنز - سرگرمی
نهم 9 1388 17:6
X